هدایت شده از ☆تبادلات گسترده گل نرگس«شنبه»☆
دستپاچگی اش #باعث شد در دل #قربان صدقه اش بروم. سرم را #پایین
انداختم و #چشمانم را #بستم، صدایش در گوشم پیچید:‼️
-من خاطر خانوم #موسوی رو می خوام، فرشته موسوی، خون در #رگهایم یخ بست...😭
سرم را بالا کردم و با دهان نیمه باز به وحید خیره شدم. فرشته #موسوی، دوستم، دوستِ صمیمی من، #پس وحید خاطر فرشته را می خواست، یعنی من برایش #مهم نبودم، مرا دوست #نداشت. قرار بود مرا واسطه کند تا پیغامش را به فرشته برسانم. قلبم از درد مچاله شد. اشک تا پشت #چشمانم آمد. ...💔🔥
♨️♨️♨️♨️♨️♨️
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
https://eitaa.com/joinchat/3866624105C6e27a2ba9a
عاشقانہای از جنس آسمان..
جدال عشق و آرزو ..‼️
منبع رمان هاے پلیسے_عاشقانہ👨✈️🔥🔥🔥
#تلنگرانه
#حجاب
دخترک رو به من کرد و
-گفت:واقعا اقا!😳😳
+گفتم: ببخشید چی واقعا ؟!😐
-گفت: واقعا شما بچه مذهبی ها از دخترای #چادر به سر بیشتر از ما خوشتون میاد!!!😢
+گفتم: بله😊😍
-گفت: اگه آره، پس چرا #پسرایی که از ما ها 😍خوششون میاد از کنار ما که میگذرند #محو ما میشن،😚🙄 ولی همین خود تو و امثال👕تو از چند متری یه دختر #چادری که رد میشید فقط سر #پایین میندازید😌😌و رد میشید !🚶
+گفتم: آره #درست میگید😊 سر پایین انداختن کمه !😏
-گفت: #کمه😳؟ببخشید متوجه نمیشم ؟😢😳🤔
+گفتم: برای #تعظیم مقابل حجاب حضرت زهرا(س)🙏🏻 باید زانو زد 😔
حقا که سر پایین انداختن کمه ..!😌
#سلامتیـ_همه_ماچادریا😊🧕
ــــــــــــــــــــ«🌸💕»ــــــــــــــــ