〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰
#داستان_آموزنده
🌹💚 #داستان عشق مادر💚🌹
✍شبی، پسری نزد مادرش که در آشپزخانه در حال پختن شام بود، رفت و یک برگه کاغذ را به او داد. مادر دست هایش را با حوله ای تمیز کرد و نوشته ها را با صدای بلند خواند. پسرش با خط بچه گانه نوشته بود:
✅ صورتحساب:
○کوتاه کردن چمن باغچه
●۵ دلار
○مرتب کردن اتاق خوابم
●۱ دلار
○مراقبت از برادر کوچکم
●۳ دلار
○بیرون بردن سطل زباله
●۲ دلار
○نمره ی ریاضی خوبی که امروز گرفتم
●۶ دلار
□جمع بدهی شما به من:
●۱۷ دلار
♡مادر لحظه ای به چشمان منتظر پسر نگاهی کرد، سپس قلم را برداشت و پشت برگه صورتحساب فرزندش این عبارت را نوشت:
♡بابت سختی ۹ ماه بارداری که در وجودم رشد کردی
○هیچ
♡بابت تمام شب هایی که بر بالینت نشستم و دعا کردم
○هیچ
♡برای تمام زحماتی که در این سال ها کشیدم تا تو بزرگ شوی
○هیچ
♡بابت غذا، نظافت تو و اسباب بازی هایت
○هیچ
🌸 و اگر همه ی این ها را جمع بزنی خواهی دید که هزینه ی عشق به تو هیچ است. وقتی که پسر آنچه را که مادرش نوشته بود را خواند، چشمانش پر از اشک شد و در حالی که به چشمان مادرش نگاه می کرد، گفت:
«مامان دوستت دارم».
آنگاه قلم را برداشت و زیر صورتحساب نوشت:
قبلا به طور کامل پرداخت شده🌹
🍃✨پیشنهاد: اگر در کنار مادر خود هستید، او را ببوسید و اگر از او دورید، با او تماس بگیرید و اگر از دنیا رفته برایش دعایی نمایید.✨🍃
〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰
🌻 @donyavii 🌻
🌻👈کانالهای دیگر استاد حاج بابا👇👇😊🌻
─┅═༅𖣔🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼𖣔༅═┅─
@hajbaba11 @bualii
@hamkhab @gazaaa
─┅═༅𖣔🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼𖣔༅═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#داستان_آموزنده
✍روایت شده که در وادی طور به موسی (ع) (از جانب خداوند) ندا رسید که:
((موسی، برو و پست ترین مخلوق مرا بیاور!))
🌺🍃حضرت موسی (ع) رفت و سگی را یافت و قلاده ای را بر گردن او بست و با خود می آورد در بین راه با خود منکر کرد نکند این سگ از من شریف تر باشد؟!
قلاده را باز کرد و سگ را رها کرد.
به جانب طور روان شد.
ندا رسید که:
《موسی به عزت و جلالم سوگند اگر سگ را با خود می آوردی نور نبوت را از وجودت خارج می ساختم.》
🕊بنابراین، برای رشد و بالندگی و درهم شکستن دشمن درون و فرو ریختن غرور و خود بزرگ بینی نباید دیگران را از خود پست تر و پایین تر تلقی کرد.
🕊روایت مذکور هشداری است به ما که مبادا به مقام و مدرک و ثروت و زیبایی خود بنازیم و ببالیم و در برابر آنان که به ظاهر از ما پایین ترند، فخر فروشی کنیم.
فراموش نکنیم که تواضع از مهم ترین پیش نیازهای خودسازی و تذهیب نفس است.🍃🍃🍃
#کلیپ_تصویری
〰❁🍃❁🌸❁🍃❁
🌻 @donyavii 🌻
🌻👈کانالهای دیگر استاد حاج بابا👇👇😊🌻
─┅═༅𖣔🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼𖣔༅═┅─
@hajbaba11 @bualii
@hamkhab @gazaaa
─┅═༅𖣔🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼𖣔༅═┅─
🌃 #داستان_آموزنده🌃
🍃🌺کرامت عجیب امام رضا(ع) در شفای بیمار آلمانی🌺🍃
📘خاطره ای بسیار زیبا و خواندنی از خادم امام رضا(علیه السلام)
🎥برنامه زنده "زنده رود" روز جمعه ۱۴ شهریور ۱۳۹۳ شبکه اصفهان، به مناسب دهه کرامت و در آستانه میلاد امام رضا(ع) با حضور چهار نفر از خادمان حرم مطهر ثامن الحجج(ع) برگزار شد.
🔰در این برنامه، هر یک از خادمان به ذکر خاطرهای از روزها و شبهای حضور خود در حرم پرداختند. یکی از آنها خاطره بسیار زیبا و تکان دهندهای را بازگو کرد که ناخودآگاه اشک را از چشمان هر مسلمان و غیر مسلمانی جاری میکرد.
✅وی خاطره خود را این گونه روایت کرد:
🎙در یکی از شبها، متوجه سروصدایی در یکی از بخشهای نذورات حرم شدم. برای پیگیری موضوع به آنجا رفتم. با فردی غیرایرانی که مبالغی دلار در دست داشت مواجه شدم. وی اهل یکی از شهرهای آلمان بود.
🍂موضوع دلارها را جویا شدیم. شروع به توضیح دادن کرد و گفت: تنها پسرم به بیماری سختی گرفتار بود و قادر به حرکت نبود. تمامی پزشکان خبره آلمانی از درمانش قطع امید کرده بودند و گفتند دیگر امیدی به زنده ماندن او نیست و باید با واقعیت از دست دادن فرزندتان کنار بیایید....
🍂بسیار ناراحت و غمگین و ناامید بودیم. در شهر محل زندگی با خانوادهای ایرانی آشنایی داشتیم. در همین ایام سخت، طی دیداری که با این خانواده داشتیم آنها از دلیل ناراحتی من و خانوادهام سوال کردند و برای آنها توضیح دادم که با چه مشکلی روبرو هستیم.
🍂این خانواده ایرانی گفتند در ایران یک نفر هست که میتواند پسر شما را درمان کند. از او بخواهید تا این کار را انجام دهد. بسیار خوشحال شدم و از آنها آدرس مطب و چگونگی مراجعه به وی را خواستم.
🍂آنها با کمال تعجب گفتند این آقای ما مطب خاصی ندارند باید دلت را به ایشان وصل کنید و خالصانه و با اعتقاد از او بخواهید تا پسرتان را درمان کند.
🍂 من گفتم چگونه این کار را انجام دهم؟ گفتند آقای ما امام رضا(ع)، #امامهشتم شیعیان است که حرم آن در #مشهد قرار دارد و شما برای پسرتان نذر کنید و از همین #آلمان رو به #حرم بایستید و از ایشان طلب #شفا و درمان کنید.
🍂گفتم اما من #مسلمان و معتقد به دین شما نیستم. گفتند ایشان به #همه کمک میکنند. در منزل رو به سوی حرم نذر کردم و با گریه به
ایشان گفتم:
🌟"ای آقایی که من شما را نمیشناسم اما میگویند به همه کمک میکنید، من تنها یک پسر دارم خوبی که تمامی پزشکان از وی قطع امید کردهاند... از شما میخواهم درمانش کنید تا از دستش ندهم. تنها امیدم به شماست کمکم کنید".
🌟۲۴ ساعت از این موضوع نگذشته بود که خانمم با عجله آمد و شگفت زده گفت
"سریع بیا، پسرمان در حال راه رفتن است".
🌟با عجله و شگفت زده رفتم و دیدم پسرم از جایش بلند شده و با سلامت کامل راه میرود. باورم نمیشد...!!!
گفتم پسرم چه اتفاقی افتاده؟
🌟گفت: پدر زمانی که خواب بودم. دیدم که در اتاقم باز شد و آقایی وارد اتاق شد.
با ورودش، نوری تمام اتاق را فرا گرفت.
کنارم آمد و گفت "از جایت بلند شو"
گفتم من #بیمار هستم و قادر به حرکت نیستم نمیتوانم بلند شوم.
🌟گفت "شما میتوانی حرکت کنی، #بلندشو...
پدر و مادرت خیلی ناراحت و نگران شما هستند. بلند شو".
💚پسرم میگفت احساس کردم دست و پایم قادر به حرکت هستند و میتوانم راه بروم و بلند شدم و شروع به حرکت کردم. پس از شفا و درمان پسرم، برای ادای نذر خود تصمیم گرفتم به ایران و شهر مشهد بیایم و اکنون آمدهام تا مبلغی را که نذر کردهام به حرم تحویل دهم.✨✨✨
❖═▩ஜ••🍃🌸🍃••ஜ▩═❖
🌻 @donyavii 🌻
🌻👈کانالهای دیگر استاد حاج بابا👇👇😊🌻
─┅═༅𖣔🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼𖣔༅═┅─
@hajbaba11 @bualii
@hamkhab @gazaaa
─┅═༅𖣔🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼𖣔༅═┅─
#داستان
#داستان_آموزنده
✍️پیرمرد محتضری که احساس می کرد مردنش نزدیک است، به پسرش گفت: مرا به حمام ببر.
🍃پسر، پدرش را به حمام برد. پدر تشنه اش شد. آب خواست.
🍃پسر قنداب خنکی سفارش داد برایش آوردند و آن را به آرامی در دهان پدر ریخت و پس از شست وشو پدر را به خانه برد.
🍁پس از چندی پدر از دنیا رفت و روزگار گذشت و پسر هم به سن کهولت رسید روزی به پسرش گفت: فرزندم مرگ من نزدیک است مرا به حمام ببر و شست وشو بده.
🍁پسر نااهل بود و با غرولند پدر را به حمام برد و کف حمام رهایش کرد و با خشونت به شستن پدر پرداخت.
🍁پیرمرد رفتار خود با پدرش را به یاد آورد. آهی کشید و به پسر گفت: پسرم تشنه هستم. پسر با تندی گفت: این جا آب کجا بود و طاس را از گنداب حمام پر کرد و به حلقوم پدر ریخت.
🍁پدر اشک از دیده اش سرازیر شد و گفت: من قنداب دادم، گنداب خوردم. تو که گنداب می دهی ببین چه می خوری؟🍂🍂🍂
❖═▩ஜ••🍃🌸🍃••ஜ▩═❖
🌻 @donyavii 🌻
🌻👈کانالهای دیگر استاد حاج بابا👇👇😊🌻
─┅═༅𖣔🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼𖣔༅═┅─
@hajbaba11 @bualii
@hamkhab @gazaaa
─┅═༅𖣔🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼𖣔༅═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#داستان_آموزنده
#فایل_تصویری
📖سعدی در بیان حکایتی می گوید:
✍موسی علیه السلام ، درویشی را دید از برهنگی به ریگ اندر شده.
گفت:ای موسی! دعا کن تا خدا عزوجل مرا کفافی دهد که از بی طاقتی به جان آمدم.
موسی دعا کرد و برفت.
پس از چند روز که از مناجات باز آمد، مرد را دید گرفتار و خلقی انبوه بر او گرد آمده.
گفت:این چه حالت است؟
گفتند:خمر خورده و عربده کرده و کسی را کشته. اکنون به قصاص فرموده اند.
🍃🌺«وَلَوْ بَسَطَ اللّه ُ الرِّزْقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوَ فِی الاَْرْضِ؛
اگر خداوند درِ هر نوع روزی را بر بندگانش می گشود، در زمین ستم پیشه می کردند». (شوری آیه ۲۷)🌺🍃
موسی علیه السلام ، به حکمت جهان آفرین اقرار کرد و از تجاسُر(گردن کشی)خویش استغفار!
🌻 @donyavii 🌻
🌻👈کانالهای دیگر استاد حاج بابا👇👇😊🌻
─┅═༅𖣔🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼𖣔༅═┅─
@hajbaba11 @bualii
@hamkhab @gazaaa
─┅═༅𖣔🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼𖣔༅═┅─
🌹کرامات حضرت ام البنین(س)🌹
✍حجت الاسلام حاج سيّدجواد موسوي زنجاني مي گويد:
🔳يكي از فرزندانم، ناگهان به شدّت سرگيجه گرفت و مدام حالت تهوع داشت. او را نزد پزشك بردم. پزشك داروهايي تجويز كرد، ولي هيچ گونه اثر مثبتي نداشت تا اين كه رفته رفته وضع بيمار وخيم تر مي شد.
🥀پس از نيمه شب با دكتر تماس گرفتم و وضعيت را گفتم. وي گفت فورا او را به بيمارستان منتقل كنيد.
پس از معاينه، دكتر متخصص گفت: بيماري فرزندتان مننژيت حادّ است و تمام مغزش را چرك گرفته و زمان معالجه نيز گذشته است.
🥀با تلاش بسيار، شوراي پزشكي تشكيل شد و پزشكاني از خارج از بيمارستان نيز براي معالجه بيمار حاضر شدند. حتي وزير بهداري وقت، در زمينه معالجه بيمار توصيه هايي كرد، ولي معالجه هيچ گونه تأثيري نداشت.
🟤فرزندم يك هفته در حال كُما و بيهوشي بود تا اين كه شب تاسوعا فرا رسيد.
🥀وقتي از يك سو، ناتواني پزشكان در درمان بيمار و از سوي ديگر، نگراني و شيون مادر و خواهران و بستگان را ديدم، دو ركعت نماز خواندم. سپس صد مرتبه صلوات فرستادم و ثوابش را به حضرت ام البنين عليهاالسلام ـ مادر قمر بني هاشم ـ هديه نمودم و خطاب به آن بانوي بزرگوار عرض كردم:
☆"هر فرزند صالحي مطيع دستورهاي مادر خود است. از تو مي خواهم از فرزندت ـ باب الحوائج؛ حضرت اباالفضل العباس عليه السلام ـ بخواهي كه شفاي فرزندم را از خدا بگيرد."☆
🥀نزديك سپيده صبح بود كه از بيمارستان تماس گرفتند و گفتند: بيمار از حالت كُما بيرون آمده و شفا يافته است، چنان كه گويا مريض نبوده است. با عجله به بيمارستان رفتم و فرزندم را در حالت عادي ديدم. اين در حالي بود كه پزشكان گفته بودند: اگر به احتمال بسيار ضعيف، خوب هم بشود، حتما بينايي و شنوايي اش را از دست خواهد داد يا فلج خواهد شد.
🥀همان شب، يكي از بانوان مؤمن محل، حضرت عباس عليه السلام را در خواب ديده بود كه حضرت فرموده بود:
"موسوي شفاي فرزندش را از مادرم خواسته بود و من شفاي او را از خداوند گرفتم"🥀🥀🥀
🥀وفات حضرت ام البنین (س) تسلیت باد 🥀
#داستان_آموزنده
🌻 @donyavii 🌻
🌻👈کانالهای دیگر استاد حاج بابا👇👇😊🌻
─┅═༅𖣔🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼𖣔༅═┅─
@hajbaba11 @bualii
@hamkhab @gazaaa
─┅═༅𖣔🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼𖣔༅═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌃 #داستان_آموزنده🌃
✅نقش ما، در دین گریزی دیگران
📝نقل شده است که شیخ محمد بافقی یزدی، مدتی بسیار می گریست.
🔶شاگردانش پرسیدند:
"استاد مدتی است زیاد متأثر و گریانید، چرا؟"
🔷گفت:گریه ام برای دین است که این همه در دنیا غیرمسلمان و بی دین درست کرده ایم؟!
🔶پرسیدند:چه ربطی دارد؟ شما چه نقشی در بی دینی دیگران داشته اید؟
🔷گفت:عملکرد ناشایست و رفتار ناصحیح و گفتار نامطلوب ما باعث شده این همه غیر مسلمان به اسلام روی نیاورده و در راه نادرست خود گام بردارند، اگر ما شیعیان حضرت علی علیه السلام به راستی به آموزه های دینی خود عمل می کردیم؛ یک غیرمسلمان در دنیا باقی نمی ماند؛همه مسلمان می شدند.
🌿چرا که انسان ها بر اساس فطرت خود، عشق، محبت، صحبت، عدالت، ظلم ستیزی، صداقت و معنویت که در اسلام وجود دارد را می ستایند.
🥀اگر ما به اسلام عمل می کردیم همه مسلمان می شدند.🍁🍁🍁
🌻 @donyavii 🌻
🌻👈کانالهای دیگر استاد حاج بابا👇👇😊🌻
─┅═༅𖣔🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼𖣔༅═┅─
@hajbaba11 @bualii
@hamkhab @gazaaa
─┅═༅𖣔🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼𖣔༅═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙🌟 #داستان_آموزنده🌟🌙
#کلیپ_تصویری
🔮نگاه به فرودستان و شکر نعمت
📖سعدی گوید:
✍هرگز از دور زمان ننالیده بودم و روی از گردش آسمان درهم نکشیده، مگر وقتی که پایم برهنه مانده بود و استطاعت پای پوشی نداشتم.
به جامع(جامعه) کوفه درآمدم، دل تنگ.
یکی را دیدم که پای نداشت. سپاس نعمت حق به جای آوردم و بر بی کفشی صبر کردم.
🍃🌸بنابر سفارش رسول خدا (ص):
به آن که از شما پایین تر است، بنگرید و به آن که از شما بالاتر است، منگرید؛
زیرا بدین وسیله قدر نعمت خدا را بهتر می دانید (و شکرگزار نعمت های خداوند خواهید بود)🌸🍃
〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰
🌻 @donyavii 🌻
🌻👈کانالهای دیگر استاد حاج بابا👇👇😊🌻
─┅═༅𖣔🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼𖣔༅═┅─
@hajbaba11 @bualii
@hamkhab @gazaaa
─┅═༅𖣔🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼𖣔༅═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌃 #داستان_آموزنده🌃
💎بسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الرّحیم💎
✍چون حضرت موسی (ع) دعا کرد که یا رب، فرعون را هلاک کن.
✨از حق تعالی ندا آمد:
"ای موسی، او را زودتر باید هلاک می کردیم اما او هر روز سفره ای می گستراند و بندگان، نعمت از او می خورند.
به عزت من که تا او نان و نعمت بر خلق تمام می دارد، او را هلاک نکنم."
◇حضرت موسی (ع) گفت:
"پس مهلت او کی تمام می شود؟"
✨گفت آنگاه که نان دادن از خلق بازگیرد.✨
📚منبع: سیاست نامه، خواجه نظام الملک طوسی
🌺اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم🌺
#کلیپ
#فایل_تصویری
🌻 @donyavii 🌻
🌻👈کانالهای دیگر استاد حاج بابا👇👇😊🌻
─┅═༅𖣔🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼𖣔༅═┅─
@hajbaba11 @bualii
@hamkhab @gazaaa
─┅═༅𖣔🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼𖣔༅═┅─
36.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌃 #داستان_آموزنده
#کلیپ
❓❗️قایق تان را به کدامین ساحل بسته اید؟
📝نيمه شبي چند دوست به قايق سواري رفتند و زمان زيادي پارو زدند. سپیده که زد گفتند:
"چقدر رفته ایم؟ تمام شب را پارو زده ایم!"
✳️ولی دیدند درست در همان جایی هستند که شب پیش بودند!
آنان تمام شب را پارو زده بودند، ولی یادشان رفته بود طناب قایق را از ساحل باز کنند!
♻️در اقیانوﺱ بی انتها هستی، انساني که قایقش را از این ساحل باز نکرده باشد هر چه قدر هم که سختی بکشد به هیچ کجا نخواهد رسيد.
✅شما قايق تان را به کدامین ساحل بسته اید؟
ساحل افکار منفی، ناامیدی، ترس، طمع ، تکبر ، غرور ، گذشته یا...؟؟؟
🌻 @donyavii 🌻
🌻👈کانالهای دیگر استاد حاج بابا👇👇😊🌻
─┅═༅𖣔🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼𖣔༅═┅─
@hajbaba11 @bualii
@hamkhab @gazaaa
─┅═༅𖣔🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼𖣔༅═┅─
#داستان_آموزنده
📝 #حکایت طی الارض زائر خانه خدا
🖌امیراسحاق استرآبادی ازمردان شریف و صالحی که چهل بار با پای پیاده به حج مشرف شده و در میان مردم مشهور بود که طیّالارض داشته است یک سال به اصفهان رفت.
🌸امیراسحاق استرآبادی یک سال با کاروانی به طرف مکه رفت، حدود هفت یا نُه منزل بیشتر به مکه نمانده بود که برای انجام کاری تعلّل کرد و از قافله عقب افتاد.
🍃وقتی به خود آمدم دیدم کاروان حرکت کرده و هیچ اثری از آن دیده نمیشود، راه را گم کردم، حیران و سرگردان مانده بودم، از طرفی تشنگی آن چنان بر او غالب شد که از زندگی ناامید شده بود و آماده مرگ شد.
🍃ناگهان به یاد منجی بشریت امام زمان (عج) افتاد و فریاد زد: یا صالح، یا ابا صالح، راه را به من نشاه بده،خدا تو را رحمت کند.
🌟در همین حال از دور شبحی به نظرش رسید به او خیره شد و با کمال ناباوری دید که آن مسیر طولانی را در یک چشم به هم زدن پیمود و در کنارش ایستاد.
🌟جوانی گندمگون و زیبا با لباسی پاکیزه بود که به نظر میآمد از اشراف باشد و بر شتری سوار بود و مشک آبی با خود داشت.
🍃امیراسحاق استرآبادی سلام کرد او نیز پاسخش را به نیکی ادا کرد.
🌟فرمود: تشنهای؟
●گفت: آری، اگر امکان دارد کمی آب از آن مشک مرحمت بفرمایید.
🌟او مشک آب را به او داد، آنگاه فرمود: میخواهی به قافله برسی؟
●گفت: آری.
🌟او نیز امیراسحاق استرآبادی بر ترک شتر خود سوار کرد و به طرف مکه به راه افتاد.
🍃امیراسحاق استرآبادی عادت داشت که هر روز دعای «حرز یمانی» را قرائت کند، مشغول قرائت دعا شد در حین دعا آن جوان گاهی به طرف او برمی گشت و میفرمود: این طور بخوان.
🌟چیزی نگذشت که به امیراسحاق استرآبادی فرمود: اینجا را می شناسی؟
🍃نگاه کرد، دید در حومه شهر مکه است. گفت: آری میشناسم.
🌟فرمود: پس پیاده شو!
🍃امیراسحاق استرآبادی پیاده شد، برگشت او را ببیند، ناگاه از نظرش ناپدید شد.
✨تازه متوجه شد که او قائم آلمحمد (عج) است از گذشته خود پشیمان شد و از این که او را نشناخت و از او جدا شده بود، بسیار متأسف و ناراحت بود.
🍃پس از هفت روز کاروان ما به مکه رسید وقتی او را دیدند، تعجب کردند؛ زیرا یقین داشتند که او جان سالم به در نخواهد برد. به همین خاطر بین مردم مشهور شد که طی الارض دارد.✨✨✨
📚کتاب داستانهایی از امام زمان (ع)
🌺اللّهم صل علی وآل محمد و آل محمد 🌺
🌻 @donyavii 🌻
🌻👈کانالهای دیگر استاد حاج بابا👇👇😊🌻
─┅═༅𖣔🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼𖣔༅═┅─
@hajbaba11 @bualii
@hamkhab @gazaaa
─┅═༅𖣔🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼𖣔༅═┅─
AUD-20210213-WA0004.mp3
8.81M
#استاد_عالی
#فایل_صوتی
#مهمان_امام_رضا
حتما گوش کنید👌
#پیشنهاد_دانلود
❖═▩ஜ••🍃🌸🍃••ஜ▩═❖
📚 #داستان_آموزنده
🤴سلطان به وزیر گفت ۳ سوال میکنم فردا اگر جواب دادی هستی وگرنه عزل میشوی.
سوال اول: خدا چه میخورد؟
سوال دوم: خدا چه میپوشد؟
سوال سوم: خدا چه کار میکند؟
🍃وزیر از اینکه جواب سوالها را نمیدانست ناراحت بود.غلامی دانا و زیرک داشت.
وزیر به غلام گفت سلطان ۳ سوال کرده اگر جواب ندهم برکنار میشوم.
اینکه :خدا چه میخورد؟ چه میپوشد؟ چه کار میکند؟
👳غلام گفت: هر سه را میدانم اما دو جواب را الان میگویم و سومی را فردا...!
⁉️اما خدا چه میخورد؟ خداغم بنده هایش را میخورد.
⁉️اینکه چه میپوشد؟ خدا عیبهای بنده های خود را می پوشد.
⁉️اما پاسخ سوم را اجازه بدهید فردا بگویم. فردا وزیر و غلام نزد سلطان رفتند.
🍃وزیر به دو سوال جواب داد، سلطان گفت درست است ولی بگو جوابها را خودت گفتی یا از کسی پرسیدی؟
🍃وزیر گفت این غلام من انسان فهمیده ایست. جوابها را او داد.
🤴گفت پس لباس وزارت را در بیاور و به این غلام بده، غلام هم لباس نوکری را درآورد و به وزیر داد.
🍃بعد وزیر به غلام گفت جواب سوال سوم چه شد؟
👳غلام گفت: آیا هنوز نفهمیدی خدا چکار میکند؟!
✨خدا در یک لحظه غلام را وزیر میکند و وزیر را غلام میکند.✨✨✨
🌻 @donyavii 🌻
🌻👈کانالهای دیگر استاد حاج بابا👇👇😊🌻
─┅═༅𖣔🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼𖣔༅═┅─
@hajbaba11 @bualii
@hamkhab @gazaaa
─┅═༅𖣔🌼🌺🌼🌺🌼🌺🌼𖣔༅═┅─
4_5960650038244805045.mp3
5.79M
#حتما_گوش_کنید👆👆👆
✅ ناشکر نباش
🔹 داستان دزدیدن چرخ یه فقیر
حاج آقا #دانشمند
#فایل_صوتی
〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰
#داستان_آموزنده
📝مردى پيش رسول خدا (ص) آمد و از گرسنگى شكايت كرد.
🌸آن جناب فرستاد به نزد زنهاى خود كه اگر خوراكى پيش شما يافت مى شود براى اين مرد بدهيد.
🍃گفتند غير آب چيزى اينجا پيدا نمى شود.
🌸پيغمبر (ص) فرمود:
كيست امشب اين مرد را خوراك دهد؟
💙على (ع) عرض كرد:
"من امشب او را مهمان مى كنم ."
🌼آنگاه امير المؤ منين (ع) به خانه پيش فاطمه زهرا (س) آمد.
پرسيد خوراكى يافت مى شود كه اين مرد را پذيرائى كنيم ؟
💐فاطمه (س) عرض كرد:"مختصرى كه بچه ها را كفايت كند هست ولى مهمان را بر فرزندان خود مقدم مى دارم ."
💙حضرت فرمود:
"بچه ها را بخوابان و چراغ را خاموش كن ."
🍂چراغ را خاموش كرد، ظرف غذا را كه بر زمين گذاشت.
💙على (ع) دهان خود را حركت مى داد و چنان مى نمود كه مشغول خوردن است تا ميهمان با خاطرى آسوده غذا بخورد. همين كه آن مرد به اندازه كافى غذا خورد دست كشيد. كاسه را به فضل خداوند پر از غذا يافتند.
🕌صبحگاه امير المؤ منين (ع) براى نماز به مسجد رفته بود بعد از انجام فريضه ، پيغمبر اكرم (ص) به على (ع) نگاهى كرد و قطرات اشك از ديده فرو ريخت .
🌸فرمود يا ابالحسن ديشب خداوند از عمل شما در شگفت شد و اين آيه را فرستاد: "و يؤثِرونَ عَلى اَنفُسَهُم و لَوكانَ بِهِم خَصاصَة"
((ديگران را بر خويش مقدم مى دارند اگر چه خود تنگدست و گرسنه باشد))
🌟 منظور على و فاطمه و حسن و حسين (عليهم السلام ) مى باشند.🌟
👇🏼 به جمع ما بپیوندید 👇🏼
🌻 @donyavii 🌻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌠 #داستان_آموزنده🌠
✍وقتی حضرت یعقوب علیه السلام به مصر رو آورد، یوسف به استقبال او آمد و خواست به احترام پدرش پیاده شود؛
اما شوکت و عظمت سلطنت، او را گرفت و این کار را نکرد، سپس به یعقوب علیه السلام سلام کرد.
🌸جبرئیل بر او نازل شد و گفت: ای یوسف! خدای تبارک و تعالی می فرماید:
"چه چیز تو را بازداشت از این که برای بنده صالح من پیاده شوی؟"
✋دستت را بگشا.
🍃وقتی دستش را گشود، نوری از بین انگشتان حضرت خارج شد.
پرسید: ای جبرئیل! این چه بود؟
🌸گفت: این نور نبوت بود و به خاطر پیاده نشدنت به احترام یعقوب(ع) !
دیگر پیامبری از نسل تو به وجود نخواهد آمد.🍂🍂
📚ینابیع الحکمه، ص ۱۱۹.
👇🏼 به جمع ما بپیوندید 👇🏼
🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻
─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
@donyavii
─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫 #داستان_آموزنده💫
✍مردي از حضرت علي(ع) تقاضا مي کند که او را از يکي از گناهاني که به نظر او مهم است، منع کند.
🌸حضرت از مرد می خواهد که هرگز دروغ نگويد!
🍃مرد از ميخانه ای می گذرد و تصميم مي گيرد شراب بخورد، اما فوراً با خود می انديشد که اگر حضرت علی(ع) از او حقيقت را بپرسد نمی تواند دروغ بگويد و از تصميم خود منصرف می شود.
🍃پس از مدتی مرد هوس زنا می کند، اما به علت آنکه قسم خورده است دروغ نگويد، از آن گناه نيز صرف نظر می کند.
💐روزي مرد به ديدن حضرت می رود و به او می گويد که تازه متوجه شده که "دروغ" منشأ تمام گناهان است.✨✨
💠مولای متقیان علی(ع) میفرمایند:
🍂دروغگویی عیبی رسواکننده است.
(نشانه) ايمان، اين است كه راستگويى را هر چند به زيان تو باشد بر دروغگويى، گرچه به سود تو باشد، ترجيح دهى.
👇🏼 به جمع ما بپیوندید 👇🏼
🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻
─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
@donyavii
─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹داستان حضرت یونس
و چه درسها و نکات زیبایی در آن هست🌹
🌷فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ🌷
🌸این داستانها را (برای آنها) بازگو کن، شاید بیندیشند (و بیدار شوند)!🌸
(اعراف/۱۷۶)
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#داستان_آموزنده
❌حتی با ۵۰ قَسم هم نپذیر که آبروی مسلمانی را ببری!
🌱مردی خدمت امام موسی (ع) آمد و عرضه داشت: فدایت شوم، از یکی از برادران دینی کاری نقل کردند که ناپسند بود ، از خودش پرسیدم انکار کرد در حالی که جمعی از افراد موثق و قابل اعتماد این مطلب را از او نقل کردند!
🌱حضرت امام موسی کاظم علیه السلام فرمود: گوش و چشم خود را در مقابل برادر مسلمانت تکذیب کن ..
🍂حتی اگر پنجاه نفر قسم خوردند که او کاری کرده و او بگوید نکرده ام از او قبول کن و از آنها نپذیر!
🍂هرگز چیزی که مایه عیب وننگ اوست و شخصیتش را از بین می برد در جامعه منتشر نکن که از آنها خواهی بود
که خدا در موردشان فرموده:
🍂"کسانی که دوست دارند زشتی ها در میان مؤمنان پخش شود عذاب دردناکی در دنیا و آخرت دارند"
✍حسن ختام این مطلب، حدیثی تکان دهنده از حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است که فرمودند:
⛔️هر کس گناه و کار زشتی را نشر دهد، همانند کسی است که آن کار را در آغاز انجام داده است.🍃🍃🍃
📙 منابع:
۱.کافی
۲. به نقل از تفسیر راهنما.
۳. بحارالأنوار
۴. کافی
👇🏼 به جمع ما بپیوندید 👇🏼
🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻
─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
@donyavii
─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#داستان_آموزنده
📝روزی مردی برای رفتن به مسجد آماده شد . لباس نو به تن کرد و خود را معطر ساخت .
🌼در راه به نقطه تاریکی رسید . ناگهان در تاریکی پایش در چاله ای افتاد و به زمین خورد .
چون لباسش کثیف شده بود به منزل بازگشت و بار دیگر لباس پاکیزه بر تن کرد و دوباره به سمت مسجد براه افتاد . مرد باز هم در همان نقطه به زمین خورد و بار دیگر لباسش کثیف شد .
🌸مرد باز هم بلند شد و به خانه بازگشت . لباس نو به تن کرد و خود را مرتب ساخت و دوباره به سمت مسجد به راه افتاد .
🌷مرد وقتی به نقطه تاریک رسید فردی را دید که با یک چراغ آنجا ایستاده .
فرد به مرد گفت : بیا برویم و او را تا درمسجد رساند و با چراغ راه اورا روشن ساخت .
🌸مرد در هنگام ورود به مسجد از فرد پرسید : تو کیستی ؟ از کجا می دانستی من از آنجا خواهم گذشت ؟
فرد گفت : من شیطانم .
🌼مرد گفت : پس چرا به من کمک کردی تا به مسجد برسم ؟
شیطان گفت : هربار من تو را بر زمین می زدم تا تو به مسجد نرسی .
بار اول که بر زمین خوردی و باز هم قصد مسجد کردی خداوند تمام گناهان تو را بخشید .
بار دوم که بر زمین خوردی و باز قصد مسجد کردی خداوند تمام گناهان پدر و مادرت را بخشید .
ترسیدم اگر بار دیگر بر زمین بخوری و باز قصد مسجد کنی خداوند گناهان تمام قوم تورا هم ببخشد✨✨✨
#فایل_تصویری
#معنوی
👇🏼 به جمع ما بپیوندید 👇🏼
🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻
─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
@donyavii
─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─