"
مگهچندسالشونبوده؟
سنینداشتن
امادلشونخیلیبزرگبوده...
فڪرشُڪن!
چقدراونزماندلهاشونپاڪوبزرگبوده..
اماالانچی؟
هیچجورهنمیتونیمخودمونروباهاشون
مقایسهڪنیم...
اونهاجوونبودن،ماهمجوون!
آقاعمرِهااا!
تموممیشهمیره..
برهمنمیگرده!
خبعزیزمنقشنگاستفادهڪنیمازش!
غیرازاینِڪهپیشخداعزیزترمیشیم؟✨
#تلاشڪنیمطلاشڪنیم🚶🏻♂!
زندگی نامه شهید : (جهاد عماد مغنية) (زاده ۲ مهٔ ۱۹۹۱ – درگذشته ۱۸ ژانویه ۲۰۱۵) فرزند عماد مغنیه معروف به «حاج رضوان» و از فرماندهان ارشد حزبالله لبنان بود. جهاد عماد مغنیه، چهارمین فرد از خانواده مغنیه است که در جریان حمله موشکی در مزرعه الامل کشته شد.
جهاد عماد مغنیه

جهاد مغنیه در مراسم ترحیم مادر قاسم سلیمانی
رئیس امنیت حزبالله لبناناطلاعات شخصیزاده۲ مهٔ ۱۹۹۱
لبناندرگذشته۱۸ ژانویهٔ ۲۰۱۵ (۲۳ سال)
بلندیهای جولان، استان قنیطره، سوریهملیتلبنانیحزب سیاسی
حزبالله لبنانپدرعماد مغنیهدیناسلام و مذهب شیعه
✨﷽✨
📚هر چیز که خوار آید ، یک روز به کار آید
✍یک روز مرد دنیا دیده ای با پسرش به سفر رفت . در راه نعل اسبی پیدا کردند و به پسر گفت : نعل را بردار شاید به دردمان بخورد . پسر گفت : ما که اسب نداریم به چه دردمان می خورد ؟ پدر نعل اسب را برداشت و به پسر هم چیزی نگفت و به راهشان ادامه دادند . در راه به روستایی رسیدند . پدر در کارگاهی نعل اسب را فروخت بی آنکه پسر متوجه شود و با پولش کمی گیلاس خرید و در پارچه ای پیچید . و به راه ادامه دادند . در بین راه هر دو حسابی تشنه شدند و آبی که همراهشان بود تمام شد .
در راه از تشنگی زیاد پسر بی حال شد و پدر گفت فاصله ی زیادی تا مقصد نمانده راهت را ادامه بده . گیلاسی را جلوی راه پسر انداخت . پسر فوراً آن را برداشت و خورد و شیرینی آن باعث شد تا به راهش ادامه دهد . پدر یک گیلاس جلوی راه او می انداخت و پسر آنها را می خورد تا به راهش ادامه دهد و قوت می گرفت .
پسر از پدر پرسید که این گیلاس ها را از کجا آورده؟ پدر گفت : تو حاضر نشدی برای برداشتن نعل اسب خم شوی اما 20 بار برای برداشتن گیلاس خم شدی این گیلاس از فروش همان نعل اسب به دست آمده به همین دلیل می گویند : هر چیز که خوار آید یک روز به کار آید
#دختران_زینبی
🌸🍃🌸🍃
روزی حضرت موسی (ع) به پیشگاه خداوند عرضه داشت:
خدایا امروز من را به برخی اسرار و امور نهفته آگاه کن!
خداوند خطاب به او فرمود: به کنار چشمه برو،
خود را در میان گیاهان مخفی کن و نگاه کن چه حوادثی در آنجا رخ می دهد!
موسی این کار را کرد و به نظاره ی چشمه پرداخت.
در همان لحظه سواری به کنار آب آمد ،لباس خود را در آورد و آب تنی کرد
و سپس لباس بر تن کرد و رفت.اما کیسه ی پول های خود را جا گذاشت.
کودکی کنار چشمه آمد و کیسه ی پول را برداشت و رفت.
موسی شاهد بود که در همان لحظه کوری به کنار چشمه آمد و آنجا نشست.
در همین لحظه سوار به دنبال کیسه ی خود بازگشت و چون کیسه را نیافت،
از کور پرسید: آیا تو کیسه ی پول مرا ندیدی؟
کور که از هیچ چیز اطلاع نداشت ،اظهار بی خبری کرد.
سوار،باچند ضربه،کور را از پا در آورد و او را کشت و گریخت.
موسی بعد از این واقعه عرض کرد: خدایا!
این چه حادثه ای بود که به من نشان دادی؟ حکمت هرچی بود این گونه بود که فرد بی گناه کشته شد!!!
خداوند فرمود: ای موسی! پدر این کودک مدت ها نزد مرد اسب سوار،
کار کرده بود و دقیقا آنچه در کیسه بود،حق او بود که مرد اسب سوار از پرداخت آن خودداری کرده بود.
اینک کودک وارث پدر است که از این راه به حق خود رسید.
اما آن کور که تو دیدی در جوانی پدر آن سوار کار را به قتل رسانده بود
و اکنون با حکمت و عدالت به سزای عمل خود رسید.
#داستان_پندآموز
˹🌝˼
-ومَنهرروزصُبح ،
-ایمـان مـےآورمـ ؛
✨بھ اُمید...!
✨بھ نـُور...!
✨بھ ؏ـشق...!
#صبحتونبخیر꧇)🌻!
#لطفاکمےلبخند !ˇ◡ˇ
•❥🌼━┅┄┄•❥|
ـ
‹ #وَهُوَمَعَكُمْأَیْنَمَاكُنتُمْ ›
-خداهمراهتونههرجاکھباشید؛
-قدمبھقدم ؛ توۍِسختترینو
-حساسترینلحظهها ؛
-همهجاوهمیشه..."
-پسبدونِترسادامهبدهرفیق'◔͜◔'!
ـ
#ـتلنگــرـمهم⚠🌱
اگهبهمونبگن
اینچندروزروبهڪسیپیامنزن!😮
بیخیالِ
چڪڪردنتلگرامواینستاگرام شو
بههیچڪسزنگنزن!😯
اصلاچندروزموبایلتروبدهبهما...😳
چقــدربهمونسختمیگذره؟؟!!🤕😣
حالااگهبگنچندروز #قرآننخونچی؟!😮
چقدربهمونسختمیگذره؟!🤔
بانبودنِڪدومشبیشتراذیتمیشیم؟😏
نرسهاونروزڪهارتباطبا بقیهروبه
ارتباطباخداترجیحبدیم💔
【☁️🌼】
.
•
بر رشتهـهایِمعجزِ زهـرا قسم، سیـدعَلی !
خنجربہحنجرمیزنمگرتوهواییسَـرکنے🖐🏽♥️🍃
#رهـبرآنہ🌸••
سرهنگعراقےگفت"
براےصدامصلواتبفرستید" 😏
برخاستمباصداےبلنددادزدم📣
" سرکرده اینهابمیردصلوات "😂😎 طوفانصلواتبرخاست 😁
"قائدالرئیسصدامحسین
عمرشهرچهکوتاهتربادصلوات" 😅
سرهنگبالبخندگفتبسیارخوباست .
همینطورصلواتبفرستید 😜🤣
"عدنانخیراللهباآلوعیالشنابودبادصلوات "
طهیاسینزیرماشینلهشودصلوات
طوفان صلواتبودڪہراهافتاد...
درحدودیڪساعتنفرینڪردیم
وصلواتفرستادیم😐😂
#لبخندهایخاکی