#همسر_شهیــــــــد
🔹آیت الله بهجت دست روي زانوي او گذاشت و پرسید جوان #شغل شما چيست⁉️ گفت: #طلبه هستم. آیت الله بهجت فرمود: بايد به سپاه ملحق بشوي و لباس سبز مقدس #سپاه را بپوشي. ️
🔸آآیت الله بهجت ره
پرسید اسم شما چیست⁉️ گفت: فرهاد😊 #آیت_الله_بهجت فرمود: حتماً اسمت را عوض كن. اسمتان را يا عبدالصالح يا #عبدالمهدي بگذاريد. شما در تاجگذاري ✨امام زمان (عج) به #شهادت خواهيد رسيد🌷.
🔹شما يكي از سربازان #امام_زمان (عج) هستيد و هنگام ظهور امام زمان(عج) با ايشان رجوع می کنید👤 شهیدعبدالمهدی کاظمی؛ شهیدی🌷 که طبق تعبیر آیت الله بهجت برای خوابی که دیده بود، درشب تاج گذاری👑 امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در 29 آذر ماه 1394🗓 درسوریه به #شهادت رسید
#شهید_عبدالمهدی_کاظمی
[•🙃💕•]
#تولدتمبـارڪ
|یکلحظهفقطبیامرایارۍکن...👀💥
|یکحسّقشنگدردلمجارۍکن...🥺💝
|درروزتولدتداداشابراهیـم !!🎂
|دلتنگِتوامخودتبیاکارۍکن...🙂💔
#تولدتمبارڪ
࿐⃢🌸
نشست تو تاکسی
دید راننده نوارِ قرآن گذاشته
گفت:
آقا..! کسی مُرده..؟!
راننده با لبخندتلخی گفت:
بله؛ دلِ من و شما :)💔
.
﷽
به خوشگلیت مینازی ؟! 😌
اون دنیا طرف میگه چکار کنم
صورتم قشنگه 😒
دخترا ولم نمیکردن به #گناه افتادم ؛ 😞
خدا یوسف و عباس(ع)
رو نشونت میده😊
میگه از اینا خوشگلتر بودی ؟!🤨
عباسبنعلیای که با
#نقاب راه میرفت😔
میگفت نمیخوام با دیدن
من کسی به #گناه بیفته !⛔️
چشمایِ خوشگلش رو،👀
بدنش رو ؛ 💪🏻
خرج #خدا نکرد؟💝
#تلنـگر
ازیکمحلہبہیکمدرسہمیرفتند
امابادومسیرِمتفاوت:/
هرچہدوستشاصرارمیکرد
کہبیاازهمینکوچہبرویم
قبولنمیکرد...
میگفت:
اینکوچہپُرازدخترهمننمیام
معلومنیستاینکوچہبہکجاختممیشه...🚶♂
ـ════════════
🔖↲#شهیدعلیصیادشیرازی
💌↲#شهیدانہ
#تلنگر
وقتے میاے تو فضای مجازے وضو بگیر،زیارت عاشورا بخون...
معلوم نیست ته اینجا به کجاها که نمیرسه..:)
#نگینگفتیا🚶♂
#مروری_بر_زندگی_شهدا 🕊
#شهید_محمودرضا_بیضائی ❤️🌿
قسمت دوازدهم
یکبار عکسهایی را که آنجا از دیوار نوشتههای تکفیریها گرفته بود نشانم داد.
توی عکسها یک عکس هم از یکی از بچههای خودشان بود که او را در حال نوشتن شعاری به زبان عربی روی دیوار نشان میداد.
به این عکس که رسیدیم محمودرضا گفت: این بعد از نوشتن شعار زیرش نوشت «جیش الخمینی فی سوریا»…
این را که گفت زد زیر خنده....
گفتم به چی میخندی؟ گفت تکفیریها از ما و نام امام خمینی (ره) بشدت میترسند!
بعد تعریف کرد که یک روز در یکی از مناطقی که آزاد شده بود، متوجه پیرمردی شدیم که سرگردان به اینطرف و آنطرف میدوید.
رفتیم جلو و پرسیدیم چه شده؟ گفت پسرش مجروح در خانه افتاده اما کسی از اهالی محل اینجا نیست که از او کمک بخواهد.
با تعدادی از بچهها رفتیم داخل خانهاش و دیدیم پسرش یکی از تکفیریهای مسلح است؛ با هیکل درشت و ریش بلند و لباس چریکی که یک گوشه افتاده بود و خون زیادی از او رفته بود. تا متوجه حضور ما در خانه شد شروع کرد به رجز خواندن و داد و فریاد کردن و هر چه از در دهانش درآمد نثار علویها و سوریهایی کرد که با آنها میجنگند.
همینطور که داشت فریاد میزد و بد و بیراه میگفت، یکی از بچهها رفت نزدیکش و توی گوشش به عربی گفت میدانی ما کی هستیم؟ ما ایرانی هستیم. این را که گفت دیگر صدایی از طرف در نیامد!
#ادامه_دارد....
#مروری_بر_زندگی_شهدا 🕊
#شهید_محمودرضا_بیضائی ❤️🌿
قسمت سیزدهم
با شیعیان کشورهای لبنان، عراق، بحرین، سوریه و… آشنایی داشت و گاهی در موردشان چیزهایی میگفت.
یکبار پرسیدم: شیعیان لبنان بهترند یا شیعیان عراق؟
گفت: شیعههای لبنان مطیعترند ولی شیعههای عراق دچار دستهبندی و تشتت هستند اما در جنگیدن و شجاعت بینظیرند؛ دلشان هم خیلی با اهلبیت (ع) است طوری که تا پیششان نام حسین و زینب و… را میبری طاقتشان را از دست میدهند.
گفتم شیعههای ایران کجای کارند؟
با لحن خاصی گفت: شیعههای ایران هیچ جای دنیا پیدا نمیشوند !
راوی : برادر شهید
#ادامه_دارد....
زیــبــا تــریــن جمــلـه اے ڪه شــاید فــردا بشنــویـــم
الا یـا اهـل العــالـم انـا الامـام القائـم...🙂🍃😭
#قـشـنگه_نـه
#بیــا_مہـدے