eitaa logo
『 دختࢪاݩ زینبـے 』
1.1هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
3.2هزار ویدیو
430 فایل
بسم‌تعالے^^ [شھدآ،مآروبه‌اون‌خلوتتون‌راهےبدین!💔:) ـ خاک‌پاۍنوکراۍمادر! مجنـون‌شده.. عاشق‌اهل‌بیت¡ ‌سایبرۍکانال↯ @sayberi_313 پشت‌جبهہ↯ @jebhe00 متحدمونہ️‌↯ @Nokar759 @Banoyi_dameshgh @mim_mobtalaa کپے! ‌صلوات‌براآقامون‌ ودعابراۍبنده‌حقیر
مشاهده در ایتا
دانلود
• 💚🌿💚🌿💚🌿💚 • °•○●﷽●○•° ✍️بھ قلمِ |میـم . علےجانپور همون موقع گوشیمو درآوردمو دور از چشم دیگران دکمه ضبط رو زدم و گوشے رو انداختم تو کیف عاطے .. مجتبے بدون اینکه به عقب برگرده و مطمئن بشه عاطفه همراش میره یا نه از رستوران خارج شد وارد حیاط شد ... عاطفه یه نگاهے به منو کردو یه نگاه ترسیده‌اۍ به حیدر ، حیدر هم که انگار نه انگار اتفاقے افتاده میتونستم بفهمم که از همه چیز خبر داره .. با کلے استرس و اضطراب که کاملا در صورتش مشخص بود بلند شد و رفت .. ولے متاسفانه از شانس بدم کیفشو برنداشت کلافه رو کردم سمت داداش و توپیدم :+یعنے چے ! ع..ه هے قایم کارۍ یعنے چے خجالتم نمیکشه همه مارو کنجکاو میکنه بعد میگه میخوام شخصے صحبت کنیم اه .. داداش هم خیلے خونسرد گفت :_حتما دلیل خاصے داشت ، نباید تو همه کار هاۍ مردم سرک کشید خواهر من ! یک آن به عاطفه حسودیم شد اما سعے کردم توجه نکنم .. یه حالت خاصے داشتم یه حس تنفر نمیدونم به عاطے که بهترین دوست و رفیقم بود یا اون مجتبے نچسب .. انقدر تو مغزم هزار جور داستان ساختم که دیگه خسته شدم و تصمیم گرفتم برم بیرون و از نزدیک نظاره گر باشم و ببینم چرا دیر کردند رفتم بیرون که دیدم رو یکے از نیمکت های توۍ محوطه نشستند مجتبے پشت به من نشسته بود و عاطفه هم رو به روش روی صندلے ¡ …… ﴿ مجتبے ﴾ روۍ یکے از نیمکت های محوطه بیرون رستوران نشستم و منتظر خانم جلالے شدم .. ته دلم از این کار راضے نبودم .. یه حس استرس و اضطراب افتاد به جونم یکے دم گوشم میگفت که بیا و بیخیال شو .. پاشو برو .. اما طعم شیرین رفتن به حرم خانم و دفاع از حرم مقدسشون باعث میشد از جام تکون نخورم و یکم امیدوار بشم از خدا خواستم چیزۍ که صلاحه اتفاق بیوفته و کمک کنه کارۍ نکنم که بعد پشیمون بشم چون راه؁ بود که همین امروز نقشه کشیده بودم و بدون مشورت با خانواده خواستم مطرحش کنم .. برای منے که از این مسئله خیلے دور بودم یکم سخت بود .. یکم که چه عرض کنم خیلے سخت بود شاید یکے از سخت‌ترین روز‌هاۍ زندگیم من ۲۴ ساله چه میدونستم خواستگارۍ سنتے چیه ؟ منے که همیشه سعے کردم جز مادرم و خواهرم با هیچ خانم دیگه‌اۍ صحبت نکنم چطوری با ایشون صحبت کنم ... اص..اصلا از کجا شروع کنم ! بعد از حدود ⁵ دقیقه اومدن ... ادامـه داࢪد ... ڪپـے بـھ هـࢪ نحـوۍ ممنـوع و پیگـࢪد قـانونـے داࢪد ❌ پـرش به پـارت اول ↯ http://eitaa.com/dokhtaranzeinabi00/23825 لینـک کانـالمونِ ↯ https://eitaa.com/joinchat/3764518990C8dcd051ac8 • 💚🌿💚🌿💚🌿 •