eitaa logo
『 دختࢪاݩ زینبـے 』
1هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
3.2هزار ویدیو
430 فایل
بسم‌تعالے^^ [شھدآ،مآروبه‌اون‌خلوتتون‌راهےبدین!💔:) ـ خاک‌پاۍنوکراۍمادر! مجنـون‌شده.. عاشق‌اهل‌بیت¡ ‌سایبرۍکانال↯ @sayberi_313 پشت‌جبهہ↯ @jebhe00 متحدمونہ️‌↯ @Nokar759 @Banoyi_dameshgh @mim_mobtalaa کپے! ‌صلوات‌براآقامون‌ ودعابراۍبنده‌حقیر
مشاهده در ایتا
دانلود
• 💚🌿💚🌿💚🌿💚 • °•○●﷽●○•° ✍️بھ قلمِ |میـم . علےجانپور داداش هم دستاشو گذاشت رو سرشو روۍ صندلے کنار اتاقے که رو دربش نوشته بود اتاق عمل نشست ! داشتم بهش نگاه میکردم چقدر بزرگتر شده بود .. اشک تو چشم‌هاش جمع شده بود سرشو تو دست‌هاش پنهان کرد تا غرور مردونه‌اش پیش خواهرۍ که حدود ¹ سال بود ندیده بودتش له نشه .. خیلے دوستش داشتم .. خیلے زیاد طورۍ که وقتی خونه‌ام رو از خانواده جدا کردم چند باری خواستم براش زنگ بزنمو حضورۍ ببینمش .. اما میترسیدم ! میترسیدم ردم کنن چند بارۍ اقدام به برگشتن کردم ولے دوباره نظرم عوض شد رفتم سمتش و کنارش رو صندلے نشستم با بغض کامل گفتم : +الهے قربونت بشم چرا اینطورۍ میکنے چیزۍ نشده که !.. چیزۍ نگفت حتے نگام هم نکرد کم نیاوردم ادامه دادم :+داداشے خوبے ؟ اینبار سرشو بلند کرد با دیدن چشم قرمزش دلم لرزید .. سرمو انداختم پایین که گفت :_تو چے تو حالت خوبه ؟ +اوهوم _میتونے برام توضیح بدۍ دقیقا چیشده ! آب دهانمو قورت دادم :+داداش داشتم میرفتم .... ... همه قضیه رو براش توضیح دادم به جز در مورد سازمان نمیخواستم بدونه میخوام برم تو سازمان کار کنم البته فکر نکنم استخدامم کنن اونا یکیو میخوان که مذهبے باشه ، چادرۍ باشه ! نمیدونستم این سوال رو بپرسم یا نه ! شاید داغش تازه میشد ولی باید میفهمیدم .. در آخر با لکنت گفتم :+داداشے میتونم یه سوال ازت بپرسم ؟ نگام کرد و سرشو به نشانه تایید تکون داد +تو این آقاۍ کرامتے رو از کجا میشناسے ؟ سوالے نگام کرد و ابروهاش رفت تو هم :_آیـه تو از ک..کجا میدونے که فامیلے این آقا کرامتےِ ؟ خراب کردم ... چشم ازش برداشتم و سعے کردم چیزی نگم که بدتر بشه از یک طرف هم نمیخواستم دروغ بگم .. +بعدا برات میگم .. اول جوابمو بده ! به رو به رو خیره شد :_حدودا یک هفته پیش به همراه بچه‌هاۍ دانشگاهمون رفتیم شلمچه این آقا مجتبے هم اونجا بود . . . خیلے اتفاقے با هم تو منطقه‌اۍ که بعضے ها در حال تفحص بودند رفیق شدیم خودش هم همینکارو میکرد اما من لیاقت نداشتم سر تا پاهاش خاکے بود هر چی بهش اصرار میکردم آقا برو لباس‌هاتو عوض کن میگفت این خاک ها شفا بخشه .. چرا عوض کنم ! توۍ یک هفته ... ادامـه داࢪد ... ڪپـے بـھ هـࢪ نحـوۍ ممنـوع و پیگـࢪد قـانونـے داࢪد ❌ پـرش به پـارت اول ↯ http://eitaa.com/dokhtaranzeinabi00/23825 لینـک کانـالمونِ ↯ https://eitaa.com/joinchat/3764518990C8dcd051ac8 • 💚🌿💚🌿💚🌿 •