هدایت شده از مسعودنوروزی،ارتباطشناس
یادداشت مهم تحلیلی⛳️
دسیسههای پنهان برای برکناری رییسی در ۱۴۰۲
#مسعود_نوروزی_ارتباط_شناس :
فرافکنی ایرونی و فرصت طلبی های سیاسی بعد آن،در میدان سیاسی ایران چیز عجیبی نیست
در جدیدترین نمونه، باندهای پدرسالار سیاسی،با شیبی آرام، کم کم در حال مطرح کردن این شائبه هستند که اغتشاشات ضد گشت ارشاد که از اواخر شهریور امسال شروع شد،به دلیل عدم لیاقت و کفایت سید ابراهیم رییسی در مسند ریاست جمهوری بوده و باید او را قبل از اتمام دوره ریاست جمهوری اش برکنار کرد تا ناآرامیها تمام شود و انتخابات زودرس ریاست جمهوری برگزار شود.در این دسیسه،برنامه این است که دوباره کاراکتری نظیر حسن روحانی با همان رویکرد نسبت به غرب روی کار بیاید!
در حقیقت،جریانهای پدرسالار داخلی،با برکنار کردن زودرس ابراهیم رییسی میخواهند باجی هم به غرب داده باشند که یعنی این همه خرجی که برای ضدیت با ایران کردید بی نتیجه نبوده و لااقل به برکناری سیدابراهیم رییسی انجامیده و به این شکل رضایت غرب را هم کسب میکنند تا فشارهایش را از روی ایران بردارد یا کم کند!
در کاذب بودن این فرافکنی همین بس که در سراسر اغتشاشات سازمان دهی شده در شهریور،مهر،آبان و آذر،حتی یک خط شعار یا دیوار نویسی علیه دولت رییسی وجود ندارد و همه ضدیتها متمرکز بر علیه شخص ولی فقیه ،سیدخامنهای عزیز بوده است.
حال،در ضیافت پس از دفع اغتشاشات که پس از جانفشانی نیروهای مدافع امنیت حاصل شده، ناگهان پدرسالارهای سیاسی زیر تابلوی اصلاح طلبی به دنبال غنیمت طلبی سر از سوراخهایشان بیرون می آورند و میخواهند با لوث کردن فضا،خود را در نقش ناجی نظام نشان دهند و یک دور دیگر مردم را در شعبده بازی سردرگم کنند و منفعت طلبی های رانتی خود را که با شروع دولت رییسی افول کرده بود،احیا کنند.
هشدار میدهم که رییسی امروز همان امیرکبیری است که نباید اجازه داد به کنج عزلت باغ فین کاشان برود
با گذر از سال ۱۴۰۱ و دفع اغتشاشات کف خیابان، مرحله بعدی مبارزه، در سال ۱۴۰۲، دفع اغتشاشات حاکمیتی برنامه ریزی شده توسط پدرسالارهای سیاسی موسوم به اصلاح طلب و حتی اصولگراست
رییسی تا پایان دوره چهارساله باید بماند
این یادداشت را به اطلاع همه برسانید
@mnrahi
هدایت شده از مسعودنوروزی،ارتباطشناس
❌انقلاب سال 57 ، از اول اسلامی نبود!
#مسعود_نوروزی_ارتباط_شناس
وقتی درباره تاریخ حرف میزنیم،باید تا میتوانیم سراغ منابع دست اول برویم
درباره انقلاب سال57، به خاطر برجسته کردن روحیات سلحشوری،همه حقایقش گفته نشده بلکه حقایق دستچین شده بازگو شده
آیا باورتان میشود اکثریت مردم(که مبارز سیاسی نبودند و انگیزه های سیاسی نداشتند)تا قبل چهاردهم آبان57 در سردرگمی بودند که بلاخره آخرش چه میشود؟هنوز انقلاب، اسلامی نبود
پس پای صحبت من بنشینید که با آدمهای دست اول آن روزها صدها ساعت مفید، حرف زده ام
انقلابیون مذهبی آن سالها دقیقا مثل الان در برپایی رویدادهایی مذهبی مثل تظاهرات نماز عید فطر،تظاهرات16شهریور و سپس 17شهریور نقش فعال داشتند اما هنوز موفق نشده بودند حمایت و اعتماد اکثریت قاطع جامعه را(که به دین معتقد بودند اما حوصله حرکت عملیاتی در کف خیابان را نداشتند) به خود جلب کنند
بیش از مبارزان مذهبی، کمونیستها و حزب توده فعال بودند که ادعای تسلط بر علم مبارزه و قیام مسلحانه و پیشکسوتی در زندان سیاسی را داشتند و مذهبی ها را ترسو و در کنج عبادت معرفی میکردند و اصلا دین و مذهب را عامل بدبختی مردم میدانستند و حتی خود شاه را هم همدست مذهب برمیشمردند.
البته این به تقلید از تحلیلهای کمونیستی روسی بود. چون بر اساس این تحلیلها،مبارزان کمونیست،تزارها و پادشاهی روسیه را سرنگون کرده و اتحاد جماهیر شوروی تشکیل داده بودند!
در ذهن اکثریت مردم در اثر تبلیغات روز،مذهبی بودن،نوعی ارتباط با سلطنت بود.پهلوی،شاه کشور شیعه بود و بجز آیت الله خمینی که در نجف تبعید بود،با بقیه مراجع رابطه خوب داشت(مخصوصا شریعتمداری) و اصلا حکومت پهلوی،آن تبعیدی نجف را مرجع تقلید نمیدانست!
از دیگر سو،مردم به خاطر فشار گرانی و تورم که از سال 54 کم کم رو به اوج میرفت،از پهلوی زده شدند ولی میدیدند مخالفان مسلحی که علیه شاه مبارزه میکنند و قدرت چریکی و تبلیغاتی دارند،همه لامذهب و کمونیست هستند
مخمصه بدی بود
قیام نوزده دی56 در قم و حوادث 29بهمن56تبریز جرقه هایی از توانمندی مبارزان انقلابی مذهبی را نشان داد اما چهره سرکوب شده آن قیامها به دل اکثریت مردد مردم،قوت نمیداد تا مبارزان مذهبی را به رسمیت بشناسند
با حوادث 14آبان 57 که با خرابکاری وسیع گروه های خلقی و کمونیست در سطح شهر همراه بود و قیافه تهران را به شهری جنگ زده تبدیل کرد،مردم چهره وحشتناک آینده کشور را در سایه حکومت این دیوانه های کمونیست دیدند،بر خود لرزیدند و کم کم به شکل خاموش شروع به اعتماد به انقلابیون مذهبی کردند
در حالی که کمونیستها تا وسطهای آذر57مشغول جولان در شهرها بودند،مردم حرکات آنها را زیر نظر داشتند و در حال تصمیمگیری نهایی بودند که آیا واقعا از مبارزان کمونیست نترسند و به آنها اعتماد کنند؟
با ادامه تخریبهای بیرحمانه و وحشی کمونیستها در شهر،مردم در نهایت تصمیم خود را گرفتند:به مبارزان مذهبی اعتماد میکنیم!
هشتم آذر اوج دیوانه بازی کمونیستها و مارکسیستهای بی خدا بود
محرم از راه رسیده بود و ناگهان با اعلام راهپیمایی تاسوعا و عاشورای57در19و 20 آذرماه آن سال،مردم،هم حکومت پهلوی و هم مبارزان بی خدای مارکسیست و کمونیست را غافلگیر کردند
بزرگترین تظاهرات میلیونی(دو میلیون نفر در ایران35میلیونی آن دوران)در دو روز پیاپی شکل گرفت و رسما نام آیت الله خمینی به عنوان رهبر برده شد و خواسته تشکیل جمهوری اسلامی اعلام شد.آن هم با بلندگو زیر طاق برج شهیاد(آزادی کنونی) و سپس جمعیت میلیونی آن را تایید کرد و شاه با هلیکوپتر شاهد بود!از آن روز دیگر انقلاب اسلامی شد.فرار شاه پس از آن اتفاق افتاد
در اغتشاشات1401که به زور میخواهند نام انقلاب را به آن بچسبانند،دقیقا،در طی مهر و آبان،عین همان ارزیابی عمومی مردم باز تکرار شد!
مردم با دیدن وحشیگری های مبارزان شعار « زن زندگی آزادی»،دوباره به نفع انقلابیون مذهبی رای اعتماد دادند و انگار که انقلاب57دوباره صفت اسلامی اش ریکاوری شده باشد،جان تازه ای گرفت
انتظار میرود بعد از این تا چند سالی،درگیری های فرسایشی،تروریستی مانند آنچه بعد از 57 در دهه شصت رخ داد،کمابیش تکرار شود
ترورها و خونریزیهای موذیانه با هدف انتقام از مردمی که باز با مذهبی ها همراهی کردند
پس از طی این دوره کوتاه،یک دوره حدودا چند دهه ای از اقتدار(به همراه ناآرامیهای مقطعی عادی هر چند سال یک بار) را زیر سایه ولایت فقیه و جمهوری اسلامی نوین شاهد خواهیم بود.
در طی این دو ماه واقعا یک انقلاب رخ داد
اما نه انقلابی که دلبخواه گروه های ذینفع سیاسی و تحت تعریف آنها باشد بلکه ارزیابی مجدد مردمی از طرفهای درگیر در کسب قدرت سیاسی در ایران رخ داد و باز انقلابیون مذهبی رای اعتماد گرفتند
تا سیاستمداران انقلابی اسلامی این بار با سرمایه اعتماد عمومی چه کنند.
مسعودنوروزی،ارتباطشناس
#سواد_ارتباط #سواد_رسانه
@mnrahi