eitaa logo
⇆فَرزَنـدآن‌حـآج‌قاسم
221 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
928 ویدیو
63 فایل
کانال روبیکامون https://rubika.ir/moontazeranzohor ناشناس https://harfeto.timefriend.net/16586937022736 نذر عمه زینب❤🌛
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 🤍:)
بسم رب الشهداء والصدیقین" محمد: بر مزار خواهر شهیدم نشسته بودم. باز مثل همیشه به درد و دلم گوش می سپرد. به خاطر عملیات امشب مضطرب بودم. خواهرم مریم سال قبل در عملیاتی خارج از کشور به شهادت رسید😔 من ماندم و کوهی از غم. پسری که جز همسر و مادرش کسی را نداشت. _مریم جانم. کمک کن. امشب شبه خیلی مهمیه🌹 ارام ارام اشک چشمانم را خیس کرد. با صدای زنگ گوشی صدایم را صاف کردم. _جانم رسول. _اقا برای شیراز بلیط هماهنگ شده. ساعت دو. _باشه همه اماده ان؟ _بله. فقط محسن کاراش مونده که تا چند ساعت دیگه حل میشه. _خب کارتون که تموم شد زودتر راه بیفتید😊 _چشم. دستم را روی مزار مریم نوازش وار کشیدم. _خواهر کوچولو زود برمی گردم😔 یا علی گفتم و ایستادم به سمت سایت راه افتادم. تاساعت 12 همه کارها جور شده بود. باید بچه هارا جمع می کردم تا باهم به سمت فرودگاه برویم✈️ جلوی در اتاق اقای عبدی ایستادم. نفسی تازه کردم و در زدم. _بفرما محمد جان. _اقا تا یه ساعت دیگه با بچه ها راه می افتیم. _به سلامتی. کیا باهات میان؟ _رسول – فرشید – داوود و سعید. چند نفر هم اونجا بهمون ملحق می شن. _بسیار عالی.دلم می خواد مثل همیشه عملیات موفق باشه. متوجهی که؟ _بله انشالله. _در امان خدا. از اتاق خارج شدم. به سمت میز رسول رفتم. _به اقا رسول. _سلام اقا. _همه چی ردیفه؟ _بله. منتظریم شما دستور بدید دیگه. _نفرمائید استاد. شما فرمانده هستی واسه خودت••• ادامه دارد•••| ناشناس گاندو👇🏻 https://harfeto.timefriend.net/16333323997579