علي يه طلبه ساده بود، مي ترسيدم ازش چيزي بخوام که به زحمت بيفته... چيزي بخوام که شرمنده من بشه... هر چند، اون هم برام کم نمي گذاشت... مطمئن بودم هر کاري برام میکنه❤️
#بدون_تو_هرگز
_________________
– علي...
– جان علي؟
– مي دونستي چادر روز خواستگاري الکي بود؟
لبخند مليحي زد...
چرخيد کنارم و تکيه داد به ديوار...
– پس چرا باهام ازدواج کردي و اين همه سال به روم نياوردي؟❤️❤️
#بدون_تو_هرگز
می خوای بدونی بقیه رمان چیه؟؟😃😃
(#رمان_مذهبی_عاشقانه_شهدایی)
،
برای خوندن این رمان جذاب وارد کانال زیر بشین👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2699362458C51869ee361
🖤🕯عُشاق الشُهَداء🕯🖤