🥀🌱
اینو همیشه یادت باشه
قول هایی رو که
هنگام طوفان به
خدا و رفیق شهیدتون میدید رو هنگام
آرامش فراموش نکنید🍃
🥀🌱
تو جان منی
میروی لااقل
دلم را به رسم
امانت بگیر
من اینجا به داغت
صبورم ولی
تو آنجا برایم شفاعت بگیر
♥️شهید جهاد مغنیه♥️
🥀🌱
آسمونی شدن نه بال میخواهدو نه پر
دل میخواهد به وسعت خود آسمان
مردان آسمانی بال پرواز نداشتند
تنها به ندای دلشون لبیک گفتن💔
در ظلمت این مسیر غوغا کردی
بی پرده بهار را هویدا کردی
همراه مدافعان دشت گل سرخ
امنیّت باغ را مهیا کردی
#حاج_قاسم
#معرفی_کتاب
#بیست_و_هفت_روز_و_یک_لبخند
"بیست و هفت روز و یک لبخند"، روایتی است از زندگی شهید مدافع حرم، بابک نوری هریس به قلم سرکار خانم فاطمه رهبر از زبان خانواده و دوستان و هم رزمان شهید. شهید نوری هریس دانشجوی بسیجی که داوطلبانه به صفوف رزمندگان مدافع حرم در سوریه ملحق شد و در عملیات آزادسازی منطقه بوکمال در سن 25 سالگی، دعوت حق را لبیک گفت و به شهادت رسید.
قسمتی از کتاب:
کسی نمی توانسته از کار جوانی سر درآورد که سرش همیشه توی کار خودش بوده؛ پسری که سالیان سال، بسیجی بودنش را، آن هم بسیجی فعال بودنش را، حتی دوست و فامیل متوجه نشده بوده؛ پسری که خیلی از دوستانش، بعد از شهادتش، متوجه سوریه رفتنش شده اند. این پسر اهل تظاهر و سوء استفاده نبوده. متواضع بوده و می گفته؛ من برای دل خودم و اعتقادِ خودم به بسیج رفته ام، و حالا هم برای وظیفه ای که روی شانه ام سنگینی می کند، راهیِ سوریه می شوم ...
#خـادم_الـشـهـدا
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
@doktaranhoseyni
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#معࢪفےشھید🖇
نام:جہاد✌️🏼
نامخانۅادگے:مغنیہ⛓
تاریختۅلد: ۱۲اردیبھشت ۱۳۷۰
سن:۲۳
محلتۅلد:لبنان!
ٺاریخشہادت: ۲۸دے۱۳۹۳
محلشہادت:سوریہ
وضعیتتاهل:مجࢪد
#خـادم_الـشـهـدا
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
@doktaranhoseyni
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
#داسـتـانـک
اسمش عبدالله بود . .
تو شهر معروف بود به عبدالله دیوونه
همه میشناختنش!
مشکل ذهنی داشت
خانمش هم مثل خودش بود ... وضع مالی درست و حسابی نداشت
زوری خرج شکم خودش و خانمش رو میداد
تو شهر این آقا عبدالله دیوونه، یه هیئتی بود
هر هفته خونه یکی از خادمای هیئت بود
نمیدونم کجا و چطور ولی هرجا هیئت بود عبدالله دیوونه هم میومد . .
یه شب بعد هیئت مسئول هیئت اعلام کرد که هرکی میخواد هفته بعد هیئت خونه اش باشه بیاد اعلام کنه
دیدن عبدالله دیوونه رفت پیش مسئول هیئت
نمیتونست درست صحبت کنه
به زبون خودش میگفت . . . حسین حسین خونه ما💔
مسئول هیئت با خادما تعجب کرده بودن
گفتن آخه عبدالله تو خرج خودتو خانمت رو زوری میدی
هیئت تو خونه گرفتن کجا بود این وسط . . !'
عبدالله دیوونه ناراحت شد
به پهنای صورت اشک میریخت میگفت آقا ؛ حسین حسین خونه ما💔. .
خونه ما 💔💔
بعد کلی گریه و اصرار قبول کردن
حسین حسین خونه عبدالله باشه . .
اومد خونه
به خانمش گفت ، خانمش عصبانی شد گفت عبدالله تو پول یه چایی نداری
خونه هم که اجاره ست ... !!
چجوری حسین حسین خونه ما باشه
کتکش زد . .
گفت عبدالله من نمیدونم
تا هفته دیگه میری کار میکنی پول هیئت رو در میاری . .
واِلا خودتم میندازم بیرون از خونه
عبدالله قبول کرد
معروف بود تو شهر ، کسی کار بهش نمیداد هرجا میرفت قبول نمیکردن که
هی میگفت آقا حسین حسین قراره خونه ما باشه💔 . .
روز اول گذشت ، روز دوم گذشت ... تا روز آخر
خانمش گفت عبدالله وقتت تموم شد هیچی هم که پول نیاوردی
تا شب فقط وقت داری پول آوردی آوردی نیاوردی درو به رو خودت و هیئتیا باز نمی کنم . .
عبدالله دیوونه راه افتاد تو شهر هی گریه میکرد میگفت حسین حسین خونه ما💔💔💔
رفت ؛ از شهر خارج شد
بیرون از شهر یه آقایی رو دید
آقا سلام کرد گفت عبدالله کجا ؟ مگه قرار نبود حسین حسین خونه شما باشه ؟!
عبدالله دیوونه گریش گرفت
تعریف کرد برا اون آقا که چی شد و . . .
آقا بهش گفت برو پیش حاج اکبر تو بازار فرش فروشا
بگو یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بهت بده ، بفروش خرج حسین حسین خونه رو بده💔
عبدالله خندش گرفت دوید به سمت بازار فرش فروشا
به هرکی میرسید میخندید میگفت حسین حسین خونه ما . . خونه ما💔
رسید به مغازه حاج اکبر
گفت یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بده !
حاج اکبر برق از سرش پرید عبدالله دیوونه رو میشناخت
گریش گرفت چشمای عبدالله رو بوسید عبدالله ... !!!
امانتی یابن الحسن رو داد بهش
رفت تو بازار فروخت با پولش میشد خرج ۱۰۰ تا حسین حسین دیگه رو هم داد . .
با خنده دوید سمت خونه نمیدونم گریه میکرد ، میخندید میگفت حسین حسین خونه ما 💔
رسید به خونه شب شده بود . .
دید خادمای هیئت خونه رو آماده کردن
خانم عبدالله رفت چایی و شیرینی گرفت
چه هیئتی شد اون شب 💔
آره یابن الحسن خرج هیئت اون شب خونه عبدالله دیوونه رو داد🚶🏻♂
عبدالله خودش که متوجه نشد
ولی دیگه عبدالله دیوونه نبود ، خیلی خوب صحبت میکرد
آخه یابن الحسن رو دیده بود💔😍
میخوام بگم حسین تو حواست به عبدالله بود
حواست بود خرج هیئتت رو نداره
اینجوری هواشو داشتی
آقا حتما حواست هست نوکرات دلشون برات تنگه💔 ...
*میشه یه شب حسین حسین بین الحرمین باشه؟!*🚶🏿♂
حاجاتتون روا ان شالله
#خـادم_الـشـهـدا
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
@doktaranhoseyni
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
#چادرانه🌱
چادرم رامحکم تر میگیرم 😌
وقتی میفهمم
چادر من چه قدر امام زمانم را
خوشحال میکند...
#خـادم_الـشـهـدا
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
@doktaranhoseyni
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
#تــلــنــگــر
🌿❤️رفقایی که چادر سرتونه...
بچه ها♥️🌿
ما وظیفمون خیلی سنگینه.. !!
میدونید چرا؟!
چون توی مدرسه... جامعه... یا هرجای دیگه..
وقتی ما چادر میپوشیم...
تمام اخلاق و رفتار ما رو ..
پای تموم کسایی که مثل ما هستن..
و کسایی که بهشون اعتقاد داریم مینویسن...
توی مدرسه رفیق باشیم..
باهمه..
خوب و بدم ندارم..
ما همه یکیم..
دوست شدن با یه دختر چادری که کپی خودته و مثل همید هنر نیستااا...
هنر اونه که با یکی دوست بشی که 180 درجه با خودت متفاوته!
ولی بازم باید دقت کرد....
چون بعضی اوقات..
بعضی ها علاوه بر تفاوت..
مشکلات دیگه ای هم دارن..
که ممکنه برای ما گرون تموم بشه...
اما سعی کنیم همیشه همراه جمع باشیم...
وقتی همه میگن امتحان نگیرید..
ما نگیم ن بگیر...😊♥️
این باعث میشه بچه های دیگه
ما رو از خودشون دور ببینن...
همیشه پایه باشیم..
با بچه ها شوخی کنیم...
افراط و تفریط رو کنار بزاریم...
معتدل باشیم😉🌿
توفضایی که همه دخترن چه نیاز به چادر کرده؟!
بچه ها...
میدونم...
ما به چادر عشق داریم..
ولی اگه بخوایم تاثیر گذار باشیم...
باید سختگیری رو کنار گذاشت...
با چادر میرید مدرسه..
ولی توی محیط مدرسه چادر رو در بیارید...
ادم توی مدرسه خودمون داریم زنگ تفریح ها با چادر میاد..
خب خواهر من نکن..
همین کارا رو میکنید زده میشن...
به خدا امام زمان هم رازی نیست به این سختگیری های بی جا😢♥️
#خـادم_الـشـهـدا
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
@doktaranhoseyni
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
#چادرانه
چـونحجـابدآری...¦••
هـروقـتدلـتگرفـتباطعنـہهـا...🙃💔¦••
قـرآنروبـازڪن.. ¦••
وسـورهمطـففیـنرونـگاهڪن...🌱¦••
آنـانڪهآنروزبـهتـومۍخندنـدفردا
گـریانـندوتـوخنـدان...🙂❤️¦
#خـادم_الـشـهـدا
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
@doktaranhoseyni
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
#مادر🌷
پدر سه نقطه دارد ؛
پسر سه نقطه دارد ؛
دختر هم سه نقطه دارد ؛
اما مادر هیچ نقطه ای ندارد ؛
چون که نقطه نقطه ی وجودش را ؛
وقف خانواده اش کرده است؛💕
بچه ای به مادر گفت :اگر بهشت حق توست چرا در دستانت نیست و زیر پایت قرار دارد؟
مادر گفت: آن را زمین گذاشتم تا تو را در آغوش بگیرم .🌺
پیشاپیش روز مادر مبارک💞💐
#خـادم_الـشـهـدا
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
@doktaranhoseyni
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
#تــلــنــگــر
راستےدخترخانم😕
دیروزتوۍیہجمعےنشستہبودیمیڪے
ازپسراۍفامیلگفت:👦🏻
خیلےدلمبہحالدخترامیسوزه😔
بیچارههاصورتشونوڪاملعملمیڪنن✂️
هفتادقلمآرایشمیڪنن💄
یہساعتجلوآیینہموهاشونو
مدلمیزنن💇🏻♀
دڪمہمانتوهاشونوبازمیزارن😧
توخیابونباهزارنازواداراهمیرن…😏
قھقھہسرمیدن🤣ڪہماپسرافقط
نیگاشونڪنیم😍
آخرسرهمڪلےخندید!!!😂
دختـرجونگرفتےمطلبو؟؟🙎🏻♀📝
فھمیدۍمنظورشو!!؟🙁
چرانمیفھمے؟😒شایدممیفھمےهاااا😐
ولےخودتوبہخوابزدۍ😴
اینجورۍنبودیااااا😞اینجورۍشدۍ😒
تویہدختـرپاڪونجیبایرانےبودۍ☺️🇮🇷
خانمبودۍ🧕🏻
نمیدونمچےشدۍتو😑
دختـرجونبہخودتبیا😔
هنوزدیرنشده😉
یہڪمواسہدختـربودنتارزش
قائلبشےبدنیستاااا
#حجاب
#فقط_فروارد
#خـادم_الـشـهـدا
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
@doktaranhoseyni
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
#تلنگرانہ 💡
دیدینوقتیتویخونہبویسوختگیمیاد
همہهولمیشنکہ
نکنہجاییبرقاتصالی کردھ؟!😰
نکنہغذاسوختہ..🥘
همہدنبالِعلتمیگردنتارفعشکنن..
همہتوخونہبسیجمیشن..👨✈️
دنبالچی؟! دنبالِبویسوختگی !🌬
چونمیدونناگہرسیدگینشہ
زندگیشونوداراییشونومیسوزونہ(:
رفیق !🔥
توبویگناهوحسمیکنیچیکارمیکنی؟!
توهمهولمیشینھ ؟!😔
هیشکیازسوختنخوششنمیاد ..🤧
مخصوصاکہچھرش
جلومھدیفاطمهسیاهباشه..!😭
#خـادم_الـشـهـدا
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
@doktaranhoseyni
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
یہبندهخداییمیگفت:
گلزارشهداکہرفتیباخودتفکرڪن..
تصورکناگہاینشهداازجاشونبلندبشن
چہجمعیتیمیشن..!
چهجمعیتیپرپرشدنکهماآرامشداریم :)
خیلینامردیہیادمونبرهچقدرشهیددادیم!
#شهیــدانه