میدان ندادن به دشمن
#نهجالبلاغه
▫️ اللهِ! اِنَّ امْرَءً يُمَکِّنُ عَدُوَّهُ مِنْ نَفْسِهِ يَعْرُقُ لَحْمَهُ وَ يَهْشِمُ عَظْمَهُ وَ يَفْرِي جِلْدَهُ لَعَظِيمٌ عَجْزُهُ، ضَعِيفٌ مَا ضُمَّتْ عَلَيْهِ جَوَانِحُ صَدْرِهِ».
🟠به خدا سوگند!کسى که دشمن را بر خويش مسلّط کند تا گوشتش را بخورد و استخوانش را بشکند و پوستش را بشکافد، عجز و ناتوانيش بسيار بزرگ و آنچه در درون سينه دارد (يعنى قلب و اراده و تصميمش) بسيار ضعيف و کوچک است.
✍اين تعبير، به خوبى نشان مى دهد که لشکر کوفه، آن قدر از خودشان ضعف نشان داده بودند که دشمن، نسبت به آنها کاملا جرى و جسور شده بود و کارى بر سرشان مى آورد که هم رديف شکافتن پوست و جدا کردن گوشت و شکستن استخوانشان بود، و اين گوياترين تعبيرى است که درباره سلطه يک دشمن خونخوار و بى رحم بر انسان هاى ضعيف و ناتوان تصور مى شود و نهايتِ فصاحت و بلاغت در آن رعايت شده است و در واقع تعبيرى است که اگر لشکر کوفه، کم ترين احساسى را داشتند، بايد آنها را به حرکت درآورد.
📘#خطبه_34