eitaa logo
『 دختࢪاݩ زینبـے 』
1هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
3.2هزار ویدیو
430 فایل
بسم‌تعالے^^ [شھدآ،مآروبه‌اون‌خلوتتون‌راهےبدین!💔:) ـ خاک‌پاۍنوکراۍمادر! مجنـون‌شده.. عاشق‌اهل‌بیت¡ ‌سایبرۍکانال↯ @sayberi_313 پشت‌جبهہ↯ @jebhe00 متحدمونہ️‌↯ @Nokar759 @Banoyi_dameshgh @mim_mobtalaa کپے! ‌صلوات‌براآقامون‌ ودعابراۍبنده‌حقیر
مشاهده در ایتا
دانلود
•💛🌻💛🌻💛🌻💛• 🌻 •به قلم آیناز غفاری نژاد• تشهد و سلامم رو دادم و سجاده رو برداشتم و گوشه ای گذاشتم . - بی بی خوابید ؟! آنالی در حالی که سرش رو میخاروند گفت : + اوهوم . - لپ تاپ من رو آوردی ؟! + بلی . به طرف پنجره اشاره کرد و ادامه داد. +اونجاست . به سمت پنجره رفتم و لپ تاپ رو برداشتم . کف اتاق دراز کشیدم ، که همراه با من آنالی هم دراز کشید با خنده گفتم : - سرت توی کار خودت باشه بچه ، برو اون ور . ‌با خنده گفت : + اون تو چی داری ؟! لبخندی زدم و لپ تاپ رو ، روشن کردم . - چیزای خوب ! ‌یکی از فایل های صوتی رو پلی کردم . [ استاد محمودی _ شناخت امام زمان (‌ع) ] آنالی سریع گفت : + امام زمان کیه ؟! کلافه گفتم : - آنالی خواهشا سکوت رو رعایت کن ! منم مثل تو هیچی نمیدونم . فکر کنم همون امامیه که غایبه . حالا چیزی نگو تا گوش کنیم . کاغذ و خودکار رو برداشتم و شروع کردم به نوشتن ... [ حضرت میان یه چند ماهی جنگ میکنن ، فرشتگان به یاری حضرت میان ، انسان های خوب که آماده شدند به یاری حضرت میان ، برخی از اجنه میان ، توفیق یاری حضرت رو دارند . امام پیروز میشن ، ظاهرا هشت ماه بیشتر جنگ طول نمیکشه . بعد از این پیروزی در روایات آمده که آسمان به شدت باران های نافع میفرسته ، تمام زمین آباد میشه . امام باقر (ع) میفرمایند : هیچ جای خرابی باقی نمی ماند مگر اینکه آباد بشه . گنج های زیر زمین رو امام و یارانش استخراج میکنن ، به مردم میدن ، بین مردم تقسیم می کنند ... ] بعد از گوش دادن فایل صوتی اول ، نگاهی به بقیه فایل ها انداختم . نُه قسمت داشت ، که باید همش رو گوش میدادم . رفتم سراغ فایل های صوتی استاد پناهیان . [ نماز درمان درد های بی درمانه ! ] بعد از گوش دادن به چند تا فایل صوتی به سمت آنالی برگشتم . ادامه دارد ... دختــران‌زینبــے • 💛🌻💛🌻💛 •
•💛🌻💛🌻💛🌻💛• 🌻 •به قلم آیناز غفاری نژاد• - میگم آنالی یکم منطقی حرف بزنیم ؟! نگاهی به صفحه لپ تاپ انداخت و گفت : + آره بگو . از روی زمین بلند شدم و به سمت پنجره رفتم . - ببین آنالی ، ما خیلی از عمرمون تلف شده ، خب ؟! تا حالا از خودت پرسیدی هدفت از زندگی چیه ؟! هدفمون واقعا چیه ! خوردن و خوابیدن فقط ؟! خب اگر خوردن و خوابیدنه پس تفاوت چندانی با حیوونا نداریم که . می دونی مدتیه دارم فکر میکنم ، درس میخونم ، درست ! خب گریم موفق هم شدم توی رشته تحصیلیم ، بعدش چی ؟! نه واقعا بعدش چی ؟! هدفمون از زندگی چیه ! آنالی خیلی وقته به این نتیجه رسیدم که ما پوچیم ! فقط میخوریم و می خوابیم ! همینه ! میتونی انکار کنی ؟! نگاهی بهم انداخت و زانوهاش رو توی آغوشش گرفت . حرفی نزد که باعث شد من ادامه بدم . - می دونی حاج آقا پناهیان میگه ، ما برای اینکه در زندگی موفق بشیم آفریده نشدیما ، میگه به هر موفقیتی برسی ، به هر کمالی برسی ، غم دلت رو میگیره . می گفت یکدفعه آدم به موفقیت که می رسه میگه که چی ؟! میگه ما اصلا برای این چیزا آفریده نشدیم و به هیچ کدوم از این ها هم راضی نمیشیم . دعوای اصلی دین ، سر اون مرزهایی که خدا تعیین می کنه ..... سرم رو به عقب برگردوندم و متوجه شدم داره گریه می کنه ، نگاهم رو از پنجره گرفتم و به سمتش رفتم . - چی شد آنالی ‌؟! ناراحتت کردم ؟ ببخشید هدفم این نبود ... معذرت میخوام دیگه ادامه نمیدم . با صدایی پر از بغض گفت : + م ... من . - تو چی آنالی ؟! + م ... ن آنالی نیستم ! لبخند هیستریکی زدم . - جمع کن خودت رو بابا ! بی جنبه ، خوب که گفتم منطقی حرف بزنیم . به سمت لپ تاپ رفتم و خواستم خاموشش کنم که مانعم شد . + وایسا همه چیز رو برات توضیح بدم . اما قول بده عصبانی نشی ، اما میشی ، مهم نیست . از قدیم گفتن ماه همیشه پشت ابر نمی مونه . گنگ نگاهی بهش انداختم و کنارش نشستم . + اسم اصلی من ف ... فاطمست . هین بلندی کشیدم و با تعجب بهش نگاه کردم . + م ... من خیلی خبط کردم تو زندگیم ، راه رو خیلی اشتباه رفتم . از خدا دور شدم ، از آقام حسین دور شدم ... چندین سال پیش ، قبل از آشناییمون من چادری بودم . متوسطه اول که تموم شد و رفتم دبیرستان چون خیلی جوون بودم برام شبهاتی راجب همین امام زمان و خدا پیش اومد خیلی رفتم دنبالشون و سوال کردم . اما هیچکس جواب درست حسابی بهم نمی داد . چادر رو هم به اجبار عموم سرم می کردم و هیچ علاقه ای بهش نداشتم ولی امام حسین (ع) رو یه علاقه ی خاصی بهش دارم . فین فینی کرد و ادامه داد . + خلاصه هیچکس جواب درست حسابی بهم نمی داد . چند تا از بچه ها راجب عقایدم ازم سوال میپرسیدن که اصلا نمی تونستم جوابشون رو بدم . بهم میگفتن دین دار تقلیدی ! بهم میگفتن چادر دست و پا گیره ، اصلا با مانتو هم میشه حجاب داشت . چادر نمیزاره آدم موفق بشه تو عرصه های مختلف همش باعث دردسره . من هم تحت تاثیر قرار گرفتم و کم کم چادر رو در آوردم ، شدم مانتویی. همون مانتو هم کم کم کوتاه شد که کلا شدم یه آدم بی حجاب و یه آدم بی دین ... بعد از فوت عموم هم به کلی فاطمه رو فراموش کردم و اسمم رو عوض کردم . شدم یه آدم جدید با زندگی و اهداف پوچ . مثل گوسفند فقط خوردن و خوابیدن رو بلد بودم . هق هقش بلند شد که به سمتش رفتم و در آغوشش گرفتم . خدای من ، چطور ممکنه؟! آنالی ... فاطمه ... غیر ممکنه ، امکان نداره ! چادری ؟! حسابی شکه شده بودم . ادامه دارد ... دختــران‌زینبــے . 💛🌻💛🌻💛 .
•💛🌻💛🌻💛🌻💛• 🌻 •به قلم آیناز غفاری نژاد• نزدیک بیست دقیقه ای میشد توی اتاق در حال گریه کردن بود . واقعا چه جوری میشه خدا به اون مهربونی رو ول کنی بیای سمت این کارا ! مغزم داشت سوت می کشید و اصلا نمی تونستم هضمش کنم. خیلی ازش دلخور بودم ، خیلی ... توی این هشت ، نه سال حتی به این موضوع کوچک ترین اشاره ای نکرده بود ، اما من تمام چیک و پوک زندگیم رو در اختیارش گذاشتم . به اتاق بی بی نگاه کردم ، جاش رو ، روی زمین انداخته بود و روسریش رو توی صورتش انداخته بود . این عادت همیشگیش بود . غرق نگاه کردن بهش بودم که در اتاق کناری باز شد و آنالی با چشمایی قرمز از اتاق بیرون اومد . به سمتش رفتم و مچ دستش رو گرفتم . - کجا ؟! دستی به چشماش کشید . + مروا من نمی تونم بیام شمال . - یعنی چی نمی تونم بیام ؟! درخواست انتقالی دادم ! + نه ، اینجوری نمیشه ! میدونی باید برم فاطمه رو پیدا کنم . با بغض ادامه داد . + نمی دونم فاطمه کجاست ! خاکش کردم ، چندین سال پیش ... باید برم پیداش کنم ، باید برم خود اصلیم رو پیدا کنم. اشک توی چشمام جمع شد و از ته دلم از خدا خواستم بهش کمک کنه و دستش رو بگیره . نمی تونستم مانع رفتنش بشم . - ک ... کجا میخوای بری !؟ + پیش مامانم . میرم خونه . در آغوش کشیدمش و کنار گوشش گفتم : - میدونم میتونی . تو میتونی ، بهترین راه رو انتخاب کردی آنالی . برو دنبال فاطمه ! خدا خیلی بهت کمک میکنه . فقط با من در ارتباط باش . در حالی که اشکاش سرازیر می شد گفت : + هیچ وقت این لطفتت رو فراموش نمی کنم . هیچ وقت مروا ... اگر تو نبودی هیچ وقت نمی رفتم دنبال فاطمه . در حال گریه کردن لبخندی زدم . - خدا خواسته ، باید از خدا ممنون باشی . برو به سلامت . ادامه دارد ... دختــران‌زینبــے • 💛🌻💛🌻💛 •
پایان فعالیت 🌿 وضو قبل خواب فراموش نشه رفقــا 🌹 برامون دعا کنیـد 💔 یا علــے مدد 🍃
شروع فعالیت ان شاءالله به امید خدا از فردا صبح 🌿✨
هدایت شده از نسل‌مانسل‌ظهوراست‌اگربرخیزیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♡بسم رب الشهید♡ 「أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهـمْ لِلتَّقـوَی آن‌ها کســانی‌اند که خدا قلب‌هاشان را برای تقـــوا امتحان کرده.」 🥀شهادت داستانِ ماندگاری آنانیست ڪہ دانستند دنیا جایِ ماندن نیست(:🥀 یار شهدایی به کانال استوری مذهبی ملحق شو👇 https://eitaa.com/joinchat/2049376343Cb10d94a06c ─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─ @estoory_mazhabi ─━━━━•❥•⊱✿⊰•❥•━━━━─
هدایت شده از نسل‌مانسل‌ظهوراست‌اگربرخیزیم
🔺🔺 کانالی پر از استوری های جذاب و دیدنی 🔺🔺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چطور می گویی خدا حواسش نیست..؟! تویی که اگر ذره ای از بارهای الکتریکیِ مثبت و منفیِ وجودت متعادل و قادر به خنثی سازیِ هم نباشند..؛ در کمتر از چند ثانیه متلاشی می شوی..! !🌱
چہ‌زیبا‌گفت‌حاج‌حسین‌خرازے♥️!' یادمون‌باشھ!کہ‌هرچےبراےِخُدا کوچیکے‌و‌افتادگے‌کنیم خدا‌در‌نظر‌بقیہ‌بزرگمون‌میکنھ :)🖇 🌱
|•☀️ میگن پا قلبِ دومه!‌... -حواسمون‌باشه پامون‌رو کجا میذاریم؛‌ کم‌کم قلبمون‌هم به همون سمت‌میره! ‌‌•مراقبِ قلبامون باشیم🌱•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️شهید بابک نوری هریس❤️ ✅پیشنهاد دانلود
❤️شهید بابک نوری هریس❤️ ✅پیشنهاد دانلود
❤️شهید بابک نوری هریس❤️ ✅پیشنهاد دانلود
❤️شهید بابک نوری هریس❤️ ✅پیشنهاد دانلود
❤️شهید بابک نوری هریس❤️ ✅پیشنهاد دانلود
🕊زندگی نامه شهید بابک نوری هریس🕊 🌷بابک نوری هریس دانشجوی غیور بسیجی داوطلبانه برای دفاع از حرم بانوی مقاومت حضرت زینب کبری سلام الله علیها به صفوف رزمندگان مدافع حرم در سوریه ملحق شد و در عملیات آزاد سازی منطقه البوکمال بال در بال ملائک گشود و دعوت حق را لبیک گفت.🌷
🌼پدر شهید نوری با بیان اینکه هر  وقت اخباری از سوریه می آمد مشتاقانه اخبارش را دنبال می کرد، گفت: بابک نزدیک شش ماه بود که در سپاه برای رفتن به سوریه ثبت نام کرده بود و بالاخره مجوز رفتنش را اخذ کرد. وی با بیان اینکه هشت و نیم شب در حال دیدن اخبار بودم که یک ان دیدم بابک بدو بدو آمد رفت اتاق بالا و کوله پشتی اش را برداشت و رفت، تصریح کرد: با پسرخاله اش هماهنگ کرده بود که با ماشین سر کوچه بایستد تا کوله پشتیش را به او دهد ببرد و بابک به خانه برگردد که برگشت.🌼
🌹در روزهای آخر آبان 96 خبر شهادت جوان خوشتیپ و خوش عکس گیلانی در رسانه های گیلانی و شبکه های اجتماعی دست به دست شد و نگاه خیلی ها را به سوی خود کشاند. بابک با این که سن و سال زیادی نداشت دفاع از اعتقادات و باورهایش را به خیلی چیزها مانند زندگی در اروپا ترجیح داده است🌹
🌺محمد نوری هریس، پدر شهید بابک نوری هریس با بیان اینکه خاطرات کل جبهه خود را نوشته‌ام، اظهار کرد: بابک به واسطه سوالات زیادی که از جبهه از من می‌کرد، دفتر خاطراتم را به او دادم تا مطالعه کند. وی  با بیان اینکه من دو آلبوم پر از عکس از رزمندگان دفاع مقدس دارم که اکثریت شهید شده‌اند، افزود: بابک در همچنین فضا و خانواده‌ای رشد داشته است.🌺
🥀نوری با بیان اینکه وقتی بابک به خانه آمد به برادرها، پسرها و دخترم زنگ زدم گفتم که گمان می کنم بابک به سوریه می رود شما بیایید، خاطرنشان کرد: بعد اینکه بابک رفت به همه گفتم بروید و بابک را بدرقه کنید چون دیگر بابک بر نمی گردد و آخرین باریست که او را می بینید. وی اظهار کرد: به همه این حرف را زدم ولی خودم توان اینکه از صندلی بلند شوم و با بابک خداحافظی کند را نداشتم و نه اینکه بابک طاقت این را داشت با من خداحافظی کند و ما فقط با چشمانمان با هم خداحافظی کردیم.🥀
☘پدر شهید نوری به عنوان یک پدر وقتی خاطراتش یادم می‌افتد خلا فیزیکی اش حس می شود، افزود: بابک وقتی زخمی شده بود در آمبولانس به همرزمانش گفته بود که به مادرم بگویید فقط یک بار حرف او را گوش نکردم و مرا حلال کند.☘
🌷بسم‌الله الرحمن الرحیم🌷 اینجانب بابک نوری هریس فرزند محمد 💐به تو حسادت می‌کنند، تو مکن. تو را تکذیب می‌کنند، آرام باش. تو را می‌ستایند، فریب مخور. تو را نکوهش می‌کنند، شکوه مکن. مردم از تو بد میگویند، اندوهگین مشو. همه مردم تو را نیک می‌خوانند، مسرور مباش... آنگاه از ما خواهی بود. حدیثی بود که همیشه در قلب من وجود داشت (از امام پنجم) خدایا همیشه خواستم به چیزهایی که از آن‌ها آگاه هستم عمل کنم ولی در این دنیای فانی به‌قدری غرق گناه و آلودگی بودم که نمی‌دانم لیاقت قرب به خداوند را دارم یا نه؟ خدایا گناه‌های من را ببخش، اشتباهاتم را در رحمت و مغفرت خودت ببخش و تا وقتی‌که مرا نبخشیدی از این دنیا مبر.💐
🍃مادر شهید نوری با بیان اینکه فرزندم از کودکی بسیار زرنگ بود و مدرسه‌اش را به موقع می‌رفت، اظهار کرد: بابک وقتی کارشناسی‌اش را گرفت، در مقطع ارشد در تهران قبول شد. وی با بیان اینکه بابک هنگام ورزش آهنگ زینب زینب را می گذاشت، افزود: همیشه به فرزندم می گفتم تو جوانی یک آهنگ شاد بگذار چرا این نوحه را در موقع ورزش می‌گذاری، می گفت مامان اینطوری نگو من این آهنگ را دوست دارم.🍃
💐 شهید بابک نوری هریس متولد 21 مهر سال 1371 بود که در 28 آبان 96 در منطقه البوکمال به دست تکفیری های داعش به شهادت رسید و در یکم آذرماه در رشت تشییع و تدفین شد💐.
🍁مادر شهید با بیان اینکه بابک به ظاهرش می رسید اما از باطنش غافل نبود، گفت: مشارکت در مشارکت های اجتماعی و عام المنفعه مانند هلال احمر یکی از فعالیت های بابک است. وی با بیان اینکه بابک مسجدی، هیئتی، ورزکار، بسیجی و ... بود، تصریح کرد: من و پدرش و کل خانواده بابک را پس از شهادتش شناختیم.🍁
🌸برای شادی روح شهید بابک نوری هریس3 صلوات محمدی بفرستیم🌸 ❤️اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم❤️(۳)
. . چند وقته دیگه با دعا خوندن اشکت در نمیاد؟... چندوقته دیگه حال نماز اول وقتو نداری؟ چند وقته دیگه دیدن هر عکسی برات عادی شده و حالتو بد نمی کنه؟📲 چند هفته هست که دیگه برات مهم نیست که داری با موسیقی حالتو خوب میکنی یا مداحی؟🔊 پاشو رفیق! پاشو بگرد ببین ایراد کار کجاست؟! •.🚶🏽‍♂