ببینید نیویورک تایمز، خبرِ آغاز تزریق واکسن کرونا به کودکان را چگونه پوشش میدهد ؛ یکی در آمریکا دیگری در چین
#سواد_رسانه.
•
انقدرۍ ڪھ تلاش برا خراب ڪردن
بقیـھ مـےڪنیم ،
تلاش واسـھ بھتر شدن خودمون
میڪردین بـھ یِ جـایۍ رسیده بودیم!
#التماسدعاۍآدمشدن😐🌱'
.
•
#چالش_نیک😉
امروز سعی کن زبونت رو کنترل کنی
فحش ندی و دل کسی رو با حرفات نشکنی...🙂✋🏻
*با این زبون میتونی ثواب یا گناه کنی انتخاب با خودته!👩🏻🦯♥️*
#صرفاجهتاطلاع🌱
دنیاجاۍخطرناکیہ...
نہبہخاطر
اونایےکہگناهمیکنن؛بلکہبخاطر
اونایےکہمیبیننولےکارۍنمیکنن...
#آمربہمعروفباشیم...🌿
🌱| @dokhtaranzeinabi00
• 💚🌿💚🌿💚🌿💚 •
°•○●﷽●○•°
#آیٰـھِ
#قسمت34
✍️بھ قلمِ #خـادمالــمهدۍ|میـم . علےجانپور
همون موقع گوشیمو درآوردمو دور از چشم دیگران دکمه ضبط رو زدم و گوشے رو انداختم تو کیف عاطے ..
مجتبے بدون اینکه به عقب برگرده و مطمئن بشه عاطفه همراش میره یا نه از رستوران خارج شد وارد حیاط شد ...
عاطفه یه نگاهے به منو کردو یه نگاه ترسیدهاۍ به حیدر ، حیدر هم که انگار نه انگار اتفاقے افتاده میتونستم بفهمم که از همه چیز خبر داره ..
با کلے استرس و اضطراب که کاملا در صورتش مشخص بود بلند شد و رفت ..
ولے متاسفانه از شانس بدم کیفشو برنداشت کلافه رو کردم سمت داداش و توپیدم :+یعنے چے !
ع..ه هے قایم کارۍ یعنے چے خجالتم نمیکشه همه مارو کنجکاو میکنه بعد میگه میخوام شخصے صحبت کنیم اه ..
داداش هم خیلے خونسرد گفت :_حتما دلیل خاصے داشت ، نباید تو همه کار هاۍ مردم سرک کشید خواهر من !
یک آن به عاطفه حسودیم شد اما سعے کردم توجه نکنم .. یه حالت خاصے داشتم یه حس تنفر نمیدونم به عاطے که بهترین دوست و رفیقم بود یا اون مجتبے نچسب ..
انقدر تو مغزم هزار جور داستان ساختم که دیگه خسته شدم و تصمیم گرفتم برم بیرون و از نزدیک نظاره گر باشم و ببینم چرا دیر کردند
رفتم بیرون که دیدم رو یکے از نیمکت های توۍ محوطه نشستند
مجتبے پشت به من نشسته بود و عاطفه هم رو به روش روی صندلے ¡
……
﴿ مجتبے ﴾
روۍ یکے از نیمکت های محوطه بیرون رستوران نشستم و منتظر خانم جلالے شدم ..
ته دلم از این کار راضے نبودم ..
یه حس استرس و اضطراب افتاد به جونم
یکے دم گوشم میگفت که بیا و بیخیال شو ..
پاشو برو ..
اما طعم شیرین رفتن به حرم خانم و دفاع از حرم مقدسشون باعث میشد از جام تکون نخورم و یکم امیدوار بشم
از خدا خواستم چیزۍ که صلاحه اتفاق بیوفته و کمک کنه کارۍ نکنم که بعد پشیمون بشم
چون راه بود که همین امروز نقشه کشیده بودم و بدون مشورت با خانواده خواستم مطرحش کنم ..
برای منے که از این مسئله خیلے دور بودم یکم سخت بود .. یکم که چه عرض کنم خیلے سخت بود شاید یکے از سختترین روزهاۍ زندگیم
من ۲۴ ساله چه میدونستم خواستگارۍ سنتے چیه ؟
منے که همیشه سعے کردم جز مادرم و خواهرم با هیچ خانم دیگهاۍ صحبت نکنم چطوری با ایشون صحبت کنم ... اص..اصلا از کجا شروع کنم !
بعد از حدود ⁵ دقیقه اومدن ...
ادامـه داࢪد ...
ڪپـے بـھ هـࢪ نحـوۍ ممنـوع و پیگـࢪد قـانونـے داࢪد ❌
پـرش به پـارت اول ↯
http://eitaa.com/dokhtaranzeinabi00/23825
لینـک کانـالمونِ ↯
https://eitaa.com/joinchat/3764518990C8dcd051ac8
• 💚🌿💚🌿💚🌿 •
[…🌑…]
شبتون زینبـےۜ 🕊
ان شاءالله فردا صبح پر انرژی خدمت میرسیـم ✋🏻😍
هر ایده و پیشنهادۍ که دارید رو میتونید با ما در میون بگذارید 🖋✉️
@GHMnam313
وضو قبل خواب فراموش نشه رفقــا 🌹 اگه دائم الوضو باشی که دیگه به به ...
برامون دعا کنیـد 💔 به دعاهاتون محتاجیم 🥀
یا علــے 🍂
『 دختࢪاݩ زینبـے 』
با سلام و احترام
👈آغاز عملیات جریان سازی *تغییر پروفایل* از امشب در سطح کاربران واتساپ و سایر پلتفرم های فضای مجازی با استفاده از عکس فوق و در حمایت از پویش همگانی *عزیز ملت*
لطفا شما هم در حمایت از این پویش پروفایل خود را به این عکس شهید مزین نمایید.
#بدونیم🖐🏻
میگفت
موقع صحبت با نامحرم از پشت بالشتتونم سرد تر باشید ..!:))
🌱| @dokhtaranzeinabi00
#شاید_تلنگر🤷🏻♂
💬پیامشہیدابراهیمهادۍوتمامشہدا🌱:
لطفادرمیان نگاههاۍمختلفۍڪہ
بہخودجلبمۍڪنید
مراقبچشمانگریان
امامزمانعج و شہدا باشید💔..
چہخانمهستیدوچہآقا
پاروۍهواۍنفستان بگذاریدتنہابراۍ
رضاۍخدا ڪارڪنیدنہبراۍجلبتوجہو
معروفیتیاهرچیزدیگرۍڪہبشہازشنامبرد🥀.
دقتڪنیدرفتارهاوڪردارهاۍشمازیر
ذرهبینامامزمانعجوشہداقراردارد.
انشاءاللهخطاواشتباهۍازشماسرنزندڪہ
شرمندهۍامامزمانعجوشہداشوید😓..
#اَلَّلهُمـّ عجِّللِوَلیِڪَالفَرَج✨
🌱| @dokhtaranzeinabi00
بایدهروقتدلگیرشدیازگناهات،
اینجوریباخدادردودلکنی↓
‹اَللّهُمَّاِنّیاَسْتَغْفِرُکَ؛
لِماتُبْتُاِلَیکَمِنْهُثُمَّعُدْتُفیهِ...›
+خدایامنروببخشبابتگناهانیکه
بهتقولدادهبودمدورشروخطبکشماما
دوبارهانجامدادم..💔!
-#تلنگر
#حاج_قاسم
🌱| @dokhtaranzeinabi00
#تباه🖐🏻
ولـے؛مـورد داشتیمـ خانـم اسمش
انقلابـے بود امـا بدون ماشیـن ظرفـ
شویـے نرفتـ خونہ بختـ :/
بعـد بیـو زدھ:
ما فـرزنـدان مادر پهلـو شڪستہ ایمـ ❗
🌱| @dokhtaranzeinabi00
خیلی وقتا شاید نتونیم برای
حال همدیگه کاری کنیم ...
ولی گوش که میتونیم بکنیم
مگه نه؟ :)
برای حال همدیگه دعا کنیم
التماس دعا :)💔
#تلنگر💥
چهآدمهاییکه
دردنیایحقیقیبهشتیبودند
ودرفضایمجازیتقدیرشانجهنمیشد!
وقتیدرحیاطخلوتاینبرزخمجازی
قدممیزنیم
چقدراحتیاطمیکنیم!؟
🌱| @dokhtaranzeinabi00
• 💚🌿💚🌿💚🌿💚 •
°•○●﷽●○•°
#آیٰـھِ
#قسمت35
✍️بھ قلمِ #خـادمالــمهدۍ|میـم . علےجانپور
منے که همیشه سعے کردم جز مادرم و خواهرم با هیچ خانم دیگهاۍ صحبت نکنم چطوری با ایشون صحبت کنم ... اص..اصلا از کجا شروع کنم !
بعد از حدود ⁵ دقیقه اومدن و رو نیمکت رو به روم با استرسے که از حالت و رفتارش معلوم بود نشست
سرشون پایین بود که لب باز کردم :+خانم محترن اصلا دوست ندارم بحث رو طولش بدم یا کلے مقدمه چینے کنم و براۍ همین با اجازتون میرم سر اصل مطلب ..
حدودا ³ سال پیش قرار شد همراه رفقام راهے سوریه بشیم ¡
اول میخواستم بدون اینکه به خانوادهام بگم برم و از اونجا بهشون زنگ بزنم چون میدونستم مخالفت میکنند اما همون موقع پیش خودم گفتم اینطورۍ هیچ ارزشے نداره و خدا هم شاید قهرش بگیره ، ¹ ساعت تا حرکت مونده بود به رفیقام گفتم منتظرم بمونن ⁴⁰ دقیقه دیگه میام ..
رفتم خونه و در زدم مادرم ..
مادرم در رو باز کرد و به خیال اینکه دانشگاه بودم منو نشوند رو مبل همون موقع براۍ بابام گفتم :که چند ساعت دیگه باید برم ؛ اول میخواستم بدون اجازتون برم چون میدونستم مخالفت میکنید .. حلال کنید
بدون اینکه منتظر جوابے یا واکنشے از آقاجونم باشم رفتم سمتش تا بغلش کنم که خیلے سرد برخورد کرد .. و اولین بارۍ بود که از پدرم سیلے خوردم ...
از دستم دلخور بود ، گفت نمیزاره برم ..
اونجا بود که شکستم دیگه هیچے از حرف های پدرم رو متوجه نمیشدم ؛ بدترین روز عمرم تو این چند سال اون روز بود ..
تمام مدتے که حرف میزدم اشک بدون اختیار خودم از چشمهام جارۍ بود .. سعے کردم غرورمو حفظ کنم ! اما نشد ..
خانم جلالے هم به حرفام گوش میدادن و چشمهاشون پر از اشک بود
که ادامه دادم :+رفیقام زنگ زدند که بابام جواب داد چون واقعا توان صحبت کردن نداشتم
گفتن که مجتبے کجاست و دیر شده بابا هم گفت :_مجتبے نم..نمیاد !
صداشون باعث شد ساکت بشم :_ببخشید چرا دارین برام اینارو میگین ؟
انتظار این سوال رو نداشتم :+نمیدونم ... یعنے بعدا میگم براتون ..
+تو این دو سه سال ذکر روز و شبم این بود که یه جورۍ بتونم برم ، رسید به امسال حدود ⁴ ماه دیگه یه چند تا از رفقام راهی سوریه میشن من هم همین مسئله رو برا پدر و مادرم مطرح کردم
پدرم باز قبول نکرد اما اینبار برام شرط گذاشت گفت ..
گفت که تا ازدواج نکنم اجازه نمیده برم
به هر جون کندنے بود قبول کردم که بیام الان هم .. الان هم اومدم بهتون بگم که .. میخواستم بگم ..
چطورۍ عرض کنم اگر شما مشکلے ندارید بنده بیام خواستگاریتون !
بعد از این حرفم نفس عمیقے کشیدم تا از اضطرابم کم بشه که ...
ادامـه داࢪد ...
ڪپـے بـھ هـࢪ نحـوۍ ممنـوع و پیگـࢪد قـانونـے داࢪد ❌
پـرش به پـارت اول ↯
http://eitaa.com/dokhtaranzeinabi00/23825
لینـک کانـالمونِ ↯
https://eitaa.com/joinchat/3764518990C8dcd051ac8
• 💚🌿💚🌿💚🌿 •
سقا میرزا.mp3
11.47M
داداش قربونت برم
پاشو با هم بریم . .💔:)
#روضهٔابالفضل
『 دختࢪاݩ زینبـے 』
داداش قربونت برم پاشو با هم بریم . .💔:) #روضهٔابالفضل
مردونگی کن پاشو میدونم
که بیدستی ..
بیدست هم باشی میگن :
پشت حسین هستی💔.
شیفتْشَب!
تنها نشسته بودم تو بینالحرمین.. .
زانوهامو بغل کرده بودم تا خود صب تو حرم بودم...
ولی مثل همیشه خواب بود:)
دلم آن خواب را میخواهد آن رویای بیتکرار
_محضدلتنگی، دلتنگیِمحض_
🥀از روزی ڪه فهمید #توجهنامحرم
به #تیپوظاهرش جـلب کرده
با یه تغـییراتی از این رو به اون رو شد..
آقا ابراهیمِ هادی رو میگمااا🙂
🔻مجازیوحقیقےنداره..!
ماها اینروزا چیڪار میڪنیم..🚶♂
#حاج_قاسم
🌱| @dokhtaranzeinabi00
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ صحنههایی زیبا از حاج قاسم و خانواده شهدا، قبل و بعد از شهادت
به سالگرد شهادت سردار دلها
#قهرمان_من
#حاج_قاسم
🌱| @dokhtaranzeinabi00