eitaa logo
『 دختࢪاݩ زینبـے 』
1هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
3.2هزار ویدیو
430 فایل
بسم‌تعالے^^ [شھدآ،مآروبه‌اون‌خلوتتون‌راهےبدین!💔:) ـ خاک‌پاۍنوکراۍمادر! مجنـون‌شده.. عاشق‌اهل‌بیت¡ ‌سایبرۍکانال↯ @sayberi_313 پشت‌جبهہ↯ @jebhe00 متحدمونہ️‌↯ @Nokar759 @Banoyi_dameshgh @mim_mobtalaa کپے! ‌صلوات‌براآقامون‌ ودعابراۍبنده‌حقیر
مشاهده در ایتا
دانلود
•💛🌻💛🌻💛🌻💛• 🌻 •به قلم آیناز غفاری نژاد• هنوز چند دقیقه ای از رفتن آنالی نگذشته بود که در هال با شتاب باز شد و آنالی با چشمایی گریون وارد شد . چادرش رو سرش کرد و خواست کیفش رو برداره که بلند شدم و به سمتش رفتم . - چی شده ؟! در حالی که هق هق می کرد کیفش رو برداشت . + دیگه یک دقیقه هم اینجا نمی مونم . با عصبانیت کیف رو از دستش گرفتم و با دستم به بازوش زدم . به آیه اینا اشاره کردم و با چشم و ابرو گفتم که اینجا جای صحبت کردن نیست و با هم به سمت گلخونه رفتیم . - خب بگو چی شده ؟‌ دستی به چشماش کشید و گفت ‌: + آ ... آب براش بردم ، اول آب رو از دستم گرفت اما وقتی فهمید منم بدون اینکه آب بخوره ، لیوان رو پرتاب کرد که صد تیکه شد . دوباره خواست گریه کنه که کلافه گفتم : - به خدا سرم خیلی درد میکنه آنالی . گریه نکن ، حرف رو بزن . + ب ... باشه میگم . لیوان رو شکوند و گفت که اون روز توی کافه که دستم رو به دستش زدم ، ظهرش اومده بود خونه و راحیل خانوم دلیل عصبانیتش رو پرسیده بود آقا مرتضی هم همه چیز رو براش توضیح داده، راحیل خانوم هم خیلی ناراحت شده بود . به اینجای حرفش که رسید با گریه گفت : + گ ... گفت که دیگه نمی خواد من رو ببینه چون باعث شدم راحیل خانوم ناراحت بشه . گفت که برم گم بشم . کلافه نفسی کشیدم و با دستم به دیوار کوبیدم . - آنالی تو دیوانه شدی ‌‌‌؟! واقعا برای این حرف آقا مرتضی میخوای بری ؟ میخوای من رو دست تنها بزاری و بری ؟ بابا مگه وضعیتشون رو نمی بینی ، دو تا جوون از دست دادن ، دخترشون تازه عروس بوده ، پسره بیست سالش بوده ! مگه وضعیت آیه و مژده رو نمی بینی ؟! اینها داغدارن بفهم ، آنالی بفهم ! اگر چیزی بگن اصلا دست خودشون نیست ، هرچی میگن از روی عصبانیته ، حالشون خیلی بده آنالی ! یکم درک کن ، از این به بعد هم دور و ور آقا مرتضی نپلک خودم کارها رو انجام میدم . بیا برو پیش آیه اینا ‌، حواست بهشون باشه خودم خرما ها رو میبرم . چادرش رو از سرش در آورد و با چادر صورتش رو پاک کرد و به سمت آشپزخونه رفت . ظرف خرما ها رو برداشتم و از هال خارج شدم . توی حیاط اینقدر آدم نشسته بود که جا برای سوزن انداختن نبود ، نگاهم به سمت در حیاط رفت آقا مرتضی با موهایی پریشون و صورتی قرمز کنار در افتاده بود ، کاوه هم کنارش نشسته بود و دستاش رو گرفته بود که مبادا خودزنی کنه . ادامه دارد ... • 💛🌻💛🌻💛 •
پایان فعالیت 🌿 وضو قبل خواب فراموش نشه رفقــا 🌹 برامون دعا کنیـد 💔 یا علــے مدد 🍃
امام زمانم ❣ صبحی گره‌ از زمانه‌ وا خواهد شد راز شـب تـار بـر مـلا خـواهـد شـد در راه، عـزیـزی‌ ست که با آمدنش هر قطب‌ نما، قبله‌ نما خواهد شـد السلام‌علیڪ‌یابقیة‌الله‌فی‌ارضه✋ اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ جهت تعجیل در فرج و شادی روح شهدا
رفیق 🙃 یه‌نگاه‌به‌اطرافت‌بنداز...👀 اونایی‌که‌دارابودن‌‌رفتن...👑 اونایی‌که‌معمولی‌بودن‌رفتن...👜 اونایی‌که‌فقیر‌بودن‌هم‌رفتن...👝 اعصاب‌خودتو‌خورد‌نکن!🚫 این‌دنیا‌محل‌گذره... کار‌کن‌،تلاش‌کن،زحمت‌بکش...💪 امابرای‌خدا ✨،برای‌خدمت‌به‌مردم برای‌خدمت‌به‌امام زمان (عج)، برای خدمت به اسلام‌و‌تشیع...🌸😇 دل‌نبند‌به‌دنیایی‌که‌از‌یک‌ثانیه‌دیگش‌خبر‌نداری! 😞
❌ اگر گناه مرتکب شدید که در آن حق‌الناس است سعی کنید در همین دنیا تسویه کنید و برای آخرت نگذارید که آنجا حل کردنش خیلی مشکل است..🚶‍♂🚶‍♂ *آیت الله بهجت*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️ زود قضاوت نکن..!! 💥خشک مذهبی ها پدر جامعه درآورده! ⭕️❌ حق قضاوت نداری             تقـــدیــمـ نگـــاهــتــونـــ📺✨ °↲🌿سربازان مهد؎🌿↳°
🦋 فرشته ها هم می خندند... به زن بد حجابی که در جوانی با زیبایی خود، دل نامحرمان را لرزانده و محرمان بی غیرتش او را نپوشاندند؛🧝‍♀ اما وقتی به دیار باقی رفته و مردمان از دیدنش نفرت دارند، 😬 او را در قبر گذاشته و می پوشانند...🥀 ‼️این حقیقت است‼️
ولےحیف‌نیست‌بآاین‌گوشےکہ ‌عکس‌ڪربلآ رومیبینیم‌ومدآحےگوش‌میدیم‌ گنآھ‌ڪنیم:)؟ . . . ¦↜ پلاک🌺
. ویزا رو هم که برداشتن انگار خودتم دیگه آروم آروم دلت داره برامون تنگ میشه :)) آروم آروم داری راها رو برا اومدن بَدا هم هموار میکنی .. . آخ که نمیدونی چقد شبا دلتنگت میشم پوشه عکسای سال ۹۵ کربلا باز میکنم ، میشینم یه گوشه " اگه تو بخوای‌ آرومم‌کنی میتونی حسین " رو پلی میکنم و غرق میشم تو خاطرات‌و خیلی وقتام ممکنه این گونه ها خیس بشه :)💔 . آره دیگه خیلی دلمون برات تنگ شده خیلی ...💔 . یبار دیگه هم ما رو راه بده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌿|° پیامبر اکرم (ص) : هر كس روز صد بار بر من صلوات بفرستد.. خداوند شصت حاجت او را روا می‌كند؛ سى حاجت آن براى دنيا، و سى حاجت براى آخرت است... 🌷
. وقتـے‌بـ‌مـ‌یـ‌رم،تـ‌لگرامـ‌م‌آفلـایـ‌ن‌میـشہ🔕 دیگہ‌تو‌صفحـہ‌ام‌عڪس‌نمی‌زارم📲 ڪہ‌لـایڪ‌بشہ‌و‌ڪامنٺ‌بـ‌خورھ ⌨ گـوشۍ‌ام‌‌خامـوش‌میشہ‌و‌هیچ‌پیامے; از‌دوسـٺ‌و‌آشـ‌نا‌نمۍ‌یاد📬🍂 پـس‌چـے‌مـیمـ‌ونہ؟؟🤔 ←قرآنـے‌ڪہ‌وقتـۍ‌زنـ‌‌دھ‌بـ‌ودم‌خـ‌وندم📓🌿 ←پنـج‌وعـ‌ده‌نمـازۍ‌ڪہ‌میخونم🐚🌷 ←‌احترامے‌ڪہ‌بہ‌پـ‌در‌و‌مـادرم‌گـ‌ذاشتـم🌸🤍 ←حجابۍ‌کہ‌رعـایـ‌ٺ‌ڪردمـ🧕🏻💐 ←دࢪوغ‌نگفـ‌تم‌و‌تـہمـت‌‌نـ‌زدمـ💛🌱 ←ڪار‌هـاۍ‌خـ‌وبۍ‌ڪہ‌ڪردم🎨🥇 همـہ‌ڪار‌هایـے‌ڪہ‌اینـجا‌انجامـ‌‌ دادم... در‌قـ‌بر‌آنـلـایـ‌ن‌خواهـ‌د‌بـ‌ود⏳ چقـدرحواسـ‌موݩ‌بہ‌لحظاٺ‌توایـ‌ن‌🎈 دنـیـامـون‌هـسـٺ‌رفیق؟⁉️🔗
13.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهیدی که شفای مادرش را از امام حسین (ع) گرفت 🔹باندها را باز کرد و شال سبز را به دور مچ پایم را بست و گفت مادر! به زیرزمین برو و دیگ‌های مراسم امام حسین (ع) را بشور. 🔹از خواب برخاستم، دیدم آنچه در خواب دیدم، در واقعیت نیز رخ داده است.
میگفت : آبروی مؤمن حَرَمہ، کاش همگے مدافع حرم باشیم ...! راس‌میگفت...👌🏻 فکرڪردی خیلی شاخے ڪه آبروی مومنے رو میبری ؟💔 [ اَلْمُؤْمِنُ‌أَعْظَمُ‌حُرْمَةً‌مِنَ‌اَلْكَعْبَةِ...] آبرو و حُرمت مومن از حرمت‌ کعبہ بالاتره !☝️🏻 فقط یہ چی بگم ... حواسمون هست ؟ خدا بیشتر از همہ اَزَمون آتو دارها...🙂🌿
آقـاجـانـ🖐🏻 بایادتونشسته‌ام درراهۍ‌کہ‌عبورکنۍمیخواهمـ درآخرینـ غروب‌زندگۍبرجاۍپاۍتونمازبگذارمـ🤲🏻📿 ا؁غࢪیـبہ‌همیشہ‌آشناۍمن‌مھدۍ‌جانـ!بازگرد دیگرجانۍنمانده‌است جوانیمانـ رفت‌ونیامدۍ😔 ❍مـنتظـرآنھ••🕊 ❍اَلسَـلامُ‌عَلیکَ‌یـٰابقیه اللّٰہ•••
Reza Narimani - Poshte Pat Ab Mirizam (320).mp3
13.43M
پشٺ‌پات‌آب‌میریزم‌دل‌بی‌ٺاب‌میریزم دست‌حق‌پشٺ‌و‌پنان دوبارھ‌خبر‌رسیدڪہ‌یہ‌لالهـ‌پر‌کشید کوچه‌مشکۍ‌شد‌براٺ💔... بانواے:ڪربلایی‌سید‌رضا‌نریمانۍ ‌
🍋🍋🍋🍋🍋🍋🍋🍋🍋🍋🍋 چهار حکایت کوتاه اما تاثیر گذار: حکایت اول: از کاسبی پرسیدند: چگونه در این کوچه پرت و بی عابر کسب روزی میکنی؟  گفت: آن خدایی که فرشته مرگش مرا در هر سوراخی که باشم پیدا میکند!! چگونه فرشته روزیش مرا گم میکند! حکایت دوم: پسری با اخلاق و نیک سیرت، اما فقیر به خواستگاری دختری میرود... پدر دختر گفت: تو فقیری و دخترم طاقت رنج و سختی ندارد، پس من به تو دختر نمیدهم... پسری پولدار، اما بدکردار به خواستگاری همان دختر میرود، پدر دختر با ازدواج موافقت میکند و در مورد اخلاق پسر میگوید: انشاءالله خدا او را هدایت میکند...! دختر گفت: پدر جان؛ مگر خدایی که هدایت میکند، با خدایی که روزی میدهد فرق دارد؟ حکایت سوم: از حاتم پرسیدند: بخشنده تر از خود دیده ای؟ گفت: آری... مردی که دارایی اش تنها دو گوسفند بود؛ یکی را شب برایم ذبح کرد... از طعم جگرش تعریف کردم... صبح فردا جگر گوسفند دوم را نیز برایم کباب کرد... گفتند: تو چه کردی؟ گفت: پانصد گوسفند به او هدیه دادم... گفتند: پس تو بخشنده تری... گفت: نه، چون او هر چه داشت به من داد اما من اندکی از آنچه داشتم به او دادم... حکایت چهارم: عارفی راگفتند: خداوند را چگونه میبینی؟ گفت آنگونه که همیشه میتواند مچم را بگیرد، اما دستم را میگیرد... حداقل برای یک☝نفر ارسال کنید. 🍋🍋🍋🍋
*خواب بودم نیمه شب در بسترم* سایه ای افتاد ناگه بر سرم *خواب بر چشمم هنوز تحمیل بود* سر بلند کردم که عزرائیل بود *رنگ از رخسار گلگونم پرید* آب پیشانی به دامانم چکید *دست و پایم سست، تن خیس از عرق* خِس خسی در سینه، جانم بی رمق *التماسش کردم و گفتم : امان* گفت : امر است از خدای آسمان *زندگانی بر سرت پایان گرفت* از تو باید این دقیقه جان گرفت *گفتمش : مال و منالم مال تو* تا رها یابم من از چنگال تو *گفت : نه هنگامه ی هجران توست* آنچه داری سهم فرزندان توست *سالها از عمر خود دادی هدر* از گناهان کاش می‌کردی حذر *آن همه فرصت چه کردی تا کنون* حال فرصت از کفَت آمد برون *کن وداع با خانمان و زندگی* رَو به عُقبی با چنین شرمندگی *گفتم أشهد ، جان من تسلیم شد.* روح من دست ملَک تقدیم شد *سخت جانم را برون آورد مَلَک* ناله‌ام افتاد در گوش فلک *لاشه ای دیدم زمن در بستر است* چشمهایش بسته و گوشش کر است *صبح شد دیدم عیال و خانمان* آمدند بر بسترم گریه کنان *دخترم می زد به صورت : کای پدر* زود بستی از میان بار سفر *آن طرف تر خواهرم خون می‌گریست* داد می زد این مصیبت چیست؟ چیست؟ *یک نفر آمد لباسم را درید.* آن دگر گفتا که تابوت آورید *غسل میّت دادنم خویشان من* در کفن پیچیده کردند جان من *سوی قبرستان روان کردند مرا* اهل منزل صد فغان کردند مرا *زین پس از آنان سرایم دور بود.* بعد از این‌ها منزل من گور بود *بردَنم در قبر نهادند در لحد* قبر شد منزلگه من تا ابد *خاک را بسیار بر من ریختند.* خود دعایی کرده و بگریختند *آن زمان من بودم و تنگی گور* ظلمتی گسترده بی یک ذره نور *ناگهان آمد صدای گفتگو* دو مَلَک ، با گرز دیدم روبرو *گفت برخیز ای فلان ابن فلان* لحظه‌ی پرسش رسیده ست این زمان *اولین پرسش : بگو ربّ تو کیست؟* دومین پرسش : بگو دین تو چیست؟ *سومین پرسش : که بود پیغمبرت؟* کو نماز و روزه ، حجّ اکبرت؟ *مانده بودم در جواب آن دو من* مهر خاموشی مرا بُد بر دهن *رَبّ؟ نمیشناسم نکردم طاعتش* دین؟ نکردم پیروی یک ساعتش *بی جوابم چون بدیدند آن زمان* برسرم کوبید با گرزی گران *آنچنان گرزی که آتش در گرفت* شعله هایش گور من را بر گرفت *وامصیبت این چه حال است ای خدا* ناگهان آمد به گوشم این ندا *بنده ی من : حُبّ دنیا داشتی* عمر جاویدان به خود پنداشتی *حُبّ عیش و نوش و ثروت بود تورا* پیروی از نفس و شهوت بود تورا *بر نماز خویش کاهل می‌شدی* روزه می‌آمد تو غافل می‌شدی *دست یاری با شیاطین داشتی* بی خیالی از برِ دین داشتی *غافل از یاد خدا بودی کنون* از عذاب سخت کی آیی برون *در غل و زنجیر کردند پای من* پس نشان دادند به من مأوای من *یک در از دوزخ برایم باز شد.* ناله و درد و فغان آغاز شد. *ضجّه‌ها کردم خدایا الأمان* شعله ای برخاست بند آمد زبان *آه ، دیدم ناله ام بی حاصل است* دیدم آنجا منزل این جاهل است *آرزو کردم که : ای کاش این زمان* بر بگردم ساعتی را در جهان *تا تن از دوزخ دمی راحت کنم* بی نهایت سجده و طاعت کنم *آرزویم بود این ، اما چه سود* راه برگشتی برای من نبود. *نشر صدقه
یادموں‌باشھ‌یڪ‌روز‌جوونایے، از‌چشمای خوشگلشون‌گذشتن… تا‌امـرۅز‌‌مـــا، ‌چشمامون‌غرق‌خـدا‌باشھ" نھ‌غرق‌گناه…🖐🏼💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌شایـڍ تݪـݩڲࢪ✨ خواهـࢪمـ..(: وقتی ازخوכٺـ عکس میگیری...📱 فـرقے ندارھ 📸 - عکس ڪامل بذارے 🖼 - عکس باخندت روبذارے 😊 - عکس دستاتـ👐🏻 روبیڹ گݪ هابذارے...🥀 - عکس نیم رخت رو باچادر بذارے...🧕 هیچکدومش خوب نیست.. :) " امام زماݩ (؏ـڄ)" برای همشـون ناراحته😔❗️ یادتـ باشه⚡️🙂 وقتی عکساتو گرفتئ خواستی بزارے پروفایلت 📲 به خودت بگو... من براے خـכا و" امام زمانم "تیپ میزنمـ یامردم🙁❓🥀 - شهدا ...💔 هم خوشگل بودن هم خوشتیپ🍃☺️ فقط اونا برای "خدا وامام زمان(؏ـڄ)" تیپ میزدن و دل میبردن..🌹 ماها چی..؟💔😔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پایان فعالیت 🌿 وضو قبل خواب فراموش نشه رفقــا 🌹 برامون دعا کنیـد 💔 یا علــے مدد 🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
میگفت: سر نماز مثل حرم امام رضاست... کفشاتو میدی به کفشداری تا بری بدونِ فکر کفش،بری دیدار!! سر نماز کفشاتو يعنی همون غصه های دنیاتو از ذهنت در بیار بده به ... بعد از نماز میبینی خدا کفشاتو واکس زده بهت تحویل داده... :)🌱 حی الی العاشقی•° ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💝
میدونی ضعف یعنی چی؟؟ 🧐 یعنی منِ مذهبی هنوز در خود گیر کرده باشم..😔😔.