عملکرد ستادمردمی دعای کمیل شماره ۱۶
#دعای_کمیل
@dooakomeil
🔻مقدمتان را به این کانال معنوی
✅ و ارزشمند گرامی می داریم
@dooakomeil
@dooakomeil
@dooakomeil
╚═══💫💎═╝
شما هم چند نفر را به کانال دعوت کنید
#دعای_کمیل
@dooakomeil
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ مَن قَرَعَ بابَ اللّه ِسبحانَهُ فُتِحَ لَهُ
🔅 هر كه درِ [رحمت] خداى سبحان را بكوبد، آن در به رويش باز شود
📚 غررالحکم و دررالكلم
#دعای_کمیل
@dooakomeil
🔻مقدمتان را به این کانال معنوی
✅ و ارزشمند گرامی می داریم
@dooakomeil
@dooakomeil
@dooakomeil
╚═══💫💎═╝
شما هم چند نفر را به کانال دعوت کنید
#دعای_کمیل
@dooakomeil
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
💥#داستانک💥
روزی دو مرد جوان نزد استادی آمدند و از او پرسیدند: «فاصله بین دچار یک مشکل شدن تا راه حل یافتن برای حل مشکل چقدراست؟»
استاد اندکی تامل کرد و گفت: «فاصله مشکل یک فرد و راه نجات او از آن مشکل برای هر شخصی به اندازه فاصله زانوی او تا زمین است!»
آن دو مرد جوان گیج و آشفته از نزد او بیرون آمدند و در بیرون مدرسه با هم به بحث و جدل پرداختند. اولی گفت: «من مطمئنم منظور استاد معرفت این بوده است که باید به جای روی زمین نشستن از جا برخاست و شخصا برای مشکل راه حلی پیدا کرد. با یک جانشینی و زانوی غم در آغوش گرفتن هیچ مشکلی حل نمیشود.»
دومی کمی فکر کرد و گفت: «اما اندرزهای پیران معرفت معمولا بار معنایی عمیقتری دارند و به این راحتی قابل بیان نیستند. آنچه تو می گویی هزاران سال است که بر زبان همه جاری است و همه آن را میدانند. استاد منظور دیگری داشت.»
آن دو تصمیم گرفتند نزد استاد بازگردند و از خود او معنای جملهاش را بپرسند. استاد با دیدن مجدد دو جوان لبخندی زد و گفت: «وقتی یک انسان دچار مشکل میشود، باید ابتدا خود را به نقطه صفر برساند. نقطه صفر وقتی است که انسان در مقابل کائنات و خالق هستی زانو میزند و از او مدد میجوید. بعد از این نقطه صفر است که فرد میتواند بر پا خیزد و با اعتماد به همراهی کائنات دست به عمل زند. بدون این اعتماد و توکل برای هیچ مشکلی راه حل پیدا نخواهد شد. باز هم میگویم فاصله بین مشکلی که یک انسان دارد با راه چاره او، فاصله بین زانوی او و زمینی است که بر آن ایستاده است.»
#دعای_کمیل
@dooakomeil
🔻مقدمتان را به این کانال معنوی
✅ و ارزشمند گرامی می داریم
@dooakomeil
@dooakomeil
@dooakomeil
╚═══💫💎═╝
شما هم چند نفر را به کانال دعوت کنید
#دعای_کمیل
@dooakomeil
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 ما هیچ وقت تنها نمیشویم، همیشه سه نفر دیگر همراهمان هستند...
(راهکاری برای ترک گناه)
☘استاد دانشمند
#دعای_کمیل
@dooakomeil
🔻مقدمتان را به این کانال معنوی
✅ و ارزشمند گرامی می داریم
@dooakomeil
@dooakomeil
@dooakomeil
╚═══💫💎═╝
شما هم چند نفر را به کانال دعوت کنید
#دعای_کمیل
@dooakomeil
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
خدایا!
معبودی جز تو نیست
فرازی از دعای کمیل
خدایا! هوای ما را داشته باش
#دعای_کمیل
@dooakomeil
🔻مقدمتان را به این کانال معنوی
✅ و ارزشمند گرامی می داریم
@dooakomeil
@dooakomeil
@dooakomeil
╚═══💫💎═╝
شما هم چند نفر را به کانال دعوت کنید
#دعای_کمیل
@dooakomeil
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅 هَٰذَا هُدًى ۖ وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ لَهُمْ عَذَابٌ مِنْ رِجْزٍ أَلِيمٌ ﴿۱۱﴾
🔸 این قرآن هدایت خلق است و آنان که به آیات خدای خود کافر شدند جزای آنها عذاب دردناک دوزخ است.
سوره: جاثیه
#دعای_کمیل
@dooakomeil
🔻مقدمتان را به این کانال معنوی
✅ و ارزشمند گرامی می داریم
@dooakomeil
@dooakomeil
@dooakomeil
╚═══💫💎═╝
شما هم چند نفر را به کانال دعوت کنید
#دعای_کمیل
@dooakomeil
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
عملکردستاد مردمی دعای کمیل شماره ۱۷
#دعای_کمیل
@dooakomeil
🔻مقدمتان را به این کانال معنوی
✅ و ارزشمند گرامی می داریم
@dooakomeil
@dooakomeil
@dooakomeil
╚═══💫💎═╝
شما هم چند نفر را به کانال دعوت کنید
#دعای_کمیل
@dooakomeil
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
✨ أَعجَزالنّاسٍ مَن عَجَزَ عَنِ الدُّعاء
🔅 عاجزترین مردم کسی است که نتواند دعا کند
📚 غررالحکم و دررالكلم
#دعای_کمیل
@dooakomeil
🔻مقدمتان را به این کانال معنوی
✅ و ارزشمند گرامی می داریم
@dooakomeil
@dooakomeil
@dooakomeil
╚═══💫💎═╝
شما هم چند نفر را به کانال دعوت کنید
#دعای_کمیل
@dooakomeil
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
🦋 خانم معلم 😍
🍃 روزی معلمی از دانش آموزانش خواست که اسامی همکلاسی هایشان را بر روی دو ورق کاغذ بنویسند و پس از نوشتن هر اسم یک خط فاصله قرار دهند .
سپس از آنها خواست که درباره قشنگترین چیزی که میتوانند در مورد هرکدام از همکلاسی هایشان بگویند ، فکر کنند و در آن خط های خالی بنویسند .
بقیه وقت کلاس با انجام این تکلیف درسی گذشت و هرکدام از دانش آموزان پس از اتمام ، برگه های خود را به معلم تحویل داده ، کلاس را ترک کردند .
روز شنبه ، معلم نام هر کدام از دانش آموزان را در برگه ای جداگانه نوشت و سپس تمام نظرات بچه های دیگر در مورد هر دانش آموز را در زیر اسم آنها نوشت .
روز دوشنبه ، معلم برگه مربوط به هر دانش آموز را تحویل داد .
شادی خاصی کلاس را فرا گرفت .
معلم این زمزمه ها را از کلاس شنید " واقعا ؟ "
"من هرگز نمی دانستم که دیگران به وجود من اهمیت می دهند! "
"من نمی دانستم که دیگران اینقدر مرا دوست دارند . "
دیگر صحبتی از آن برگه ها نشد.
معلم نیز ندانست که آیا آنها بعد از کلاس با والدینشان در مورد موضوع کلاس به بحث وصحبت پرداختند یا نه، به هر حال برایش مهم نبود.
آن تکلیف هدف معلم را بر آورده کرده بود .
دانش آموزان از خود و تک تک همکلاسی هایشان راضی بودند با گذشت سالها بچه های کلاس از یکدیگر دورافتادند.
چند سال بعد، یکی از دانش آموزان درجنگ ویتنام کشته شد و معلمش در مراسم خاکسپاری او شرکت کرد.
او تا بحال، یک سرباز ارتشی را در تابوت ندیده بود ...
پسر کشته شده، جوان خوش قیافه و برازنده ای به نظر می رسید.
کلیسا مملو از دوستان سرباز بود.
دوستانش با عبور از کنار تابوت وی، مراسم وداع را بجا آوردند.
معلم آخرین نفر در این مراسم تودیع بود.
به محض اینکه معلم در کنار تابوت قرار گرفت، یکی از سربازانی که مسئول حمل تابوت بود،
به سوی او آمد و پرسید:
" آیا شما معلم ریاضی مارک نبودید؟"
معلم با تکان دادن سر پاسخ داد :" چرا"!!
سرباز ادامه داد:
"مارک همیشه درصحبتهایش از شما یاد می کرد. "
پس از مراسم تدفین ، اکثر همکلاسی هایش برای صرف ناهار گرد هم آمدند.
پدر و مادر مارک نیز که در آنجا بودند،
آشکارا معلوم بود که منتظر ملاقات با معلم مارک هستند.
پدر مارک در حالیکه کیف پولش را از جیبش بیرون می کشید، به معلم گفت :"ما می خواهیم چیزی را به شما نشان دهیم که فکر می کنیم برایتان آشنا باشد.
"او با دقت دو برگه کاغذ فرسوده دفتر یادداشت که از ظاهرشان پیدا بود بارها و بارها تا خورده و با نواری به هم بسته شده بودند را از کیفش در آورد.
خانم معلم با یک نگاه آنها را شناخت.
آن کاغذها، همانی بودند که تمام خوبی های مارک از دیدگاه دوستانش درونشان نوشته شده بود.
مادر مارک گفت:
" از شما به خاطر کاری که انجام دادید متشکریم.
همانطور که می بینید مارک آن را همانند گنجی نگه داشته است. "
همکلاسی های سابق مارک دور هم جمع شدند.
چارلی با کمرویی لبخند زد و گفت: " من هنوز لیست خودم را دارم .
اون رو در کشوی بالای میزم گذاشتم."
همسر چاک گفت:
" چاک از من خواست که آن را در آلبوم عروسیمان بگذارم."
مارلین گفت :
" من هم برای خودم را دارم .توی دفتر خاطراتم گذاشته ام ."
سپس ویکی، کیفش را از ساک بیرون کشید ولیست فرسوده اش را به بچه ها نشان داد و گفت :" این همیشه با منه، من فکر نمی کنم که کسی لیستش را نگه نداشته باشد."
معلم با شنیدن حرف های شاگردانش دیگر طاقت نیاورده، گریه اش گرفت.
او برای مارک و برای همه دوستانش که دیگر او را نمی دیدند، گریه می کرد.😪
سرنوشت انسانها در این جامعه بقدری پیچیده است که ما فراموش می کنیم
این زندگی روزی به پایان خواهد رسید
و هیچ یک از ما نمی داند که آن روز کی اتفاق خواهد افتاد.
بنابراین به کسانی که دوستشان دارید و به آنها توجه دارید بگویید که برایتان مهم و با ارزشند ، قبل از آنکه برای گفتن دیر شده باشد.
#دعای_کمیل
@dooakomeil
🔻مقدمتان را به این کانال معنوی
✅ و ارزشمند گرامی می داریم
@dooakomeil
@dooakomeil
@dooakomeil
╚═══💫💎═╝
شما هم چند نفر را به کانال دعوت کنید
#دعای_کمیل
@dooakomeil
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
6.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شرط استجابت دعا.....
آیت الله مجتهدی ره
#دعای_کمیل
@dooakomeil
🔻مقدمتان را به این کانال معنوی
✅ و ارزشمند گرامی می داریم
@dooakomeil
@dooakomeil
@dooakomeil
╚═══💫💎═╝
شما هم چند نفر را به کانال دعوت کنید
#دعای_کمیل
@dooakomeil
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
خدایا!
در اثر نادانی ام ، به خودم ستم کردم
فرازی از دعای کمیل
خدایا! هوای ما را داشته باش
#دعای_کمیل
@dooakomeil
🔻مقدمتان را به این کانال معنوی
✅ و ارزشمند گرامی می داریم
@dooakomeil
@dooakomeil
@dooakomeil
╚═══💫💎═╝
شما هم چند نفر را به کانال دعوت کنید
#دعای_کمیل
@dooakomeil
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠