eitaa logo
『 دختࢪاݩ زینبـے 』
1هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
3.2هزار ویدیو
430 فایل
بسم‌تعالے^^ [شھدآ،مآروبه‌اون‌خلوتتون‌راهےبدین!💔:) ـ خاک‌پاۍنوکراۍمادر! مجنـون‌شده.. عاشق‌اهل‌بیت¡ ‌سایبرۍکانال↯ @sayberi_313 پشت‌جبهہ↯ @jebhe00 متحدمونہ️‌↯ @Nokar759 @Banoyi_dameshgh @mim_mobtalaa کپے! ‌صلوات‌براآقامون‌ ودعابراۍبنده‌حقیر
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿 ازعالمےپرسیدند:براۍخوب‌بودن‌ ڪدام‌روزبھتراست‌ . .؟! عالم‌فرمود:یڪ‌روزقبل‌ازمرگ گفتند:ولۍهیچکس‌‌زمان‌مرگ‌رانمیداند عالم‌فرمود:پس‌هرروززندگۍراروزآخر‌فڪر ڪن‌وخوب‌باش( :! - شایدفردایۍنباشد! 🌱|@dokhtaranzeinabi00
『 دختࢪاݩ زینبـے 』
قله‌ی غیرت_
رقیه دیده، آسمونو رو شونه‌ی عباس:)!
• 💚🌿💚🌿💚🌿💚 • °•○●﷽●○•° ✍️بھ قلمِ |میـم . علےجانپور آقاۍ رحمتے نشسته بودند :+سلام علیکم _سلام آقاۍ کرامتے عزیز برای ثبت نام اومدید درسته ! با این حرفشون اون خانم از جاش بلند شد و روشو کرد سمتم ، انقدر این حرکتش ناگهانے و اتفاقے بود که نگاشون کردم .. باورم نمیشد این همون آیـه خانم بود !... که اینطورۍ بهم با تعجب زل زده بود ، چقدر تغییر کرده بود اصل..ا حجابش خیلے بهتر شده بود .. دقیقا رو به روم وایستاده بود سعے کردم بےتوجه باشم برای همین فاصله‌ام رو با چند قدم عقب‌تر بیشتر کردم و بعد رو کردم سمت رئیس و گفتم :+بله براۍ ثبت نام اومدم! رفتم جلو و پرونده رو گذاشتم رو میز :+بفرمایید ؛ مطالعه کنید .. گفت :_با آقاۍ سلامے هماهنگ کردم سعے میکنم کارتو زودتر راه بندازم .. سرمو انداختم پایینو لبخندۍ زدم : +نه آقاۍ رحمتے نمیخوام بخاطر کارهاۍ من تو نوبت خودشون بمونند خون بنده که سرخ‌تر نیست ! هر وقت کارهاۍ دیگران رو انجام دادید و نوبت بنده رسید رسیدگے کنید .. سرۍ به نشانه تایید تکون داد که گفتم :+اگر با بنده کارۍ ندارید مرخص بشم ؟! _خیر فعلا خدانگهدار .. +یاعلے بدون وقفِ از اتاق بیرون اومدم و به دیوار کنار در ، پشتے دادم .. نفسم بالا نمیومد .. حال عجیبے بود ! سعے کردم نفس عمیقے بکشم ، راه افتادم برم که در اتاق باز شد و آیـه خانم بیرون اومد ، دوباره سعے کردم توجه نکنم و راهم ادامه بدم داشتم میرفتم که با حرفش وایستادم :_آقا مجتبے ! نمیدونستم این چیزۍ که میخواستم بگم درسته یا نه ولے انقدر توپم پر بود که نمیتونستم جلوۍ خودمو بگیرمو بالاخره بعد از مکث طولانے چشامو بستم و گفتم :+کرامتے هستم .. چه بےرحمانه !.. ولے اونم بےرحمانه بهم سیلے زد ! فکر نکنم گفتن این حرف براش دردناک باشه ..¡ ولے اون عذرخواهے کرد به همین زودیا یادت رفته !؟ با صداش از افکارم جدا شدم و رومو کردم سمتش :_آقاۍ کرامتے اومدم بگم بابت اون روز منو ببخشید من واقعا دست خودم نبود نمیدونم باید چطورۍ عذرخواهے کنم ولے من .. +اون قضیه دیگه تموم شده شما هم لطفا فراموشش کنید .. به نظر میومد داره گریه میکنه ! هر چے نخواستم سر بلند کنم نشد انقدر ها هم بےرحم نبودم :_ولے من .. من نمیتونم فراموشش کنم هر ساعت و دقیقه عذاب وجدان دارم ، فکر میکنید حال این روزهام برا چے اینطوریه ! تا از زبون خودتون نگید ببخشیدین یا نه آروم نمیگیرم !.. اصلا کے باشم که بخوام نبخشم ! اصلا به من چه .. خواستم بگم اما نشد .. بدون اینکه جوابے بدم رفتم .. ادامـه داࢪد ... ڪپـے بـھ هـࢪ نحـوۍ ممنـوع و پیگـࢪد قـانونـے داࢪد ❌ پـرش به پـارت اول ↯ http://eitaa.com/dokhtaranzeinabi00/23825 لینـک کانـالمونِ ↯ https://eitaa.com/joinchat/3764518990C8dcd051ac8 • 💚🌿💚🌿💚🌿 •
https://harfeto.timefriend.net/16424210106162 رفقا لینک ناشناسمون تغییر کرده 😉🌳 مثل همیشه منتظر حضور گرمتون در ناشناش ها هستیم 🙃🌸 در مورد رمان هم سوالی ، حرفی ، پیشنهادی ، انتقادی هست درخدمتم ☺️🌹
بسم‌‌الله‌الرحمن‌الرحیم 🌱
⚠️ هیچ‌وقت‌از‌گذشته‌ی‌یک‌نفر علیه‌‌ش‌استفاده‌نکن رفیق🚶🏻‍♀💔 چون‌ممکنه‌خدا‌گذشتهٔ‌اون‌آدم‌رو تبدیل‌به‌آیندهٔ‌تو‌کنه!! 😉 بعلھ‌مشتی‌اینجوریاست منتظران‌ظهور‌گناه‌نمیکنند 💔|@dokhtaranzeinabi00
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. تا رفتنش ببینم و گفتنش بشنوم از پای تا به سر همه سمع و بصر شدم (سعدی) شهادتت مبارک عزیزبرادرم🕊 @dokhtaranzeinabi00
باید خیلی مراقب خودمان باشیم؛ هیچ کس ضمانتِ درست ماندن تا دم مرگ را ندارد. +حضرت آقا فرمودن!
❤️ سعی ڪن مدافع قلبت باشی از نفوذ شیطان، شاید سخت‌تر از مدافع حرم بودن مدافع قلب شدن باشد . شهید مدافع حرم ...🕊 🌱|@dokhtaranzeinabi00
بچه ها نمیرید،، اگر بمیرید به جسدتون دست هم نمیزنن‌ میگن‌ غسلِ میّت داره..! ولی اگر شهید بشین سر یه تیکه کـفنتون هم دعواست...:)♥️🌱 ••|@dokhtaranzeinabi00|••
ادم شیشه کثیف رو پاک میکنه حسش خوب میشه؛ ببین دلو پاک کنی چی میشه ! :) 🌱|@dokhtaranzeinabi00
درخواستےشمـا‌عزیـزان 🌹🌿
﴾💚☘﴿ امام‌حسین‌علیہ‌السلام: چیزۍڪہ‌ازارزشتان‌بڪاهد، برزبان‌جارۍنڪنید...🌼 -جلاالعیون‌،ج۲📚 - - 🖇 - 🌧 @dokhtaranzeinabi00
[😌💗] خــاص‌تـࢪیـن‌دنـیاسٺ💫 🔗 @dokhtaranzeinabi00
『 دختࢪاݩ زینبـے 』
‹بہ‌مرگ‌داخل‌بستر‌نمیشود‌دل‌بست خداکند‌کہ‌شہادت‌بہ‌دادمابرسد..!🌿› 🙂💔 🚌 🍃 @dokhtaranzeinabi00
•🖤✨• صبح‌هاکہ‌دکمہ‌هاےلباسم‌ࢪامی‌بندم بہ‌این‌فکرمیڪنم‌کہ‌چھ‌کسےآنھاࢪا بـازخواهدڪرد؟! خودم‌یـامرده‌شور؟:)💔 دنیاهمین‌قدࢪغیرقابل‌پیش‌بینےاست.🙃 👌🏻 🌷 @dokhtaranzeinabi00
آقا از دست خودم خستـھ‌ام.. از اینـے ڪھ هستم راضـے نیستم..! میخوام منو پر ڪنۍ از خودت(: روزامُ ، کارامُ ، زندگیمُ وقف ڪار براۍ خودت کُن ! منو براۍ سربازۍ خودت بساز..!🚶🏿‍♂💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چقدر قشنگه امر به معروف 💔 یعنی ما لیاقتشو داریم که اینکارو انجام بدیم ؟ 🥀
• 💚🌿💚🌿💚🌿💚 • °•○●﷽●○•° ✍️بھ قلمِ |میـم . علےجانپور اصلا کے باشم که بخوام نبخشم ! اصلا به من چه .. خواستم بگم اما نشد .. بدون اینکه جوابے بدم رفتم .. …… ﴿آیـھ﴾ +بله ممنون آقاۍ رحمتے .. _خب خانم عبدۍ ثبت نام کردم واستون ان شاءالله موفق باشید .. +خیلے لطف کردید ممنون .. پشت‌بند این حرفم صداۍ در اتاق بلند شد و بعد یک صدایے که خیلے آشنا بود :_سلام علیکم بےحال توجهے نکردم تا مکالمشون تموم بشه ، اما طولے نکشید که با حرف آقاۍ رحمتے از جام بلند شدم و برگشتم به عقب ... با دیدنش زبونم بند اومد ; اون .. اون مجتبے بود واۍ خدا چیکار کنم کاشکے بلند نمیشدم همونطور زل زده بودم بهش ، دست خودم نبود آخه دقیقا رو به روم بود .. با دیدن من ساکت شد و انگار وقتے دید فاصله‌اش با من زیاد نیست خجالت زده چند قدم عقب‌تر رفت .. و براۍ چند ثانیه سرشو انداخت پایین ، دستے به محاسن تقریبا بلندش کشید و بعد بدون توجه به من .. به صحبت با رئیس دانشگاه مشغول شد .. یه لحظه بغض کردم ، انتظار دیدنش رو تو دانشگاه نداشتم .. طولے نکشید که از اتاق خارج شد ! بعد چند ثانیه خداحافظے از آقاۍ رحمتے که نفهمیدم چطورۍ گذشت از اتاق خارج شدم .. وقتے در رو باز کردم دیدمش که یه مکث کوتاهے کرد اما با بستن در میخواست به راهش ادامه بده که صداش زدم .. +آقا مجتبے !.. … غریبانه رفت .. نگفت بخشید یا نه ، خیلے بهم بےتوجهے میکنه ¡ خیلے .. یعنے حال و روز من براش مهم نیست .. یعنے براش مهم نیست این روزا رو چطورۍ گذروندم ؟! خب حق هم داره ، نکنه دلت میخواد تحویلت بگیره ؟ با اون کارهایے که کردۍ .. نکنه دلت میخواد دور و ورت بپلکه ! آیـه اون مثل پسراۍ بےغیرتے که تو دانشگاه میبیننت دست و پاشون شل میشه فرق داره .. این غیرت داره .. غیرتے که حاضره جونشو واسش بده .. تو همین فکرا بودم که عاطفه رسید .. وقتے منو تو اون حال دید دوید سمتم و با نگرانے گفت :_چے شده ! با این حرفش یه قطره اشک از چشام جارۍ شد .. با بهت بهم نگاه کرد که گفتم :+هنوز نبخشیده منو .. ادامـه داࢪد ... ڪپـے بـھ هـࢪ نحـوۍ ممنـوع و پیگـࢪد قـانونـے داࢪد ❌ پـرش به پـارت اول ↯ http://eitaa.com/dokhtaranzeinabi00/23825 لینـک کانـالمونِ ↯ https://eitaa.com/joinchat/3764518990C8dcd051ac8 • 💚🌿💚🌿💚🌿 •