eitaa logo
『 دختࢪاݩ زینبـے 』
1هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
3.2هزار ویدیو
430 فایل
بسم‌تعالے^^ [شھدآ،مآروبه‌اون‌خلوتتون‌راهےبدین!💔:) ـ خاک‌پاۍنوکراۍمادر! مجنـون‌شده.. عاشق‌اهل‌بیت¡ ‌سایبرۍکانال↯ @sayberi_313 پشت‌جبهہ↯ @jebhe00 متحدمونہ️‌↯ @Nokar759 @Banoyi_dameshgh @mim_mobtalaa کپے! ‌صلوات‌براآقامون‌ ودعابراۍبنده‌حقیر
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
●|👤°•. فعالیـت امروز ڪانال متبرڪ به نام شـهید راه اسلام↯ ☘ تاریخ تولد: ۱۳۵۹/۹/۷ محل تولد: تهران تاریخ شهادت: ۱۳۹۸/۸/۷ محل شهادت: لاذقیه-سوریه وضعیت تأهل: متاهل‌ مزار شهید: بهشت‌زهرای‌تهران 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
[ ⚠️‼️] کمتر از سه روز دیگه تا ماه عاشقی😪💖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وَلَا تُبْطِلُوا أَعْمَالَكُمْ ... [محمد/۳۳] +با شکستن یک ، حتیٰ ...!🍃
🌿... ‹آخ ‌که ‌ چه ‌لذتی ‌داره! وقتی ‌هیشکی ‌هواتو نداره ولی ‌یهو‌ خدا؛ یه ‌نشونه‌ قشنگ‌ میفرسته ‌که ‌بگه بجز من...💕› 🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•••❀••• داره‌کم‌کم‌تموم‌میشه:-)♥️ -•-•-•-•-•-•-•-•-•-• 📱͜͡🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌~🕊 🌿💌 همه گلوله‌های جنگ نرم‌مثل خمپاره شصته نه سوت داره نه صدا وقتی میفهمیم اومده ڪه میبینیم: فلانی دیگه هیئت نمیاد! فلانی دیگه چادر سرش نمیکنه💔 🕊
😁😜😂 یک نکته مهم! آدم بایدروزی 8ساعت بخوابه! نه برای سلامتی خودش! برای سلامتی باطری گوشیش!😂😂😜😜 دو دیقه بزار زمین اون ... 😕😕😕😑😂😂😂
تا🏴 جوری از چشات مواظبت کن👀 که تو روضه با سوز دل اشک بریزی😭 💯 نزار گرد و غبار گناه جوری دور قلبتو بگیره❤️ که با روضه سنگین هم دلت نشکنه😓 جوری باش که حتی وقتی گفتن🗣 حسین علیه‌السلام‍♥️ سیل اشک از چشات روون بشه🤧 😍 👌🏻 🖤 🌹
「💚"👒」 ❗️ مـراقب خـود باشید👆 در ایـن فضــای بـی دروپیکر مجــازي در جـبهــه اگـر روی میـن میـرفتی جـانباز می شدی و سـربلند!✨ امـــــا اگـر تـن به مین هـای این وادی دهـی معلوم نیست به نا کجا آبادهـا خواهـی رسید❌ اینجا فقط باید دل به شهـــــــــدا داد🌺 ⇦
‹🧡🍊› سپاس‌گذار چیزهای‌کوچیک‌باش انوقت‌میبینی‌که دنیا‌چقــدر‌بزرگه...^^ 🦋
●صاحب‌عصر.. ●دگر‌طاقت‌مان‌رفت‌بہ‌باد، ●تا‌محرم‌نشده‌گر‌بہ‌صلاح‌است‌بیا..💔!
•|🌙🕊|• معلم👨🏻‍🏫 گفت: وقتی قرآن هست؛ دیگه ولایت فقیه نمیخواد!😑 شاگرد گفت: وقتی کتاٻ هسٺ ؛ دیگہ معلم نمیخواد!😁 پشت ولی و ولایٺ هستیم✌🏻🍃
⚡️ رفیـق سن شهادت کم کم بہ دهه نود هم میرسد..؛🙃 و تو هنوز درگیـر این هستے که فلان قسمت سریال را از دست ندی ..!😳 میدونـي کہ خیلی خجالت داره..! حرف بی عمل..! مرد و مردونه بیایید به جاے پروفایل هامون توے شناسنامه با جوهر قرمز بنویسنـد به‌شہادت‌رسید..(:😌
|🐣🌻| وابَستِگے‌بھ‌هرچِیز؎‌براۍ‌انسان ضَرر‌دارھ..! چِه‌انسان‌اون‌و‌داشتہ‌باشہ👀. ‌چہ‌نَداشتہ‌باشہ...! تَنھا‌وابِستِگے‌مـُفید‌دَرعالم، وابستگے‌بہ‌خدا‌و‌اولیاءخداست . . اگر‌عَلاقہ‌خودمون‌روبِہ‌خُدا‌واولیـٰائش ‌دَرحدِوابستگےبالـٰابِبَریم♥️'! تازھ‌طعم‌زِندِگے‌وعِشق‌‌رومیفَھمیم‌ واز‌تَنھایے‌وافسُردِگےخـٰارج‌میشیم . . ! 🌱⃟👒¦⇢ ❥‌"✿°↷ ^ •• 🌼🌿
⚠️ رو می‌پیچونی ڪه چی بشه؟ ‼درس‌بخونی؟ڪارڪنی؟تفریح‌ڪنی؟ √خب همه ایناڪه‌دسٺ‌خداست❗️ ⁉▪️نمازو پیچوندی،چی‌شد؟ ‼🔻رفتم‌پوݪ‌درآوردم! ⁉▪️چیڪارش‌ڪردی؟ 🔻دڪتراشتباهی‌گفت‌سرطاݩ‌داری اَلَّلهُمـّ_عجِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج_اَلــــــسٰاعة ⛓🪔
[ 💙 ] : معلم گفت انشا بنویس با موضوع ....! پنج تا کلمه نوشتم حرم گنبد رواق روضه صحن حسین.... 💔 بهم صفر داد‼️ گفتم مگه غیر از اینه؟! یه عمر داریم تو حسرت همین چند تا واسه اقا جان میسوزیم...... سرش‌و‌انداخت‌پایین‌وهیچی‌نگفت💔(: 🖇 🌹برای ظهور آقا صلوات یادتون نره‍
🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃 به قلم آیناز غفاری نژاد کپی به شرط گذاشتن نام نویسنده ... _راستی کامران چرا امشب اینقدر شلوغ شده ، بعضی ها رو نمیشناسم . +حق داری نشناسی من هم نمیشناسم ،مامانم بیشترشونو دعوت کرده ... راستی از کاوه چه خبر ؟ اصلا کجاست؟! _هوووف حرف کاوه رو نزن که بدجور از دستش کفریم . +چرا ، چیشده؟! شما که جونتون به هم بسته بود. _ای خداا... کامران حرفشم عذاب آوره... پسره رفته خودشو شبیه بچه مثبتا کرده جوری مثبت شده که وقتی میبینمش حالت تهوع بهم دست میده . یقشو تا خرخره بسته که نکنه یه موقع دخترا عاشقش بشن . ادکلنو که حرفشم نزن . تا یه دختر میبینه سرشو دو متر میندازه پایین . اینطوری( ادای کاوه رو در آوردم و چونمو چسبوندم به گلوم ) کامران هم ریز ریز به حرف ها و غر غر ها ی من می خندید . رو آب بخندی ، حرف های من کجاش خنده داشت ؟! نفسی گرفتم و ادامه دادم: _وای وای کامران ... حالا اینجاش منو میسوزونه که رفته عاشق دختر مذهبی شده . از اون چادر چاق چوقینا . حالا به قول خودش میخواد منو به راه راست هدایت کنه . اینبار کامران بلند خندید و گفت : باید باهاش حرف بزنم اینجور که تو میگی بچه از دست رفته . مغزشو بدجور شستشو دادنا ... و یه چشمک بهم زد . و انگار که یکی از دوستاش رو از دور دیده باشه ، ازم عذر خواهی کرد و به طرف دیگه ای رفت . همین جور که داشتم آبمیوه پرتقالیمو می خوردم ، آنالی رو دیدم که یه گوشه دیگه ای نشسته بود . آروم رفتم طرفش ... پشتش ایستادم و دستامو سِپر دیدش کردم و زیر گوشش زمزمه وار گفتم : _خانومی ،افتخار یه رقص دو نفره رو میدید . آنالی چند لحظه مثل برق گرفته ها موند ولی بعد به خودش اومد و خواست سرم داد بزنه که با دستم جلوشو گرفتم و صدای جیغ و دادش تو دستم خفه می شد . بعد از اینکه کاملا تخلیه شد بهم گفت : +مری جون ! _کوفت و مری جون . صد بار گفتم اسممو درست تلفظ کن . +مروا جون! _بنال ... چیه مثل بز زل زدی بهم حرفتو بزن . با لحن بچه گانه ای گفت : بیلا بلیم پیشت لقص بلقصیم (ترجمه: بیا بریم پیست رقص برقصیم ) ادامه دارد ... 🌸🌿 @dokhtaranzeinabi00 🍃💚🍃💚🍃