eitaa logo
⇆فَرزَنـدآن‌حـآج‌قاسم
201 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
929 ویدیو
63 فایل
کانال روبیکامون https://rubika.ir/moontazeranzohor ناشناس https://harfeto.timefriend.net/16586937022736 نذر عمه زینب❤🌛
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از ••بنرای‌تبادلات‌گسترده 𝐌𝐚𝐡𝐞 𝐛𝐚𝐧𝐨:)✨
از ماشین پیاده شدم و رفتم خونه سهیلا داوود منتظر شد تا وارد بشم بعد خودش بره یه قدم دیگه مونده بود برسم در خونشون که دو مرد جلوم ایستادن ترسیده بودم که یکیشون گف: -دیدی پیدات کردیم کوچولو فک کردی می تونی فرار کنی؟ قدمی یه عقب رفتم که به جسمی برخورد کردم برگشتم که داوود رو دیدم عصبانی -به به داداش شجاع اومدی از خواهر کوچولوت دفاع کنی؟ دیانا تو مشت ماست داوود غیرتی شده بوده: -اسم خواهرمو به دهن کثیفت نیار نمیذارم دست تو و امثال تو بیوفته خوشحال از اینکه پشتوانه ای دارم یهو... دوست داری ادامشو بدونی پس منتظر چی هستی وارد کانال زیر شو👇🏻 @fereshtehchadori رمان هیجانیه عشقی نهفته💜
هدایت شده از ••بنرای‌تبادلات‌گسترده 𝐌𝐚𝐡𝐞 𝐛𝐚𝐧𝐨:)✨
از ماشین پیاده شدم و رفتم خونه سهیلا داوود منتظر شد تا وارد بشم بعد خودش بره یه قدم دیگه مونده بود برسم در خونشون که دو مرد جلوم ایستادن ترسیده بودم که یکیشون گف: -دیدی پیدات کردیم کوچولو فک کردی می تونی فرار کنی؟ قدمی یه عقب رفتم که به جسمی برخورد کردم برگشتم که داوود رو دیدم عصبانی -به به داداش شجاع اومدی از خواهر کوچولوت دفاع کنی؟ دیانا تو مشت ماست داوود غیرتی شده بوده: -اسم خواهرمو به دهن کثیفت نیار نمیذارم دست تو و امثال تو بیوفته خوشحال از اینکه پشتوانه ای دارم یهو... دوست داری ادامشو بدونی پس منتظر چی هستی وارد کانال زیر شو👇🏻 @fereshtehchadori رمان هیجانیه عشقی نهفته💜