هدایت شده از 🌸 آرامِش اِلهــــ♡ــــی 🌸
✨﷽✨
سلام علیکم
🌸پیامبر اکرم(ص)فرمودند:
#ارواح مؤمنان هرجمعه به آسمان دنیا میآیند؛
و روبروی خانه ها میایستند؛
و هر یک با آوای حزین در حالی که میگریند؛ میگویند:
#ای کسان من،
ای
#فرزندانم،
#پدرم،
#مادرم،
#نزدیکانم،
به ما
#عطوفت کنید*.
*خدا شما را بیامرزد.*
*با
#درهم پولی یا
#گرده نانی و یا
#لباسی در حق ما رحم کنید؛
که خدا به شما از لباس های بهشتی بپوشاند.*
📗مستدرک الوسائل ج 2
👈#آنهایی_که_عزیزان ما بودند و هستند.
هم اکنون چشم انتظار و نیازمند محبت و خیرات ما هستند.
پس به شکرانه اینکه عمری داده شده تا توفیق بیشتری برای عبادت وبندگی خدا داشته باشیم؛
عزیزان مان را که دستهایشان از این دنیا کوتاه است را یاد کنیم؛
تا آن عزیزان هم طبق روایات وارد شده ما را یاد کنند.
و در حق ما دعا گو باشند؛
و ان شاءالله بواسطه دعای آنها،
توفیق درک عبادت وبندگی خدا بر ما عطا گردد.
🌸اموات بد وارث و بی وارث و منتظران و محبین امام زما(عج) ،
#سردارحاج قاسم عزیز را نیز فراموش نفرمائید.
💢💥💢آب ریختن برمزاراموات چه تأثیری به حال اموات دارد؟ 💢💥💢
🔶️✏️ امام صادق(علیه السلام) فرمود:
"تا وقتی که خاک های قبر بر اثر پاشیدن آب نم داشته باشد؛
عذاب از میّت برداشته می شود.
لذا مستحب که رو به قبله بایستی و از طرف سر میت دور تا دور قبر را آب بریزی،
و بقیة آب را به وسط قبر بریزی.
🤲 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و اهلک اعدائهم اجمعین الی قیام یوالدین🤲
🖐والعاقبه للمتقین🖐
🌸🌹🌸🌹🌸🌹
@Mmmm313m
🌸🌹🌸🌹🌸🌹
هدایت شده از اخبار فوری و مهم📌 رو عضویت کلیک کنید✅️
🔴گاهی شام برای خوردن نداشتیم!
✍رهبر انقلاب: ما نان گندم نمیتوانستیم بخوریم، نان جو گندم میخوردیم، چون نان گندم گرانتر بود. البته یک دانه نان گندم میخریدیم برای #پدرم فقط ولی ما نان جو گندم میخوردیم، گاهی هم نان جو. وضعمان خیلی خوب نبود و شبهایی اتفاق میافتاد در منزل ما که شام نبود. مادرم با زحمت زیادی که حالا بماند آن زحمت چگونه انجام میشد، برای ما شام تهیه میکرد. آن شام هم که تهیه میشد و با زحمت تهیه میشد، نان و کشمشی بود.
آن وقتها، از لحاظ مالی در فشار بودیم، یعنی خانوادهمان، خانواده مرفهی نبود. پدرم یادم هست روحانی معروفی بود، اما خیلی پارسا و گوشه گیر بود، لذا زندگیمان خیلی به سختی میگذشت. در دوران کودکی با زحمت بسیار، برای ما #کفش خریده بود که تنگ بود. پدرم دیگر قادر نبود که اینها را عوض بکند یا کفش دیگر بخرد، آمدند گفتند که خب این کفشها را می شکافیم، اندازه میکنیم و برایش بند میگذاریم. یک عالمه #خوشحال شدیم که کفشهایمان بندی شد. آمدند شکافتند و بند گذاشتند بعد زشت شد، چون بندهایش خیلی فرق داشت با کفشهای دیگر، خیلی زشت و ناجور درآمده بود. چقدر غصه خوردیم ولی خلاصه چارهای نداشتیم.
📚 برگرفته از کتاب 1318، خاطرات خودگفتهی رهبر انقلاب
عاشقان امام خامنه ای👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1242300433C4c0b687513