eitaa logo
『 دختࢪاݩ زینبـے 』
1هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
3.2هزار ویدیو
430 فایل
بسم‌تعالے^^ [شھدآ،مآروبه‌اون‌خلوتتون‌راهےبدین!💔:) ـ خاک‌پاۍنوکراۍمادر! مجنـون‌شده.. عاشق‌اهل‌بیت¡ ‌سایبرۍکانال↯ @sayberi_313 پشت‌جبهہ↯ @jebhe00 متحدمونہ️‌↯ @Nokar759 @Banoyi_dameshgh @mim_mobtalaa کپے! ‌صلوات‌براآقامون‌ ودعابراۍبنده‌حقیر
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☺️شعر خوانی در مورد حجاب 🌹سیده زهرا شایگان ۸ ساله 👌 بسیار زیبا 👏👏👏👏 👈 پیشنهاد دانلود @dokhtaranzeinabi00
ساعت 7:30🕣 شبڪہ قـرآن📺 پخش دعاے ڪمیل⛓ زنـدھ از ڪربلا🌱✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
『💜͜͡🌺』 ! 🍃میدونیدآدماچرا ریا میکنن؟'🔍'.. چون‌ازمتن لذت نَبُردن‌میخوان‌ ازحاشیه ها لذت‌بِبَرن'🕳'.. 🍂ازخودِقرآن‌📖خواندن‌لذت‌ببرید نه‍‌ازتشویق‌مردم‌که‍‌'📡'.. داری‌خوب‌قرآن‌میخونی‍'📓'.. ☘ازخودِنمازخوندن‌ لذت‌ببرید'🔭'.. نه ‍‌ازتعریف‌دیگران!'🎥'.. 🌙 ^^ 🌱|@dokhtaranzeinabi00
| حب دنیا و حب در یک دل جا نمیگیره باید از یکیشون گذشت... 🌱''
• 💚🌿💚🌿💚🌿💚 • °•○●﷽●○•° ✍️بھ قلمِ |میـم . علےجانپور لبخندۍ زد و به طرف اتاقش رفت لباسمو پوشیدم و آماده شدم ، گوشیمو برداشتم که رضا زنگ زد :+الو سلام جانم رضا جان ! _سلام داداش بیام دنبالت ؟ +نه برادر من ، خودم با ماشینم میام .. _باشه پس منتظرتم خدانگهدار +یاعلے ... از حاج خانم و مائده خداحافظے کردم و سوار ماشین که تو پارکینگ بود شدم .. کل جلسه درمورد استخدام نیروهاۍ جدید بود ، بعد از تموم شدن جلسه با رضا در مورد دانشگاه صحبت کردم که مایل بود با من انتقالے بگیره .. رفتم خونه خودم تا امشبو اونجا بخوابم از چند روز دیگه اگه حاج خانم و آقاجون راضے باشن برگردم خونه .. قبل از اذان صبح بیدار شدم ؛ رفتم وضو گرفتمو نماز شبم رو خوندم بعد از ²⁰ دقیقه اذان رو گفتن نمازمو خوندم و دراز کشیدم .. تقریبا مثل شب هاۍ گذشته هر کارۍ کردم نتونستم بخوابم ، فکر شهید گمنامے بودم که دواۍ دردام بود .. البته دواۍ درد همه انسان ها خداست .. شهدا یک الگویے هستند براۍ ما ¡ تا ازشون عبرت بگیریم .. چون طورۍ بودند که خدا به دلیل اینکه زمین دیگه جاۍ اونها نبود خوب خریداریشون کرد .. اما کسے جز پروردگار آرامش بخش و بزرگ و بخشنده نیست .. یا ذالجلال و الکرام .. وقتے به خودم اومدم دیدم ساعت ⁷ ؛ چقدر زود گذشت ! اصلا متوجه نشدم ، بلند شدمو آماده شدم گوشے رو برداشتم و براۍ رضا زنگ زدم … رضا گفته بود برم دانشگاه خودش میاد .. وارد دانشگاه شدم ؛ دانشگاه مملو از جمعیت بود سرم سوت کشید .. به طرف مدیریت دانشگاه رفتم و در زدم با اجازه‌اۍ که داد وارد شدم :+سلام علیکم _بـه سلام آقاۍ کرامتے عزیز .. چه عجب چشم ما به جمالتون روشن شد .. +شرمنده‌ام نکنید بخدا روحیه درس خوندن نداشتم الان هم به اصرار های شما و مادرم اینجام .. خندید و پرونده‌امو از کشو در آورد: _خب کدوم دانشگاه میری ؟ +نمیدونم هر دانشگاهے که به محل کارم نزدیک باشه !.. _فقط یه دانشگاست که چند تا جاۍ خالے دارند ، تا کلاس ها پر نشده برو .. رفیقت .. رضا هم میخواد انتقالے بگیره درسته ؟ +بله _از دست شما ها که یه روز هم نمیتونین از هم جدا باشین .. لبخندۍ زدمو پرونده خودم و رضا رو گرفتم :+خیلے ممنون لطف کردید سرۍ تکون داد که گفتم :+بنده دیگه مزاحم نمیشم یا علے .. ادامـه داࢪد ... ڪپـے بـھ هـࢪ نحـوۍ ممنـوع و پیگـࢪد قـانونـے داࢪد ❌ پـرش به پـارت اول ↯ http://eitaa.com/dokhtaranzeinabi00/23825 لینـک کانـالمونِ ↯ https://eitaa.com/joinchat/3764518990C8dcd051ac8 • 💚🌿💚🌿💚🌿 •
کارمون شده سلام دادن از همینجا! بطلب آقا، دیگه کم آووردیم:)
00:00 اللهم‌عجل‌لولیڪ‌الفرج ♥️ با‌تمام‌جان‌و‌روحت‌‌بگو ! الهےآمین .. بزار‌صداتو‌آقا‌بشنوه ..
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ..^^
. پرچم هر شھید ڪہ بالا رفتھ عزتۍ ڪھ هر شھید پیدا ڪرده هر کدوم یک خطۍ رو مراقبت ڪردن یڪی نگاه بہ نامحرم،یڪۍ احترام بہ پدر و مادر و ... مراقبت ڪردن . . تو چۍ و مراقبت ڪردۍ ؟! ˹@dokhtaranzeinabi00˼
『 دختࢪاݩ زینبـے 』
__
+یه نگاه به قَلبت بنداز! ببین‌ اصلا جایی برای مَهدیِ فاطِمه عج گذاشتی یا نه؟! 🌱|@dokhtaranzeinabi00
انالله وانا الیه راجــــــــــعون🖤🥀 اُمّ شهید،به شهید پیوست ...😭💔 مادر امروز میهمان حضــــــــــرت زهراشدند حاج خانوم سفارش مایادتون نره✋🥀
「🌿🌸」 - چـون‌حجـاب‌دآری...¦•• هـروقـت‌دلـت‌گرفـت‌با‌طعنـہ‌هـا...🙃💔¦•• قـرآن‌روبـازڪن.. ¦•• وسـوره‌مطـففیـن‌رونـگاه‌ڪن...🌱¦•• آنـان‌ڪه‌آن‌روزبـه‌تـومۍخندنـدفردا گـریانـند‌‌وتـوخنـدان...🙂❤️¦
ولی خداوکیلی، لا یَوم کیَومک قربونت برم ..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
..یڪ شخصۍ گفت: الله اڪبر. ..وبعدش دوباره گفت: لااله الله محمدرسول الله. ..وبازهم گفت: سبحان الله وبحمد سبحان الله العظیم. ..ودوباره گفت: لااله الا انت سبحانڪ انی ڪنت من الظالین. این شخص ۷۰۰۰۰ هزار نیڪی بدست آورده است. این شخص شما هستین. به همین راحتۍ👌🏻🦋 😁😜 =صدقه جاری
🌱 در‌زمان‌اشغال‌خرمشهر ... ! عراقۍ‌ها‌روۍ‌دیۅار‌ نوشتھ‌بودند:«جئنا‌ لنبقے‌‌!!"😐 آمدیم‌تآ‌بمانیم"🙄» بعد‌از،‌آزادے‌خرمشهر🌱 شهید‌بهروز‌مـرادۍ‌زیرش‌نوشت «آمدیم ‌نبودید🤨🚶🏼‍♂😂»
. . گنــاه ! تنھا فرصتیِ ڪھ خوبِ از دستش بدیم . . ! ˹@dokhtaranzeinabi00˼
‏امروز وزنه را بلند میکنی و همه برای تو کف میزنند، به یاد روزی هم باش که حتی نمیتوانی قاشق را بلند کنی! به نعمت ها به مقام، عناوین، مدرک و هیچ چیزی مغرور نشویم! :))) 🌱|@dokhtaranzeinabi00
بعضی‌ از گناهـان یه‌جوری‌بین‌مون عادی شدن، که‌تا به‌طرف‌میگی‌،چرااینکارو انجام‌میدی !؟ میگه: «همـه»‌انجام‌میدن،حالابرامن‌عیبه..!😐 این‌خیلی‌چیزخطرناکیه..!❌ به‌این‌افرادباید‌‌گفت: اون‌دنیا‌دیگه‌، «همــه» قرارنیست ‌بجای توبرن‌ جهنم، تو خودت بایدبری.! یادمون‌نره:💡 خودمون‌مسئول‌‌کارهایی‌که ‌انجام‌میدیم‌، هستیم..پس بابهانه،خودمونو فریب‌ندیم..!🚶🏻‍♂ ツ@dokhtaranzeinabi00
اعضای محترم جدید خیلی خوش آمدید حتما به پیام سنجاق شده مراجعه کنید ♥️🌱 امیدوارم فعالیت ها و رمان ها توجه شما عزیزان رو جلب کند و هم در پست گذاری و هم در نشر مطالب کمکمون کنید ☺️🌿 با تشکر ..
『 دختࢪاݩ زینبـے 』
اعضای محترم جدید خیلی خوش آمدید حتما به پیام سنجاق شده مراجعه کنید ♥️🌱 امیدوارم فعالیت ها و رمان ها
درخواستی هاتون رو پیوی بگید در اولین زمان انجام میشود ^^🌿 ↯ @GHMnam313 اگر هم فیلم هایی دارید که خودتون درست کردید یا فکر میکنید فرستادن این مدل فیلم ها در کانال تاثیرگذار است هم ارسال کنید ♥️..
رفقا نمازاتون سرد نشه 😉
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دخترم، دخترانه‌ام بزند:)..! _محض‌بیتابی، بیتابیِ‌محض_
ارزش زن در اسلام واقعۍ و اسلام دروغین!!! ˹@dokhtaranzeinabi00˼
برای این دلِ خسته، کمی حرم لطفا... !
• 💚🌿💚🌿💚🌿💚 • °•○●﷽●○•° ✍️بھ قلمِ |میـم . علےجانپور لبخندۍ زدمو پرونده خودم و رضا رو گرفتم :+خیلے ممنون لطف کردید سرۍ تکون داد که گفتم :+بنده دیگه مزاحم نمیشم یا علے .. از اتاق بیرون اومدمو با رضا تماس گرفتم … گفت که بیرون در دانشگاست ، بیرون رفتم که دیدم وایستاده و اخماش تو همه و انگارۍ حوصله نداره .. خنده‌ام گرفت :+باز چیه مشتے کشتے هات غرق شده برادر ؟ نگام کردو :_هیچے بابا ؛ ماشین ندارم اعصابم خرابه ... +خب ماشین من هست دیگه با هم میریم .. _نه کلے کار دارم ولے بابا چون ماشین رو میخواست دیگه نتونستم بیارم .. دستمو گذاشتم رو پشتشو به سمت ماشین کشوندمش :+حالا غصه نخور ، زشت میشے ؛ خودم هر جا بخواۍ میبرمت .. نوکرتم هستم .. ذوق کردو رو صندلے شاگرد نشست .. …… ﴿ آیـه ﴾ ساعت حدودا ⁸ و ³⁰ بود که با صداۍ آزار دهنده گوشے چشم باز کردمو از زیر بالشت گرفتمش ، عاطفه بود وصلش کردمو جواب دادم :_الو سلام عزیزم آماده‌اۍ ! با خواب‌آلودگے گفتم :+نه تازه بلند شدم الان آماده میشم .. مکثے کردو ادامه داد :_اوممم باشه داداشم میخواد منو برسونه از همون طرف میایم دنبالت ¡ دنبال یه بهونه میگشتم که همراشون نرم :+نه عزیزم مزاحمتون نمیشم شما برید منم یه ماشین میگیرم میام دیگه .. _مزاحم چیه عزیزم آماده شو دم درم ها !¡ لبخندۍ زدمو قطع کردم ، آماده شدمو کوله‌ام رو برداشتم رفتم پایین و منتظر موندم ≡ هنوز احساس خستگے میکردم .. انگار یه چیزۍ اذیتم میکرد اما نمیدونم چرا یه حس امنیت داشتم .. یه حسے که یادمه حدود ¹⁵ سال پیش تجربه‌اش کردم .. موقعے که مامان جون ( مادر پدرم ) منو همراه خودش میبرد مسجد .. یادمه چقدر ذوق میکردم و .... تو فکر بودم که برادر عاطفه شاید تو عمرم ² یا ³ بار بیشتر ندیدمش پیاده شدن ، عاطفه اومد طرفم و با تعجب اومد طرفم .. یه نگاه به سر تا پام کرد منم متعجب بهش نگاه میکردم که اومد بغلم :_واۍ آیـه چه خوشگل شدۍ چقدر حجاب بهت میاد عزیز دلم .. از بغلش اومدم بیرونو یه نکاه به خودم انداختم .. تعجب کردم .. این من بودم ؟ پس اون حس امنیت ! پس اون حس سال ها پیش این لباس هایے که ... لباسام از همیشه بلندتر بود و حتے یه خال از موهام هم بیرون نبود سرتا پام هم مشکے بود انگار خداهے نکرده کسیو از دست داده باشم ! نمیدونم جرا ولے ناخودآگاه شد منے که فکر میکردم با حجاب کردن مثل اُمُّل ها میمونم .. اما اصلا اینطورۍ نبود .. تلخندۍ زدمو با برادرش سلام کردم :+سلام ببخشید باعث زحمت شدیم همانطور سر به زیر جواب داد :_سلام خواهش میکنم مراحمید .. ادامـه داࢪد ... ڪپـے بـھ هـࢪ نحـوۍ ممنـوع و پیگـࢪد قـانونـے داࢪد ❌ پـرش به پـارت اول ↯ http://eitaa.com/dokhtaranzeinabi00/23825 لینـک کانـالمونِ ↯ https://eitaa.com/joinchat/3764518990C8dcd051ac8 • 💚🌿💚🌿💚🌿 •