eitaa logo
『 دختࢪاݩ زینبـے 』
1.1هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
3.2هزار ویدیو
430 فایل
بسم‌تعالے^^ [شھدآ،مآروبه‌اون‌خلوتتون‌راهےبدین!💔:) ـ خاک‌پاۍنوکراۍمادر! مجنـون‌شده.. عاشق‌اهل‌بیت¡ ‌سایبرۍکانال↯ @sayberi_313 پشت‌جبهہ↯ @jebhe00 متحدمونہ️‌↯ @Nokar759 @Banoyi_dameshgh @mim_mobtalaa کپے! ‌صلوات‌براآقامون‌ ودعابراۍبنده‌حقیر
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊 ❤️🌿 قسمت سی و چهارم اسفند سال هشتاد و نه ، درست یک هفته مانده به عید ، از پایان نامه ی دکترای تخصصی دفاع کردم . روز بسیار سختی بود...‌‌‌‌‌.. بعد از دو ترم تمدید مهلت دفاع ، حالا در آخرین مهلتم در روز دفاع به یک مشکل ناخواسته برخورده بودم و احتمال لغو جلسه دفاعیه از طرف آموزش دانشگاه بود..... آن روز آن قدر درگیر حل این مشکل و بالا و پایین رفتن از پله های دانشکده بودم که برای وسایل پذیرایی جلسه جز خریدن یک جعبه ی شیرینی که آن را هم با عجله ی زیاد رفتم و از خیابان کارگر شمالی خریدم ، نتوانسته بودم هیچ تدارک دیگری ببینم..... را آن روز از خرید میوه و آب میوه تا آوردن سِت لیوان و بشقاب و ظروف بلوری میوه و شیرینی ، همه را محمودرضا برایم حل کرد..... را برایم آورد تا با کت و شلوار اتو شده بروم سر جلسه..... آن پایان نامه را بخاطر ارادتی که به شهید مهدی باکری داشتم به روح بلند او تقدیم کردم اما دوست دارم اگر گذرم دوباره به کتابخانه ی دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران بیفتد پایان نامه ام را از کتابخانه بگیرم و در صفحه ، نام را هم با خودکار کنار نام بلند آقا مهدی اضافه کنم..... آن جلسه را از محمودرضا دارم. راوی : برادر شهید ....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میدونی چیه؟! حالا من رو میگَردم تا یه روزی دستم به بخوره .. بهش بگم 🙂💔