هدایت شده از ✓تبادلات گسترده گل نرگس«سه شنبه»✓
﷽
-فاطمه بسه تو نمیدونی بابات از این #بسیجیای مفت خور بدش میاد؟درسته کارش حقوقش بالاست اما بابات از قماش اینا متنفره حالا بیاد دخترشو بده به اینا که تو بقچه بپیچنش و خونه نشین بشه؟اخه دختر خیره سر تو تازه عمومیت تموم شده به راحتی میتونی بورسیه بشی آمریکا با اشکان پس چرا میخوای زتدگیتو تباه کنی بااین یقه آخوندیای ریشو؟؟؟؟؟؟
با حرف های مامان ٬بغض به گلویم چنگ انداخت و اشک از چشمانم جاری شد ٬
-خانوم تمومش کن.
پدرم رو به سمت من برگشت و با انگشت اشاره مرا مخاطب قرار داد و همانطور خشم و کینه از چشمانش سرازیر بود
-#ببینفاطمهاگهبخوایبااینپسرهریشوازدواجکنی اولا٬از #ارثم محرومت میکنم٬دوما حق نداری پاتو تو خونه بزاری حرف آخر...
پدر پشتش را به من کرد و دست هایش در هوا میلرزید.
-#دیگهدخترمننیستی...
زنگ در به صدا درآمد٬تپش قلب منم همراه آن پرصدا شد و......
✾✯✾✯✾✯✾✯✾✯✾
یک رمان#مذهبی_شهدایی که میلرزونه دلت رو💔✨
برای این که بدونی ادامش چی میشه بزن رو لینک (قرارهبزودیتوکانالشروعبشه)
تا فرصت هست سریع عضو شو(•‿•)👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1778122910Ce8944401eb