#تݪݩگڔ ⚠️
🔹رفتݩد تا بمـاݩیم❗️
ایݩڪہ استاد پݩاهیاݩ گفتݩد:
شاید بزرگتریٖݩ اثرۍ ڪہ #شہیٖد براۍ ما دارد،ایݩ است که ما را بہ #فڪر وا مۍدارݩد❗️
فڪر•••
فڪر•••
فڪر•••
فڪر ایݩڪہ قرباݩۍ ڪردند #خودشاݩ را!
و #خدا قرباݩۍ ڪرد آݩہا را•••
ایݩ ڪہ شہیدۍ آݪبوم عڪس ـہاے خود را از بیݩ مےبرد که نڪند حاݪا #بعدشہادت،اسمش بر سر زباݩ ـہا بیفتد و دیده شود😔•••
و یا شہیدی پݪاڪش را پرت ڪݩد در ڪاناݪ #پرورش_ماہ!ڪہ در فڪرش تشییع با شڪوهی برای خودش متصور شد!
#شہوت_شهـادت_بخشڪاݩد•••
و #فرماݧدهاݩ شہیدے ڪہ حاضر شدݩد!
در جمع سربازاݩ سیݩہ خیز بروݧد•••
در پوتیݩ بسیجیہا آب بخورݩد•••
و •••
درس #قرباݩۍ_ڪردݩ_خود است!
براے خدا شدݧ آساݩ نیست!
چوݩ نباید #هواۍ قدرت داشتݩ، داشت•••
نباید #هواۍ دیده شدݩ داشت•••
و براۍ ما سخت است قرباݩۍ ڪردݩ
#هواے_ݩفس
چوݩ براۍ ما #ݪذت تقرب به خداوݩد
از ݪذت هاۍ ڪم ارزش دنیــا #ڪمتر است•••
حاݪا ما چہ ڪارها ڪہ ݩڪردیم
براۍ #دیده_شدݩ⁉️
و #شہدا از آݩ سو بہ ما بیچارگاݩ مےخندند😊!
و شاید اشڪ 😭مےریزݩد؛ڪہ در #خودماݩ ماندیم!و ݪباس #هواۍ_ݩفس را از تݩ در نیاوردیم•••
در #خود ماݩدیم•••
بہ قوݪ #حاج_حسیݩ_یڪتا:
و هݩوز گیر یہ قروݩ و دو زار #شہوت ایݩ دنیاییم ڪہ یڪی بیاد ݩگاهموݧ ڪݩہ•••
شہدا #شہوت_شهـادت مےخشکوندند!
ڪہ یوسف زهرا ݩگاشون ڪرد•••
جاݧ بہ هر حاݪ قرار است ڪہ #قــرباݩ بشود👌•••
پس چہ خوب است که قرباݩے #جانــاݩ بشود•••
#باݩو_چادرۍ
#تلنگرانه
#مواظب_باشیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عاشقانهای بی تکرار😔
زیباترین زندگی عاشقانه را تجربه کردند 💞
رفتی ولی رد نگاهت ادامه مسیر ماشد 🌿
#شهیدسیاهکالی
#برایمان_از_عشق_بگو😔
#حاج_قاسم
#ماه_رجب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.○•🌱
نداشتی امیدی بگو #یاحسین...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حسین ها کہ رفتند...
زینب ها کارشان شروع شد...
#چادرانہ
#شهید_سجاد_مرادے
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
💌شــهیــدانــه:
هنــگــام صــحــبــت بــا نــامــحــرم ســرش را پــایــیــنــ
مــے انــداخــتــ🚶♂
و حــجــب و حــیــا در چــهره اشــ
مــوج مــیــزد ...😊
وقــتــے بــراے ڪــمــڪ بــه مــغــازه پــدرش مــیــرفــت 🚪؛
اگــر خــانــمــے وارد مــغــازه مــیــشــد ،
*ڪــتــابــے در دســت مــیــگــرفــتــ* 📖،
ســرش را بــالــا نــمــے آورد و مــیــگــفــت :
پــدر شــمــا جــواب بــدیــد .🌱
شــهیــدحــاج ســیــّد مــجــتــبــے عــلــمــدار
#بشیم_مثل_شهدا
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
#عڪسنوشـتہ🌱
معبر #شهادت چیہ؟
معبرخلاصےازدستنفسچیہ؟🕊
باورڪنید اشڪاستواشڪ واشڪ؛
گریہهستوگریہهستوگریہ:)🥀
#حـاجحـسـیـنیـڪـتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شهیدانه
قراریک زندگی الهی این است
یکی بشود: #شهید
ودیگری #همسر_شهید!
همسفربه بهشت
اما...
انتظار همیشه واژه ،دلتنگ کنندهِ
همسفران است..
#همسرشهیدمدافع_حرم
#حمید_سیاهکالےمرادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بگوسࢪدارمݩ دلداࢪمݩ...💔🌱
#سرداردلها |
#حاجقاسم|
حامدزمانی😎
#تلنگرانہ
یہنفربھمگفت:
یہجووناگہمیخواد
یہجھادبانفسواقعےکنہ
وارادشروقوےکنہ ...
اگہنشدیہشبےنمازشببخونہ
فرداشنیتکنہقضاشروبخونہ ...
--
یہهمچینجوونے
میتونہبشہشھیدحججے✨
یہهمچینجوونے
میتونہبہحیاتبرسہ🌱
🕊
@dokhtaranzeinabi00
#حرفِدل🌱
شهید حجت الله رحیمی:
محبوب من ! شھادت را نه برایِ
فرار از مسئولیت اجتماعی ،
و نه برای راحتے شخصی میخواهم ؛
بلکه از آنجا که شهادت در
راس قله کمالات است و بدون
کسب کمالات ، شهادت میسر نمی شود،
میخواهم و خوشا به حال
آنان که با شهادت رفته اند💔
🕊
@dokhtaranzeinabi00
#حاجحسینیڪتا
توصیه میڪنم☝️🏻
جوان ها اگر بخواهند
از دستِ شیطان راحت شوند...
عشق به شهادت...
را در وجودِ
خود زندھ نگه دارند . . .
#شـہیدانہ
﴿وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرْ وَ مٰا بَدَّلُوا تَبْدِیلٰا﴾
🕊
@dokhtaranzeinabi00
#تباهیات!
یکےازدلایلےکہشھیدنمیشیماینہ:
توهرکاری،واکنشهمہرودرنظرمیگیریم؛
اِلّاواکنشِخدا . . . !💔
وبعدشادعایشھادتهممیکنیم :/
_بہکجاچنینشتابانرفیق؟!🖐🏽🚶🏾♂
🕊
@dokhtaranzeinabi00
رفقا..
اینماهستیمڪهاخروعاقبتمونرو
باکارهامونمشخصمیڪنیم..
باگناهامون💔!
یااشڪامونواسہظهور📜!
.
+تویاینراه!
نهجنابحررویادتبره..
ونهابلیسوشمررو🖐🏻
.
حالاشمابایدانتخابڪنی..
"یزیدی؟"
"یا حسینی؟!
#تلنگرانه✨👌
🕊
@dokhtaranzeinabi00
#تلنگر✨
يكي حواليــه صُبح
شهيد ميشه...🖤🥀
يكيَم هنوز نماز صبحاش
قضا ميشه... :)💔
🕊
@dokhtaranzeinabi00
#تلنگر✍️
میگفت:
امامزمانہ،
امامجمعہنیستڪه فقطجمعہهابہفڪرشے..!:)💔
+راستمیگفت
``همین الان یهویے:↯
دستتو بزار رو سینتــ
یہدقیقہ زمان بگیـر
و مدام بگو #یامهدۍ
[قلبتبهعشقآقامیزنه (:🙂💚]
🕊
@dokhtaranzeinabi00
پرسید :
"ناهارچـےداریم مادر؟"
مادرگفت :
"باقالـےپلوباماهی."🥘
باخندهروڪردبہمادروگفت :
"ماامروزاینماهیھا رامیخوریم ویڪروزۍاین ماهـےهامارا .. "🐟
چندوقتبعد درعملیاتوالفجر ۸ دروناروندرود گمشد.. مادرتاآخر عمرلببہماهےنزدツ💔
🕊
@dokhtaranzeinabi00
#با_شهدا
حالــمشبـیـہرزمنـدهے
جامانده،ازیکگردانشهیداست!
دقیقاًهماݩ قـدر،دلشڪستہ...💔
همـاݩ قــدࢪ، تنھــ🍃ـــا....
🕊
@dokhtaranzeinabi00
سردار اباذری:
شهید عباس دانشگر جوانی کاملا #امروزی بود
و علاوه بر آشنایی با #تکنولوژی های مختلف در شبکه های اجتماعی مختلف هم حضور داشت و در آنها به مبارزه با دشمنان اسلام می پرداخت.
او نمونه بارز یک #جوان.مومن.انقلابی بود چراکه علاوه بر ایمان و اعتقادات قوی، به ویژگی هایی نظیر #انقلابی بودن، #شجاعت و #بی.ادعایی شناخته می شد.
#شهید_عباس_دانشگر 🌷
#شهید_مدافع_حرم
#یاد_شهدا_صلوات 🌷
#داستان_پندآموز
✨﷽✨
✅در خدمت پدر و مادر باش
✍️جوانی به محضر رسول خدا (ص) رسید و عرض کرد: ای رسول خدا! خیلی مایلم در راه خدا بجنگم. حضرت فرمود: در راه خدا جهاد کن؛ اگر کشته شوی زنده و جاوید خواهی بود و از نعمت های بهشتی بهره مند می شوی و اگر بمیری، اجر تو با خداست. چنانچه زنده برگردی، گناهانت بخشیده شده و مانند روزی که از مادر متولد شدی، از گناه پاک می گردی. جوان عرض کرد: ای رسول خدا! پدر و مادرم پیر شده اند و می گویند: ما به تو انس گرفته ایم و راضی نیستند من به جبهه بروم.
پیامبر (ص) فرمود: در محضر پدر و مادرت باش. سوگند به آفریدگارم! یک شبانه روز در خدمت پدر و مادر بودن، بهتر از یک سال جهاد در جبهه جنگ است. ( البته در صورتي كه جهاد واجب عيني نباشد بلكه واجب كفائي باشد )
📚بحارالأنوار
📚مرگ، مثل حمام رفتن است
🌹امام جواد(ع) به #عیادت یکی از شاگردان خود که در بستر #مرگ بود رفتند.
وقتي امام بر #بالين او نشستند، بیمار با صدای بلند گريه كرد و در حالی که بی تابی می کرد، گفت:
مرگ من #نزدیک است! چه كنم؟ مرگ در كار است!
🌹امام جواد(ع) فرمودند:
تو از مرگ مي ترسي زیرا نمي داني #مرگ چيست!
براي تو مثالي میزنم:
اگر بدنت آلوده به #چرك و كثافت باشد و بداني اگر به حمام بروي و #شستشو كني، همه اين آلودگيها از بين مي رود، آيا ميل داري كه به #حمام بروي، يا ميل نداري؟»
بيمار عرض كرد:
«البته دوست دارم كه هر چه زودتر، به حمام بروم و خود را از همه #ناپاكيها پاك نمايم.
🌹امام جواد(ع) فرمودند:
مرگ براي انسان، مثل #همان_حمام است و آن آخرين منزلگاه، و مرحله شستشو و پاكسازي از #آلودگيهاي گناه مي باشد.
بيانات امام جواد(ع)، #بيمار را آرام کرد.
📚معاني الاخبار ، ص 290
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبح آمد
به غزل خـوانی چشمان شـما🕊❄️
باد هـم میگذرد از سر زلفان شـما 🕊 ❄️
نرم نرمک بگشا پلک که خورشید تویی🕊❄️
روز روشن شود از چهرهی تابان شـما🕊❄️
ســـلام صبح زیبـاتـون بخیر
🕊
@dokhtaranzeinabi00
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#صبح_بخــــــیر
♥️🍃"آفتـاب برآمد" و یڪبار دیڪَر
نیلوفـراڹ احساس
پاے نڪَـاه خواب آلوده ات
تاب میخورڹ...
برخیـز و پیچڪ باغچہ را
باسلامی تا بالاے
"دیوار دوستی"
همراهیڪڹ....♥️🍃
🕊
@dokhtaranzeinabi00
°•○●﷽●○
#نـــاحلــه🌸
#قسمت_شانزدهم
انگاری همه فهمیده بودن من یه چیزیم هست
نگاهشون پر از تردید شده بود
سعی کردم خودمو نبازم.
بخاطر اینکه بیشتر از این سوتی ندم خودمو جمع و جور کردم و رفتارم مثه قبل شد
شام و خوردیم وقتی ظرفا و جمع کردیم
عمو رضا صدام زد
رفتم پیشش
کسی اطرافمون نبود
با لحن آرومش گفت :
+ دخترم چیزی شده مصطفی بی ادبی کرده ؟
_نه این چ حرفیه
+خب خداروشکر
یخورده مکث کرد و دوباره ادامه داد:
+اگه از چیزی که گفتم راضی نیستی ب هر دلیلی به من بگو
اذیتت نمیکنم
سرم و انداختم پایین و بعد چند ثانیه دوباره نگاش کردم و گفتم:
_عمو من نمیخوام ناراحتتون کنم ولی الان اصلا در شرایطی نیستم ک بخوام ب ازدواج فکر کنم
حس میکنم هنوز خیلی زوده برای دختر ناپخته ای مثه من
دیگه نمیدونستم چی بگمسکوت کردم ک خندید و مثه همیشه مهربون نگام کرد بعدشم سر بحث و بستیم و رفتم تو جمع نشستیم .
تمام مدت فکرم جای دیگه بود
وقتی از جاشون پاشدن برای رفتن ب خودم اومدم.
شرمنده از اینکه رفتار زشتی داشتم مقابلشون بلند شدم و ازشون عذر خواستم
زن عمو منو مثه همیشه محکم ب خودش فشرد
عمو هم با لبخند ازم خداحافظی کرد
خداروشکر با درک بالایی ک داشت فهمیده بود عروس خانم صدا کردنش منو کلافه میکنه براهمین به دختر گلم اکتفا کرد
اخرین نفر مصطفی بود
بعد خداحافظی گرمش با پدر و مادرم سرشو چرخوند سمتم
بعد از چند لحظه مکث ک توجه همه رو جلب کرده بود
با لحنی که خیلی برام عجیب و سرد بود خداحافظی کرد
و رفت
با خودمگفتمکاش میشد همچی ی جور دیگه بود
مصطفی هم منو مثه خواهرش میدونست و همچی شکل سابق و به خودش میگرفت .دلم نمیخواست تو تیررس گله و شکایت مادرم قرار بگیرم
واسه همین سریع رفتم تو اتاقم و درو بستم
بعد عوض کردن لباسام پرت شدم رو تخت
خیلی برام جالب و عجیب بود
تا چشمام بسته میشد بلافاصله چهره محمد تو ذهنم نقش میبست
اینکه چرا همش تو فکرمه برام یه سوال عجیب بود
ولی خودم ب خودم اینطوری جواب میدادم که شاید بخاطر رفتار عجیبش تو ذهنم مونده ،یا شاید نوع نگاهش، یاشاید صداش و یا چهره جذابش!!
سرم و اوردم بالا چشمام ب عقربه های ساعت خوشگلم افتاد ک هر دوشون روی ۱۲ ایستاده بودن....
ساعت صفر عاشقی !!
ی پوزخند زدم شنیده بودم وقتی اینجوری ببینی ساعت و همون زمان یکی بهت فکر میکنه ....*
ادامـہ دارد...
نویسنده✍
#غیــن_میــــم🧡 #فـــاء_دآل💚
#کپی_بدون_ذکر_نام_نویسنده_حرام_است❌
🕊@dokhtaranzeinabi00