اگهبهتمیگفتناز تاریکیشب
استفادهکنوبرو،میرفتییاپایامام
وایمیستادی :))؟
#صدقه_بديد♨️
برای دل مظلوم و شکسته امام زمان صدقه بدید 🥺 🥺برای دلی که امروز بیشتر از همه تو ناراحتی است 😔بیشتر از همه گریه میکند 😭چرا ؟ چون دارد تصاویر و واقعه کربلا رو به صورت زنده می بیند😭🖤
صدقه بدید و ثوابش رو به قلب داغدار آقا صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)هدیه کنید 🖤
به امید ظهور آقا 🖤 #اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَج به حق این گریه ها 😭به حق حضرت زینب 😭به حق کربلا😭
ای داغدار اصلی این روضه ها بیا...
°•🖤⃝⃡❥•
"بہقولآقامصطفیصدرزاده"↓
کسۍکہتوےهیئتفقطسینہمیزنہ
خیلےکاربزرگےنمیڪنه...
کسےکہسینہمۍزنہفقطیہسینہزنہ،
شیعہۍمرتضیعلے
بایدبارفتارشعشقشروثابتکنہ♥!"
#شهیدمصطفےصدرزاده
#تلنگرانہ
«حٰـاجحٌسِـینیِڪٺامیگٌفت:🌱
یہلَـحظھدیـدَمسَمتِمـون
تیراندازے میڪٌنَن...
گفـتمبخـوابیـن
تا نِشَسٺَمتیـࢪمنـوردڪرد
خوردبہدوستم...💔🙂
ایـنیہلحظـہ
۶۰ساݪمنـوانداخـٺعَـقَب...»❥︎
#بدون_تعارف🚶🏻♀
یہشیشماهہشہیددادیم!
یہپنجسالہشہیددادیم!
یہچہاردهسالہشہیددادیم!
↫الانشیشماهہهامونفقدبلدنگریہکنن!
↫پنجسالہهامونسرشونتوگوشیہ!
↫چہاردهسالہهامونممیرندختربازے!
عجبزمونہاےشده!
🖤¦⃟🥺|
📓⃟🖤¦⇢#تلنگرانھ
سلام علیکم . بزرگواران یک اشتباهی در پارتگذاری رمان فالی در آغوش فرشته صورت گرفته . گفتم اطلاع بدم تا اشتباه نشوید . شرمنده 🥀
🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃
#فالی_در_آغوش_فرشته
#قسمت_چهل_ام
به قلم آیناز غفاری نژاد
کپی به شرط گذاشتن نام نویسنده ...
دیگه واقعا عصبانی شده بودم ...
با عصبانیت به طرف مژده که فاصله زیادی با من نداشت برگشتم و با داد شروع کردم به صحبت کردن
-این بود عدالت؟
این بود دوستی ؟
من بهت اعتماد کردم
چطور تونستی؟
اگه از من خوشت نمیومد چرا اومدی نزدیکم ؟
من با یه اشاره میتونم همتونو یه جا بخرم
تو چطور جرئت کردی ؟
حالم از همتون بهم میخوره
مژده و راحیل ناباور بهم خیره شده بودن
بقیه هم بخاطر صدای بلندم ، اطراف نمازخونه جمع شده بودن
یه زن پیر اومد و با عصبانیت بازومو گرفت و بهم توپید
=دختره خیره سرِ چش سفید
با این وضع میخوای بری پیش شهدا ؟!
تو حیا نداری ؟
کی تو رو راه داده ؟
بازوم رو محکم تر فشار داد و با عصبانیت گفت :
=جواب بده دیگه ، چرا لال شدی ؟
اشک تو چشمام حلقه زد ، بغض توی گلوم سنگینی میکرد ...
تا حالا هیچ کس جرئت نکرده بود اینطوری باهام حرف بزنه اما حالا ...
راحیل به سمت پیرزن اومد و با هزارتا عذر خواهی و التماس راضیش کرد تا بره بیرون و پیرزن هم غرغرکنان از نمازخونه خارج شد ...
مژده بزور لب زد
+تو...تو...از...کِی...این ...جایی؟
پوزخندی زدم و با صدای بلند تری گفتم
_نمیدونستی یه روز دستت رو میشه نه؟
+درباره ...چی...داری...حرف...میزنی...؟
ادامه دارد...
🖤↯
@dokhtaranzeinabi00
🍃💚🍃💚🍃
🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃
#فالی_در_آغوش_فرشته
#قسمت_چهل_و_یکم
به قلم آیناز غفاری نژاد
کپی به شرط گذاشتن نام نویسنده...
_بسه بابا حالمو بهم زدید
چقدر تظاهر ؟
چقدر فیلم ؟
بس کن...
+صبر...کن...بهت...توضیح...بدم
_هرچیزی که نیاز بود رو شنیدم
دیگه حتی صداتم نمیخوام بشنوم
چادر نمازی که سرم بود رو پرت کردم گوشه ای و با عجله زدم بیرون سریع کفش هام رو پوشیدم و رفتم وسط جایی که اکثرا اونجا ایستاده بودن و داد زدم
_تو این خراب شده یه قارقارک پیدا میشه ؟
یه مرد به طرفم اومد
×چه خبرته خانم؟
اینجا رو گزاشتی رو سرت
از پشت سرم یه صدایی اومد
+اونجا چه خبره ؟
×والا نمیدونم قربان
این خانم داد و هوار راه انداخته
برگشتم طرفش
یه مرد با لباس سپاهی بود
اومد جلوتر و با چند متر فاصله با هم ایستاد
سرشو انداخت پایین و سلام زیر لبی کرد که بی جواب موند
+چی شده خواهرم؟
_اولا من خواهر تو نیستم
دوما اولا ...
سوما با همین جانماز آب کشیدناتون مغز مردمو شست و شو میدید مرده شور همتونو ببره
با صدایی که رگه های عصبانیت توش موج میزد گفت :
+از شما سوال کردم چی شده؟
_من دیگه نمیخوام اینجا بمونم
+مگه اینجا مهد کودکه که هر وقت بخواید بیاید و هر وقت نخواید برید ؟
این خیلی حاضر جواب بود و همین اعصابمو خط خطی می کرد ...
ادامه دارد...
🖤↯
@dokhtaranzeinabi00
🍃💚🍃💚🍃
🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃
#فالی_در_آغوش_فرشته
#قسمت_چهل_و_دوم
به قلم آیناز غفاری نژاد
کپی به شرط گذاشتن نام نویسنده...
_نخیر
اینجا طویله هم به حساب نمیاد
منه خرو بگو گول ظاهر شما ها رو خوردم و گفتم آدمید
ولی از صد تا حیوون بدترید ...
+لطفا مودب باشید خانم
من هی هیچی نمیگم شما بدتر روتون زیاد میشه
_هه
مثلا میخوای چی بگی ریشو؟
مژده سریع خودشو بهم رسوند و گفت :
~ مروا تو رو خدا بیا بریم
بهت توضیح میدم
اشتباه متوجه شدی
_دهنتو ببند
من بهت اعتماد کردم ولی تو چیکار کردی ؟
~مروا تو رو خدا بیا ، آبروریزی نکن
_کدوم خدا ؟ همون خدایی که جلوش غیبت مردمو میکنید؟...
=خانم فرهمند
برگشتم طرف صدا ، همون گارسونه بود یا بهتره بگم مرتضی دیگه میشد حدس زد این نامزده راحیله
بخاطر سروصدای های من جمعیت زیادی دورمون جمع شده بودن اما اصلا برام مهم نبود ، به طرفش برگشتم و گفتم :
_به به یوسف پاکدامن ، آقا مرتضی
بنده محبوب پروردگار
تو آسمونا دنبالتون میگشتم روی زمین پیداتون کردم
چه عجب ، چشممون روشن
=خانم فرهمند لطفا درست صحبت کنید
این چه طرز صحبت کردنه ، مشکل چیه ؟
_مشکل تویی ، خود تو ...
تویی که زنت بخاطر این که من فقط اسمتو آوردم یه کشیده زد تو گوشم ، تویی که خواهرت هرچی از دهنش در اومد بهم گفت
شما همش تظاهرید تظاهر ...
هیچی حالیتون نیست...
این بود شهدایی که میگفتید ؟
این رسم مهمان نوازیه ؟
باظاهر آدما قضاوتشون میکنید ؟
خوبه منم به تو بگم داعشی ؟ هاااا
ادامه دارد...
🖤↯
@dokhtaranzeinabi00
🍃💚🍃💚🍃
🏝یادمان نرود....🏝
💦حسین ع💦
#امام_زمانی بود
که یاری نشد❗😓
امام هر زمان یار میخواهد! نه پندار!
در بهمن ٥٧ با خدا عهد ولایتپذیری بستیم... بدانیم
اگر عهد خود را بشکنیم، سیلی سختی خواهیم خورد؛ سختتر از بنیاسرائیل!
😭😭
پس...
امام زمانمان و نایبشان را دریابیم😌
و در ذهنمان حک کنیم: چراغ هدایت مهدویون در ایام فتنههای آخرالزمانی، #نماز_اول_وقت و امر ولیست.
جان زهرا س...
امام زمانمان را دریابیـــــــم
✳️ با امام زمانمون در همین محرم ۱۴۰۰ عهد بندیم که زمینه سازی ظهورش رو از خودمون شروع کنیم با گناه نکردن به یاریش لبیک بگوییم.😌
🏝یا لثارات الحسین🏝
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج