﴾﷽﴿
#رمان_منو_بہ_یادت_بیار
#قسمت_یک
🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃
در پوست خودم نمیگنجم امروز عروسی من و قشنگ ترین دختر دنیاست...
دل تو دلم نیست منتظر اون ساعتی هستم که جلوی آرایشگاه ایستادم و او با لباس سفیدش که همانند ماه شده است به سمت من می آید و برای خوشبختی همیشگیمون بهم لبخند میزنیم...
وقتی روبه رویم می ایستد و سلام می کند جوابش را می دهم و چند ثانیه بعد گرمی دستانش وجودم را گرم می کند ...
غرق رویای خودم بودم که صدای آرایشگر مانند ناخون های تیز که موهارا می کشد...من را از تفکرم بیرون کشید...
-خب آقا دوماد!! مبارکت باشه ان شاءالله که خوشبخت بشین و پای هم پیر بشین...
لبخندی زدم و گفتم:
-ممنون.
شانه را درون موهایم فرو برد و گفت:
-جسارتا آقا زاده چند ساله هستین؟؟
-بیست و پنج.
-به به. به ظاهر هم آدم مذهبی میایین...
-طلبه هستم.
با یک دستش شانه را درون موهایم گذاشت و با دست دیگرش برش های قیچی را روی موهایم پیاده کرد و ادامه داد:
-چه عالی!
و دوباره تکرار کرد:
-ان شاءالله که خوشبخت بشین...
-ممنونم به لطف خدا...
دست سکوتی چند ثانیه ای من را به خواب خیالاتم برگرداند...
امشب قشنگ ترین شب زندگیم خواهد بود...
فقط تا رسیدن به ساعت پنج لحظه شماری می کنم...
رمان #منو_به_یادت_بیار رو در کانال دختران محجبه دنبال کنید
@dookhtaranehmohajjabe
#رمان_منو_بہ_یادت_بیار
#قسمت_دو
🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃
راوی:عروس👰
از روی صندلی بلند می شوم چرخی میزنم و به آیینه خیره می شوم...
لبخند معنا داری روی لب هایم نقش میبندد دستم را بالا می آورم و به ساعت مچی ام نگاهی می اندازم...
نفس عمیقی میکشم و غرق در رویا می شوم...
فقط چند دقیقه ی دیگر مانده تا منو و او ما شویم...
چقدر دلم بی تاب است...صدای این ثانیه هایی که میگذرد در ذهنم پخش میشود... به لباس عروسم خیره میشوم شبیه بخت بلند من سفید است...
در رویاهای خودم سیر میکردم که دستی مرا به زمان حال برگرداند ...
سرم را برگرداندم و این چهره ی دلنشین آرایشگر بود که به من نگاه میکرد:
-بشین عزیزم چقدر بی تابی میکنی!!! همش یک ربع دیگه مونده تا آقا دوماد برسه...
-نمیدونم چرا انقدر دلشوره دارم.
شیر آب را باز کرد و همانطور که دست هایش را می شست کمی صدایش را بلند تر کرد و ادامه داد:
-عادیه...همه ی عروس و دوماد ها همینطورین...اولین نفر نیستی!
ابروهایم را بالا انداختم و با نیمه لبخندی جوابش را دادم.
آرایشگر دستانش را با دستمالی که کنار میز بود خشک کرد و گفت:
-پس هر دو طلبه هستین؟
-بله درسته.
-چه جالب! ان شاءالله که خوشبخت شین...
-ممنونم لطف دارین.
اینبار این آرایشگر بود که به ساعت نگاه انداخت...
-آقا دومادتون دیر کردنا!
-نفسم را با نگرانی بیرون دادم و گفتم:
-سابقه نداره!! همیشه سر موقع میاد.
-میخوای یه زنگ بهش بزنی؟
-فکر خوبیه.
موبایلم را از روی میز برداشتم لیست مخاطبینم را بالا و پایین کردم و شماره اش را پیدا کردم.
صدای بوق پشت خط در گوشم پیچید...
-برنمیداره!
-حتما پشت فرمونه. بیا...بیا بشین الانه که دیگه بیاد...
برای بار آخر به ساعتم نگاه کردم.17:07 دقیقه!!
#ادامہ_دارد...
این دو قسمت اول چون یه جورایی معرفی عروس و دوماد بود کوتاه بود...
رمان #منو_به_یادت_بیار رو در کانال دختران محجبه دنبال کنید
@dookhtaranehmohajjabe
اگرهمهعالمقصدضرررساندن
بهتوراداشتهباشندوخدانخواهد
نمیتوانندپسبهتدبیرشاعتمادکن ؛
بهحکمتشدلبسپاروبهاوتوکلکن . . .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
+میگفت:باحسینڪهرفاقتڪنیبههمهے آرزوهاتمیرسے...🌱
گفتم:تورسیدی؟
گفت:تاحدودیآره...ولےحتیاگهنمےرسیدمم
رفاقتحسین،یعنےهمه ےآرزوهام...❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
منم باید برم...
اره برم سرم بره...🥀
نزارم هیچ حرومی طرف حرم بره...
ی روزیم بیاد نفس آخرم بره...
#شهید_محمد_رضا_دهقان
#منم_باید_برم
@dookhtaranehmohajjabe
حرفے نزدم از غـم دورۍ تو اما...
اۍ ڪاش بدانے ڪہ چہ آورده بہ روزم ...
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیرے
@dookhtaranehmohajjabe
#ݒرسہ_در_حوالے_خآطراټ_اۅ ✨
کلید دار اتاق سیستم صوتی دبیرستان بود !
تا چشم مسئولین را دور میدید ؛
با همدستی بقیه دوستانش ،
وارد نمازخانه میشد !!
و با روشن کردن سیستم صوتی ،
مداحی میخواندند !
و سینه زنی میکردند ..
ادای مداحان معروف را در میآوردند !
و حتی از این شیطنت مثبت شان
فیلم یادگاری هم می گرفتند ...
نقل از #دوستشهید
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیرے
@dookhtaranehmohajjabe
#پـڔسـش_ۅ_پـاسـخ_پـیرامـۅن_ابوۅصـآݪ💌
🌸|پاسخ #خواهر_شهید
در پاسخ بہ سوالات مربوط به
شهید محمدرضا دهقان...
💬| لباس پوشیدنش چطور بود؟
اهل تیشرت و شلوار جین بودن آیا؟
◽️چه اشکالی داره؟تیشرت و جین و شیش جیب
و آستین کوتاه و... می پوشید.تنها محدودیتش
این بود که پوشیده باشه در شان یک مرد مسلمان
و البته جلب توجه نکنه.متاسفانه آقایان الان مثل خانم ها لباس می پوشن!!
پوشیدگی لازم رو هم ندارن😐
💬| چرا اینقدر هوای رفقاشو داره؟
به عینه چندبار دیدم به سرعت حاجت رفقاش
رو داده خوش به حال اوناییکه رفیقش بودن!
◽️بارها عرض کردم چه در زمان حیات دنیایی و
چه بعد از شهادت،یکی از صفات برترمحمدرضا،
مهربانی و دلسوزی و معرفتش هست.
انقدر مهربانیش زیاده که تا جایی که میتونید از دلرحمی محمدرضا سواستفاده کنید و چیزهای
بزرگ بخواید.
@dookhtaranehmohajjabe
#هـم_ڔفــیـق_ٺـا_خــدآ 🌸
بہشگفتم : ای شہیـــد ....
خیلےدوست دارم !
برگشت گفٺ :
-اےمشٺے ، ڪجاے ڪارے ....
تو هنوز نبودے من فدات شدم :)
@dookhtaranehmohajjabe
دعا بخـوان !
براے عاقبت بخیـری من ؛
تویی که ختمِ بہ خیـر شد عاقبتت . . .
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیرے
@dookhtaranehmohajjabe
#برشـے__از__ڪتـاب__ابوۅصـاݪ📚
مراسم هیئت که تمام شد
به سمت حیاط امامزاده رفتیم
شور و اشتیاق عجیبی داشت !
و تاکید میکرد که به حرفش گوش بدهم !!
با انگشت اشاره کرد و گفت :
وقتی شهید شدم مرا آن جا دفن کنید "
منکه باورم نمیشد ..
و حرفش را اصلا جدی نگرفتم !
نمیدانستم که آن لحظه ؛
شنونده ی وصیت پسرم هستم ....
و روزی شاهد تدفین او ،
در حیاط امامزاده علی اکبر چیذر میشوم ...
#ابــوۅصـاݪ
@dookhtaranehmohajjabe
#شہره_ے_شہر ✨
یه روز یادمه شروع کرد به توضیح دادن ؛
راجع به آقا محمود رضا بیضایی :
" اسمش محمود رضاست !
اما اسم نظامیش حسین نصرتیه ...
اهل تبریز ..!
ی دختر داره مثل فرشته ها !
اسمش کوثره ...
می دونستی بعد از چند ماه ،،
اولین کسی که روز تاسوعا ،
چراغ های حرم عمه ی سادات رو روشن کرده آقا محمود رضا بوده ؟! "
#نقلازخواهرشهیددهقان
#شهید_محمودرضا_بیضـایـے
#شهید_محمدرضـا_دهقان_امیرے
@dookhtaranehmohajjabe
اونقدر سینه میزد ڪہ ؛
بهش میگفتن کم خودتو اذیت کن !
می گفت :
این سینه نمیسوزه ....
موقع شهادت همه جاش ترکش بود!
جز سینهاش ... :))
#شهید_حمید_سیاهڪالے_مرادے
#یادت_باشد
@dookhtaranehmohajjabe
#پروفایلدخترونه
#چادرانه
چه درخشان میشوے بانو✨
وقتے چادر بهـ سر میڪنے...😍
تو همان ستاره اے هستے
ڪـہ قانونـِ جاذبۂ چادر
تورا از آسمان روے زمین قرار دادہـ♥
@dookhtaranehmohajjabe
خدا مدیر کانال را ببرد 😒(آمین)
وادمینهای کانال راببرد😒. (آمین)
واعضای این کانال را ببرد 😒 (آمین)
وهرآنکس که این موضوع 😒را میخواند ببرد (آمین)همه رودسته جمعی ببرد
به کربلا، یه زیارت باحال بکنیم و برگردیم.
آمین...
☁☀ ☁ ☁ ☁
☁ ☁ ☁ ☁
_🌲��🌳______🌳__🌲
🌴 / \
🌴 / | \
🌴 /🚘 \
🌴 / | \
/ 🚘\
/ 🚘 | \
/ 🚘 🚘 \
/ |🚍 \
/ 🚘 \
/ | \
/ | 🚘
@dookhtaranehmohajjabe
『😂🚶🏻♀』
°
°
ماموریتماتمامشد،
همہآمدهبودندجز«بخشے».
بچہخیلےشوخےبود☺️
همہپڪربودیم😢
اگربودهمہمانراالانمےخنداند.🙂
یہودیدیم👀دونفر
یہبرانڪارددستگرفتہودارن میان
.یڪغواصروےبرانڪاردآهونالہ مےڪرد😫.
شڪنڪردیم ڪہخودشاست.
تا بہمارسیدندبخشےسر امدادگر داد زد🗣:«نگہدار!»✋
بعدجلوےچشمان بہت زدهے دوامدادگر
پریدپایین😅وگفت:
«قربوندستتون!چقدر میشہ؟!!» 😆😁
وزد زیرخندهودویدبینبچہهاگمشد😂
بہزحمت،امدادگرهاروراضےڪردیمڪہ بروند!!
°
°
@dookhtaranehmohajjabe
⋱⸾😂🌞⸾ #طنز
کش ماسکموانداختم پشت گوشم😷
کش چادرمم گذاشتم پشت گوشم 🧕
گوشواره هامم به گوشم بود 🙄
هندزفری گوشیم هم تو گوشم بود😑
داشتم عینک هم میزدم برم بیرون🤓🚶♀
گوشم برگشته میگه 👂🏻
میخوای کیفتم بده من بیارم 😒😣😂😂
)⇦ #صرفاجهتخنده... 😅
@dookhtaranehmohajjabe
⋱⸾😂🌞⸾ #طنز
یه نفر نام خانوادگیش: “ﺧﺒﺮﺩﺍﺭ” ﺑﻮﺩﻩ!
ﻣﯿﺮﻩ ﺳﺮﺑﺎﺯﯼ، ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﻣﯿﮕﻔﺘﻪ: ﺧﺒﺮﺩﺍﺭ، بنده خدا ﺩﺳﺖ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻣﯿﮕﻔﺘﻪ: ﺣﺎﺿﺮ ﻗﺮﺑﺎﻥ! ✋️
ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﻫﻢ ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻔﺘﻪ: ﺑﺎ ﺗﻮ ﻧﺒﻮﺩﻡ 😠 ﺻﺎﻑ ﺑﺎﯾﺴﺖ 😡
ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﮏ ﻫﯿﺄﺕ ﻧﻈﺎﻣﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﺷﺪ ﺑﯿﺎﻥ ﺑﺎﺯﺩﯾﺪ، ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺁﺑﺮﻭﺵ ﻧﺮﻩ ﺑﻬﺶ ﯾﮏ ﻣﺎﻩ ﻣﺮﺧﺼﯽ ﻣﯿﺪﻩ 😎
ﻫﯿﺄﺕ ﺑﺎﺯﺩﯾﺪ ﮐﻨﻨﺪﻩ ﺍﻭﻣﺪﻧﺪ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﻠﻨﺪ ﮔﻔﺖ: ﺧﺒﺮﺩﺍﺭ 👮
همه ﺩﺍﺩ ﺯﺩﻧﺪ : ﺭﻓﺘﻪ ﻣﺮﺧﺼﯽ … 😂😂
|😂🦋| #طنز_جبهھ 🍂
@dookhtaranehmohajjabe
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
[خداوند حجاب را از جنس محبت آفرید.] 🌸🙃
آنان ڪه زیبایی اندیشه دارند زیبایی تن را به نمایش نمیگذارند.
✨ #حجاب یعنی: دختر سیبی ست ڪه باید از درخت سربلندی چیده شود، نه در پای علفهای هرز.
✨ #حجاب یعنی: هنر پوشاندن، نه پوشیدنی ڪه از نپوشیدن بدتر است.
✨ #حجاب یعنی: دارای حریمی هستم ڪه هر ڪسی به آن راه ندارد.
✨ #حجاب یعنی: زاده ی عصر جاهلیت نیستم. (وَلَا تَبَرَّجُنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّة..۳۳/احزاب).
✨ #حجاب یعنی: حاضر نیستم برای پرنگ شدن هزار رنگ شوم.
✨ #حجاب_یعنی: هر ڪسی لایق دیدن زیبایی های من نیست.
✨ #حجاب یعنی: آزاد بودن از زندانی به نام: "نظر دیگران"
✨ #حجاب یعنی : پوشاندن و نمایان نکردن تمام بدن! نه فقط سر.
✨ #حجاب یعنی: بی نیازم از هر نگاهی جز نگاه خدا.
✨ #حجاب یعنی: من انتخاب میڪنم ڪه تو چه ببینی.
✨ #حجاب یعنی: زرهی در برابر چشمهای مریض.
✨ #حجاب یعنی: یک پیله تا پروانه شدن.
✨ #حجاب یعنی: احترام به حرمت های الهی.
✨ #حجاب یعنی: طعمه هوسرانی کسی نیستم.
✨ #حجاب یعنی: به جای شخص، شخصیت را دیدن.
✨ #حجاب یعنی: من یک انسانم نه یک وسیله.
✨ #حجاب یعنی:خون بهای شهیدان.
✨ #حجاب یعنی: حفاظت از زیبایی.
✨ #حجاب یعنی: حفاظت از امانت خدا.
✨ #حجاب یعنی: نماد هویت انسانی.
✨ #حجاب یعنی: صدفی بر گوهر وجود.
✨ #حجاب یعنی: محتاج جلب توجه نیستم.
✨ #حجاب یعنی: زن والاست نه کالا.
✨ #حجاب یعنی: اثبات تقدس زن.
✨ #حجاب یعنی: مراقبت از تقوا.
✨ #حجاب یعنی: اعتماد به نفس.
✨ #حجاب یعنی: مبارزه با دشمن.
✨ #حجاب یعنی: زن فقط تَن نیست.
✨ #حجاب یعنی: احترام به زن.
✨ #حجاب یعنی: معامله با خدا.
✨ #حجاب یعنی: تــــاج بندگی
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
@dookhtaranehmohajjabe
👒⃟⛱
ذڪروزپنجشنبھ:⇩
-لٰاإلٰہَإلَّااللهُالْمَلِکُالْحَقُّالْمُبینْ
﴿خدائیجزآنخدایِیکتاکہ
سلطانِحقوآشکارأستنخواهدبود﴾
⊰۱۰۰مرتبہ⊱...🌞
📔|↫ #ذڪر_روز