#اندکےتفکر💕
در جریان باشیم که..
هرکلمہیِ اضافه در برخورد با
نامحرم بگیم !
اون دنیا باید جواب بدیم🌱'
دین ؛ خیلی #حساسوریزبینه !
#حرفِدل🌱
درگـیر دنیـا شدیم ؛
بعد از اون طرف میگیم
شهادت آرزومھ (:🌸
هعےخدا🚶🏻♂
•
.
#یڪجرعہمعرفٺ🦋
"عُجب" خیلی بد است
هر چقدر هم خوب هستی؛
هر کسی را دیدی
بگو این از من بھتر است !
حتی هروئینی را هم در کوچه دیدی،
بگو شاید او عاقبت بخیر شود ؛
من بدبخت !
+پناهببریمبھخدا (:🌸
#آیتاللهمجتهدیتھرانی
من قربان دلبری هایت😍
ای که همه نگاهِ من،
خورده گره به روی تو
تا نرود نفس زِ تن،
پا نکشم زِ کوی تو...
#مکتب_حاج_قاسم...
#بھ_وقتھ_معࢪفے_شهید♥️✨⇩
نام و نام خانوادگے : امین اسلام پناه
سن : ۲۳ ساله
محل تولد : تهران
تاریخ شهادت : ۱۳۶۹
مدافع وطن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
~| این #کلیپ ؛ کپسولِ درمانِ
+ نا امیدے هسٺ~⇦💌 |°•
مخصوصِ ما گنھکارآن :)💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[°•°♥°•°]
سزاۍچشمۍکہ
بہنامحرمبیوفتہ💔
•°•علـمـدارکـمـیـل•°•
•
.
#دلبرمنے💍
به تکرار تکرارترین جملهیِ قرن !
و به توانِ ابدیت ؛
" دوسـت دارمـ♥️ "
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا ! معرفتمان ده که بس بی معرفتیم.
صبرمان ده که بسیار عجولیم.
بصیرتمان ده که ببینیم انچه نادیدنی است.
کورمان کن که نبایسته ها را نبینیم و جز تو منظر نظر نباشد.
بینشی عطا کن که اهل ثمر شویم.
و فکری ببخش تا به عظمتت پی ببریم و معرفتی یابیم.
دستی ببخش تا دستگیر باشد ، و جز تو به سوی کسی دراز نشود.
قدمی عطا کن که در راه تو بپیماید.
و قدرتی که در خدمت تو باشد.
تولد: ۲۴ اسفند⭐️
شهادت: ۱۸ اسفند🌹
#رفیقونھ
صد بار گفتمش
وسط ِ حرف ِ من نخند
یکبار خنده کرد و
بیا عاشقش شدمـ ... !
#نمیگمنخند:/👊🏻؟!...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
#یڪشنبہهایحیدری
اونا در فرارڹ
ٺو با ذوالفقارت
میری رو سر در قلعہ و
علم میڪوبــے...✋🏻
•|💞|•
از نامحرم به شدّت دوری می کرد :)
یه عزیزی می گفت!🙂☝️🏻
یه روز از باشگاه که برگشت دخترا دنبالش بودن😥😶
:فرداش دیدیم با لباس گشاد و شلوار کردی اومده مسجد به جای ساک لباساشو توی یه پلاستیکی ریخته دستشه🙄🤭😁
گفتم: ابراهیم این چه ریختیه واسه خودت درست کردی🙄😁
می گفت!
در جوابم گفت:☝️🏻
باعث جلب توجه نگاه نامحرم می شدم با اون لباسا و ...
باعث گناه خودم و دیگران می شم😔
اونجا بود که دلم واسش رفت 🙂💕
همین شد که حضرت زهرا خریدشُ شد
شَٖهـٖـْـیٖـٔدْٖ گُمـْٖـنـْٖآٰمْٖ :)♥️
شهید #ابراهیمهادی🤍
🍃•| 😅 |•🍃
•°|🌷 #طنز_جبہہ
خيلي از شبہا آدم تو منطقه خوابش نميبرد...😢
وقتے هم خودݦون خوابمون نميبرد دݪمۅن نمے اومد ديگران بخوابݧ...😜🙊
يڪے از همين شبہا يڪے از بچہ ها سردرد 🤕عجيبے داشت و خوابيده😴 بود
تو همين اوضاع يڪے از بچہ ها رفت بالا سرشو گفت: 🗣رسووول!رسووول! رسووول!
رسول با ترښ😧 بلند شد و گفت: چيہ؟؟؟چي شده؟؟😥
گفت: هيچے...محمد مےخواست بيدارت ڪنہ من نذاشتمـ !😐😁😂
رسول و مےبيني داغ ڪرد افتاد دنبال اون بسيجے و دور پادگاݩ اون رو مے دواند🤣
#لبخندبزنبسیجے😉
↷↷↷#طنز_جبهه
#زنگ_رهاورد😃
🌿... آتیش توپخانه عراق در منطقه بی سابقه بود😇 و به حدی زیاد شده که در عقبه منطقه😖 همہ اتوبوس🚌ها سرو تہ🔁ڪردند
و داشتند بہ سرعت منطقہ رو ترڪ😎🌚 مےڪردنند ، من و فریبرز هم با یه ماشین بودیم و همین که این صحنه را دیدیم😂 دور زده و پشت سر بقیه خودروها قرارگرفتیم😄
آتیش🔥هر لحظہ سنگین تر مےشد.😖
🌿... راننده اول وقتی دژبانے😎 رسید در حالے ڪہ جلوی او را گرفتہ بود🚫و طناب⛓را در دست داشت گفت:🗣« اخوی ڪجا❓
گفت : « شهید دارم😔» دژبان راه رو باز ڪرد و رو بہ دومـ2⃣ـے گفت:🗣 «شما ڪجا برادر»
او هم بلافاصلہ گفت « مجروح دارم🤕💉»
و دوباره دژبان راھ🛣رو باز ڪرد✅ و سرانجام رو بہ سومـ3⃣ـے ڪہ ما بودیم و فوق العاده هم دست پاچہ ڪرده بودیم گفت:
« شما دیگہ ڪجا😑😐» و فریبرز ڪہ دیگہ نمےدونست تو اون موقعیت چے بگہ🎩😣 و فقط براے اینڪہ چیزے گفتہ باشہ👈 با عجلہ گفت : مفقود الاثر دارم!😄 واین جمله تاریخی فریبرز برای خودش و دیگران سالها موجب خنده و شادی دیگران شده بود😝😁😳
☺️
#طنز_جبهہ😁
پُست نگهبانۍ رو
زودتر تَرک ڪرد!
فرمانده گفت :
۳۰۰تا صلوات جریمته!
چند لحظه فکر ڪرد.
وگفت: برادرا بلند صلوات!
همه صلوات فرستادن
گفت: بفرما
از۳۰۰ تا هم بیشتر شد ...😂📿
☺️
#طنز_جبهــہ
آشنا در آمدیم
یک روز سید حسن حسینی از بچه های گردان رفته بود ته دره برای ما یخ بیاورد. موقع برگشتن با خمپاره پیش پای او را هدف گرفتند، همه سراسیمه از سنگر آمدیم بیرون، خبری از سید نبود، بغض گلوی ما را گرفت😢، بدون شک شهید شده بود.😢
آماده می شدیم برویم پایین که حسن بلند شد سرپا و لباسهایش را تکاند، پرسیدم: حسن چه شد؟
گفت: آشنا در آمدیم، پسر خاله زن عموی باجناق خواهر زاده نانوای محلمان بود. خیلی شرمنده شد، فکر نمی کرد من باشم والا امکان نداشت بگذارد بیایم، هر طور بوده مرا نگه میداشت😂
☺️