eitaa logo
『 دختࢪاݩ زینبـے 』
1هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
3.2هزار ویدیو
430 فایل
بسم‌تعالے^^ [شھدآ،مآروبه‌اون‌خلوتتون‌راهےبدین!💔:) ـ خاک‌پاۍنوکراۍمادر! مجنـون‌شده.. عاشق‌اهل‌بیت¡ ‌سایبرۍکانال↯ @sayberi_313 پشت‌جبهہ↯ @jebhe00 متحدمونہ️‌↯ @Nokar759 @Banoyi_dameshgh @mim_mobtalaa کپے! ‌صلوات‌براآقامون‌ ودعابراۍبنده‌حقیر
مشاهده در ایتا
دانلود
『 دختࢪاݩ زینبـے 』
عمه زینب شروع به زدن خود کرد
چه کند که عزیزانش دارن پرپر میشوند😭💔
『 دختࢪاݩ زینبـے 』
چه کند که عزیزانش دارن پرپر میشوند😭💔
گرچه که طفلی کوچکم اما قبولم کن عموجان😭💔 برسر دست تو من قربانی شش ماهه دیدم 💔😭🥀 کسی نداند جز خدا کز غصه مظلومی تو 😞💔🥀😭 با چه حالی از کنار خیمه در مقتل رسیدم
『 دختࢪاݩ زینبـے 』
آخ ای مجانین حسین گریه کنید😭💔روضه ز یتیم است💔
آخ وقتی که اون دشمن حرامزاده شمشیرش را بالا برد تا مولایمان را به شهادت برساند💔😭🥀
『 دختࢪاݩ زینبـے 』
آخ چه دردی داره زخم شمشیر😭😭💔
آخ که این زخم نبوددد💔😭🥀 هچو علمدار ارباب بی دست شد
『 دختࢪاݩ زینبـے 』
آخ که این زخم نبوددد💔😭🥀 هچو علمدار ارباب بی دست شد
آخ ای عمه دیدی چه شد؟ گل حسنت بی دست شد💔😭 همانند عمویش عباس💔
『 دختࢪاݩ زینبـے 』
آخ چه دردی داره یادگار برادرت تو بغلت جون بده💔😭
ای حرمله😭😭لعنت خداوند بر تو باد💔🥀 توبودی که به رقیه سیلی زدی😭 توبودی که به گلوی مثل گل کودک شش ماهه ی حسین تیر سه شاخه زدی💔😭
『 دختࢪاݩ زینبـے 』
حال سر ابدلله بریدی💔😭😭 چی کشید مولایم حسین
آخ جسم بی سر و بی دست یادگار برادرش در آغوشش است😭💔 غرق خون😭
آخ بمیرم برایت عمه سادات💔😭
هعیییی💔🚶🏻‍♀
التماس دعا
💞☘💞☘💞☘🍂 ☘⚡️☘⚡️☘🍁 💞☘💞☘🍂 ☘⚡️☘🍁 💞🍀🍂 ☘🍁 🍂 کنار هر نوشته چیزی شبیه یک تصویر کوچک وجود داشت. وقتی به آن خیره می شدیم مثل فیلم به نمایش در می آمد، درست مثل قسمت ویدئو در موبایل های جدید فیلم آن ماجرا را مشاهده می‌کردیم با تمام جزئیات. یعنی در مواجهه با دیگران حتی فکر افراد را هم می‌دیدیم لذا نمی شد هیچ کدام از این کارها را انکار کرد. غیر از کارها حتی نیت های ما ثبت شده بود.آنها همه‌چیز را دقیق نوشته بودند. جای هیچگونه اعتراضی نبود، تمام اعمال ثبت بود. هیچ حرفی هم نمیشد زد ... اما خوشحال بودم که از کودکی همیشه همراه پدرم در مسجد و هیئت بودم و خودم را از همین حالا در بهترین درجات بهشت می دیدم! همینطور که به صفحه اول نگاه می‌کردم و به اعمال خودم افتخار می کردم یک دفعه دیدم یکی یکی اعمال خوبم در حال محو شدن است!! صفحه ای که پر از اعمال خوب بود ناگهان تبدیل به کاغذ سفید شده بود! با عصبانیت به آقایی که پشت میز نشسته بود گفتم: چرا اینها محو شد؟مگه من این همه کارهای خوب نکرده ام؟ گفت : بله درسته،اما همان روز غیبت یکی از دوستانت را کردی.اعمال خوب شما به نامه عمل او منتقل شد. با عصبانیت گفتم چرا، چرا همه اعمال من؟؟ او هم غیرمستقیم اشاره کرد به حدیثی از پیامبر که می فرماید: سرعت نفوذ آتش در گیاه خشک، به پای سرعت اثر غیبت در نابودی حسنات بنده نمی رسد. رفتم صفحه بعد. آن روز هم پر از اعمال خوب بود،نماز اول وقت مسجد، بسیج، هیئت،رضایت پدر مادر و.. تمام اعمال خوب، مورد تایید من بود. آن زمان دوران دفاع مقدس بود و خیلی ها مثل من بچه مثبت بودند،خیلی از کارهای خوبی که فراموش کرده بودم تماماً برای من یادآوری می شد،اما با تعجب به یکباره مشاهده کردم که دوباره تمام اعمال من در حال محو شدن است! گفتم: این دفعه چرا! من که در این روز غیبت نکردم؟ جوان گفت: یکی از رفقای مذهبیت را مسخره کردی،این عمل زشت باعث نابودی اعمال شد. سپس بدون اینکه حرفی بزند آیه سی و نه سوره یاسین برایم یادآوری شد: روز قیامت برای مسخره کنندگان روز حسرت بزرگی است. "یا حسره علی العباد ما یاتیهم من رسول الا کانوا به یستهزون" خوب به یاد داشتم که به چه چیزی اشاره دارد. من خیلی اهل شوخی و سرکار گذاشتن رفقا بودم. با خودم گفتم اگه اینطور باشه که خیلی اوضاع من خرابه...! رفتم صفحه بعد، روز بعد هم کلی اعمال خوب داشتم اما کارهای خوب من پاک نشد. با اینکه آن روز هم شوخی کرده بودم اما در این شوخی ها با رفقا گفتیم و خندیدیم اما به کسی اهانت نکردیم. غیبت نکرده بودم،هیچ گناهی همراه با شوخی های من نبود. برای همین شوخی ها و خنده ها به عنوان کار خوب ثبت شده بود. با خودم گفتم: خدا را شکر. یاد حدیثی افتادم که امام حسین علیه السلام می فرماید: برترین اعمال بعد از اقامه نماز شاد کردن دل مومن است. البته از طریقی که گناه در آن نباشد.. خوشحال شدم و رفتم صفحه بعد با تعجب دیدم ثواب حج در نامه عمل من ثبت شده! به آقایی که پشت میز نشسته بود با تعجب و لبخند گفتم : من که در سنین نوجوانی مکه نرفتم. گفت : ثواب حج ثبت شده، برخی اعمال باعث می شود که ثواب چندین حج در نامه عمل شما ثبت شود، مثل اینکه از سر مهربانی به پدر و مادر نگاه کنید، یا مثلاً زیارت با معرفت امام رضا علیه السلام و ... اما دوباره مشاهده کردم که یکی یکی از اعمال خوب من در حال پاک شدن است دیگر نیاز به سوال نبود خودم مشاهده کردم که آخرش با رفقا جمع شده بودیم و مشغول اذیت کردن یکی از دوستان بودیم. یاد آیه شصت و پنج سوره زمر افتادم که می‌فرمود برخی اعمال باعث حبط و نابودی اعمال خوب انسان میشود... به دو نفری که در کنارم بودند گفتم: شما یک کاری بکنید! همینطور اعمال خوب من دارد نابود می شود!! سری به نشانه نا امیدی و این که نمی‌توانند کاری انجام دهند برایم تکان دادند. همینطور ورق می‌زدم و اعمال خوبی را می‌دیدم که خیلی برایش زحمت کشیده بودم اما یکی یکی محو می‌شد ! فشار روحی شدیدی داشتم،کم مانده بود دق کنم. نابودی همه ثروت معنوی ام را به چشم می دیدم اما نمی دانستم چه کار کنم. ادامه دارد ... 🍂 🍀🍁 💞☘🍂 🍀⚡️🍀🍁 💞☘💞☘🍂 ☘⚡️☘⚡️☘🍁 💞☘💞☘💞☘🍂
💞☘💞☘💞☘🍂 ☘⚡️☘⚡️☘🍁 💞☘💞☘🍂 ☘⚡️☘🍁 💞🍀🍂 ☘🍁 🍂 ⚡️✨بسم الله الرحمن الرحیم✨⚡️ خیلی ناراحت بودم،ای کاش کسی بود که می‌توانستم گناهانم را گردن او بیاندازم و اعمال خوبش را بگیرم. اما هرچی می‌گذشت بدتر میشد. جوان پشت میز ادامه داد : وقتی اعمال شما بوی ریا بدهد پیش خدا هیچ ارزشی ندارد. اعمال خالصت را نشان بده تا کارَت سریع حل شود. همانطور که با ناراحتی کتاب اعمال را ورق می زدم ناگهان دیدم بالای صفحه با خط درشت نوشته شده : 🔅نجات یک انسان🔅 خوب به یاد داشتم که ماجرا چیست. به خودم افتخار کردم وگفتم : خدا را شکر این کار را واقعاً خالصانه برای خدا انجام دادم. ماجرا از این قرار بود که یک روز در دوران جوانی با دوستانم برای شنا کردن اطراف سد زاینده رود رفته بودیم. رودخانه پر از آب بود. ناگهان صدای جیغ و داد یک زن و مرد همه را میخکوب کرد. یک پسر بچه داخل آب افتاده بود و دست و پا میزد. من شنا و غریق نجات بلد بودم. آماده شدم که به داخل آب بروم اما رفقایم مانع شدن آنها گفتند اینجا نزدیک سد است و خطرناک ... اما یک لحظه با خودم گفتم : فقط برای خدا و پریدم داخل آب. خدا را شکر که توانستم آن بچه را نجات بدهم. او را به ساحل آوردم و با کمک رفقا بیرون آمدیم. پدر و مادرش از من تشکر کردند و شماره تماس و آدرس من را گرفتند. این عمل خالصانه خیلی خوب در پیشگاه خدا ثبت شده بود.خوشحال بودم که لااقل یه کار خوب با نیت الهی پیدا کردم. اما یکباره مشاهده کردم که این عمل خالصانه هم در حال پاک شده است!! با ناراحتی گفتم : مگر نگفتی فقط کارهایی که خالصانه برای خدا باشد حفظ می‌شود؟؟ من این کار را فقط برای خدا انجام دادم،پس چرا دارد پاک می‌شود؟ جوان لبخندی زد و گفت : درست می‌گویی اما شما در مسیر برگشت به سمت خانه با خودت چه گفتی؟ یکباره فیلم آن لحظات را دیدم.. نیت درونی من مشغول صحبت بود! من با خودم می گفتم : خیلی کار مهمی کردم.. اگر جای پدر و مادر این بچه بودم به همه خبر می دادم که یک جوان به خاطر فرزند ما خودش را به خطر انداخت. اگر من جای مسئولین استان بودم یک هدیه حسابی تهیه می‌کردم و مراسم ویژه می گرفتم اصلا باید خبرنگاری ها و روزنامه ها با من مصاحبه کنند.. خلاصه فردای آن روز تمام این اتفاقات افتاد، روزنامه‌ها با من مصاحبه کردند. استاندار همراه با خانواده آن بچه به دیدنم آمد و یک هدیه حسابی برای من آوردند. جوان پشت میز گفت : اول برای رضای خدا کار کردی اما بعد خرابش کردی! آرزوی اجر دنیایی کردی و مزدت را هم گرفتی درسته؟ گفتم راست می گویی ... همه اینها درست است. بعد با حسرت عظیمی گفتم : چه کار کنم دستم خیلی خالیه. جوان پشت میز گفت : خیلی ها کارهایشان را برای خدا انجام می‌دهند اما باید تلاش کنند تا آخر این اخلاص را حفظ کنند. بعضی ها کارهای خالصانه را در همان دنیا نابود می‌کنند! حسابی به مشکل خورده بودم.. اعمال خوبم به خاطر شوخی ها و صحبت های پشت سر مردم و غیبت‌ها نابود میشد و اعمال زشت من باقی می ماند. البته وقتایی که یک کار خالصانه انجام داده بودم همان عمل باعث پاک شدن کارهای زشت می‌شد،چرا که در قرآن آمده بود: ان الحسنات یذهبن السیئات..کارهای نیک گناهان را‌ پاک میکند. زیارت های اهل بیت در نامه عمل من بسیار تاثیر مثبت داشت.البته زیارت های با معرفتی که با گناه آلوده نشده بود. اما خیلی سخت بود. هر روزِ ما دقیق بررسی و حسابرسی می‌شد کوچکترین اعمال مورد بررسی قرار می گرفت. به یکی از روزهای دوران جوانی رسیدیم اواسط دهه هشتاد. یکدفعه جوان پشت میز گفت : به دستور آقا اباعبدالله الحسین پنج سال از اعمال شما را بخشیدیم و این پنج سال بدون حساب طی می شود. با تعجب پرسیدم : یعنی چی؟ گفت: یعنی پنج سال گناهان شما بخشیده شده و اعمال خوبتان باقی می ماند. نمی‌دانید چقدر خوشحال شدم.پنج سال بدون حساب و کتاب!! گفتم : علت این دستور آقا برای چه بود؟ همان لحظه به من ماجرا را نشان دادند. ادامه دارد ... 🍂 🍀🍁 💞☘🍂 🍀⚡️🍀🍁 💞☘💞☘🍂 ☘⚡️☘⚡️☘🍁 💞☘💞☘💞☘🍂
🌿 هر جا که می‌روم می‌بینم بالای میز خود نوشته‌اند : هدف ما جلب رضایت شماست …! هدف ما جلب رضایت مشتریست …! ای کاش همه می‌نوشتند : هـدف ما جلب رضــــایت خـــــداست.
•°•💙! از علـامه‌ حسن ‌زاده ‌آملۍ پرسیدند: آدرس ‌امـام‌زمـان ‌ڪجـاست؟ ڪجـا‌ مۍشود حضرت ‌را پیدا ڪرد؟ ایشـان‌ فرمودند: آدرس‌ حضرت ‌در ‌قرآن‌ ڪریم‌ آیه‌ۍ آخر‌ سوره "قمر" استــ‌ ڪه ‌مۍفرمـاید: [فۍمقعدصدق‌عندملیڪ‌مقتدر] هرجـا ڪه‌ "صدق‌ و‌ درستی" بـاشد، هرجـا‌ ڪه‌ دغل‌ ڪارۍ وفریب‌ ڪارۍ نباشد، هرجـا ڪه‌ "یاد و ذڪر پروردگـار متعـال" باشد، امـٰام‌زمـان ‌آنجـا ‌تشریف ‌دارند:')
•°•🌿 امـٰام‌حسن‌عليه‌الـسلام مَن ‌عَبَد َاللّه َ‌عَبَّدَاللهُ‌ لَه ُ‌ڪُلَّ‌ شَۍءٍ؛ هـرڪس ‌خـدا را‌ بنـدگۍ ڪنـد؛ خداوند همہ‌ چيز را بنده ‌اوگرداند ! ♥️ -تنبيه‌الخواطر |جـ۲ ، صـ ۱۰۸🌱
「💚🕊•••」 .⭑ شهادت لباس‌ِتک‌سایزی‌است کھ‌باید‌تن‌ِآدم‌ بھ‌اندازه‌ی‌آن‌درآید، هر‌وقت‌به‌سایزِ این‌لباس‌درآمدی،‌پرواز‌میکنی..!🕊 -شهید‌همت .⭑ 🕊💚¦➺