#پـڔسـش_ۅ_پـاسـخ_پـیرامـۅن_ابوۅصـآݪ💌
🌸|پاسخ #خواهر_شهید
در پاسخ بہ سوالات مربوط به
شهید محمدرضا دهقان...
💬| لباس پوشیدنش چطور بود؟
اهل تیشرت و شلوار جین بودن آیا؟
◽️چه اشکالی داره؟تیشرت و جین و شیش جیب
و آستین کوتاه و... می پوشید.تنها محدودیتش
این بود که پوشیده باشه در شان یک مرد مسلمان
و البته جلب توجه نکنه.متاسفانه آقایان الان مثل خانم ها لباس می پوشن!!
پوشیدگی لازم رو هم ندارن😐
💬| چرا اینقدر هوای رفقاشو داره؟
به عینه چندبار دیدم به سرعت حاجت رفقاش
رو داده خوش به حال اوناییکه رفیقش بودن!
◽️بارها عرض کردم چه در زمان حیات دنیایی و
چه بعد از شهادت،یکی از صفات برترمحمدرضا،
مهربانی و دلسوزی و معرفتش هست.
انقدر مهربانیش زیاده که تا جایی که میتونید از دلرحمی محمدرضا سواستفاده کنید و چیزهای
بزرگ بخواید.
@dookhtaranehmohajjabe
┄•❥ ﷽
#پـڔسـش_ۅ_پـاسـخ_پـیرامـۅن_ابوۅصـآݪ💌
🌸پاسخ #خواهر_شهید
در پاسخ بہ سوالات مربوط به
شهید محمدرضا دهقان...
💬| پاکی آقا محمدرضا از کجا نشات میگرفت؟
▫️اول از پاکی مادر
دوم از پاکی و نان حلال پدر
سوم از پایبندی راسخ والدین به عقاید و ارزش ها
سوم توسل به سیدالشهدا
چهارم ایستادن خودش جلوی هر ناپاکی
جلوی خودش رو می گرفت،همین.
•
°
💬| هدفشون چی بود و راجع به چی میگفتن؟
بیشتر دنبال چی بودن تو زندگی؟
▫️اگر به کتاب یک روز بعد از حیرانی مراجعه بفرمایید به طور کامل جوابتون رو میگیرید.
محمدرضا عجیب زرنگ بود.زیبا زندگی میکرد انگار قراره صدسال عمر کنه و انقدر پاک زندگی میکرد که انگار قراره فردا از دنیا بره.
@dookhtaranehmohajjabe
┄•❥ ﷽
#پـڔسـش_ۅ_پـاسـخ_پـیرامـۅن_ابوۅصـآݪ💌
🌸|پاسخ #خواهر_شهید
در پاسخ بہ سوالات مربوط به
شهید محمدرضا دهقان...
•
💬| چجوری صبر بر
مصیبتشون رو نشون میدادن؟
▫️مصیبتی ندید.
اولین مصیبت ، خودش بود...
°
💬|با شهید خلیلی قبل از شهادتش دوست
بود یا اینکه بعد از شهادت رفیق شهیدش شد؟
▫️بعد از شهادت آقارسول با ایشان آشنا شد دقیقا چهلم شهید خلیلی !!
اما محبتی که به آقارسول داشت رو کم دیدم...
•
💬|چرا محمدرضا دوست داشت قبرش چیذر باشد و بہ مادرشان گفتند من را اینجا دفن کنید
▫️محمدرضا شیفتہ امامزاده علےاکبر و البتہ مراسمات محرم و فاطمیہ چیذر بود.حتما دوست داشت منزل ابدیش،در محل همیشگے ذکر اهل بیت باشہ.
°
💬|با غم نبودنشون چیکار میکنید؟
▫️غربت آن است کہ با جمعی و جانانت نیست"
از توهم با خبر آن سرو خرامانت نیست
خنده بر لب زدهام یک دل پرخون دارم
چہ کنم با غم و تشویش کہ مهمانت نیست
هرکہ با خود بزند حرف،نہ،دیوانہ کہ نیست
با خودت حرف بزن تا مہ تابانت نیست
محرم راز کسی نیست در این دور و زمان
سایہای بر سر این بےسر و سامانت نیست
غربت آن است کہ باشد همہ جا با او و تو نہ
دل جامانده ببین باز نگهبانت نیست ...
@dookhtaranehmohajjabe