هدایت شده از دختران محجبه
"گفته های یه دختر چادری و محجّبه"
که همیشه مورد بی احترامی خانواده
و دوستای بی حجابش قرار میگرفت
اون دختر میگه مثل همیشه آماده ی شنیدن
متلک های ضدّ حجاب و ضدّ چادر بودم
وارد دانشگاه شدم
چند تا دختر عیّاش کنارِ
چند تا پسرِ عیّاش تر نشسته بودن
خیلی وضع بدی داشتن
نمی دونم چطوری از درب دانشگاه
وارد محیط دانشگاه شده بودن !
منو که دیدن موضوع حرفاشون عوض شد
به من گفتم اُمُّل اُمُّل
بعد زدن زیر خنده
خیلی ناراحت شدم
میخواستم مثل همیشه بهشون اعتنایی نکنم
اما نتونستم...!
رفتم جلوشون گفتم کی اُمُّله؟
من یا شما؟
یکی از این دخترا که مانتوش تازه مد شده بود
با عشوه و ادا گفت :
وااا
معلومه دیگه اُمُّل تویی با این چادر مشکیت...!
بعد زدن زیر خنده و چند تا از این پسرا براش دست زدن
گفتم دختر خوشگل من!
اُمُّل به چی میگید؟
گفت به آدمای قدیمی
به جوونایی که عین مادربزرگا میگردن!!
به شما چادری های صورت گرفته میگیم اُمُّل !
گفتم پس اُمُّل به قدیمی ها میگید؟
با خنده و به صورت هماهنگ همگی گفتند : بعـله
گفتم 1434 قدیمی تره یا 1500 سال ؟
پسره با عشوه گفت: وا مگه ریاضی رو پاس نکردی؟
1500 سال قدیمی تره دیگه!
با لبخند گفتم پس شما اُمُّلید دیگه...!
گفتند : اِ وا چرا ما؟
گفتم شما میگید قدیمی ها اُمُّل هستند
حضرت محمّد 1434 سال پیش مبعوث شد
لزوم چادر و حجاب رو بعد از بعثت اعلام کرد
امّا قبل از بعثتِ حضرت محمّد (ص)
عرب های جاهل بی حجاب بودن
یعنی حدود 1500 سال پیش
حالا بگید شما اُمُّل هستید یا ما چادری ها؟
دختران محجبه
سلام جواب شما در ای مورد این هست که اولا شما حق نداری به حجاب توهین کنی و بعد هم الگوی ما خانم فاطمه
سلام
هرکسی اعتقادی داری
شما حق نداری به اعتقادات بقیه توحین کنی. میتونی مودبانه بپرسی که ما چرا این کارو میکنیم تاجوابتو بدیم.
کسی حق توحین به عقیده دیگران رو نداره.
دختران محجبه
سلام جواب شما در ای مورد این هست که اولا شما حق نداری به حجاب توهین کنی و بعد هم الگوی ما خانم فاطمه
فقط یک چیزی دیگه فقط اگر جیگر داری دوباره پیام بده
همین
جیگر میخواد ☺️ که تو نداری
💢↶ اعمال پسندیده در #شـبجمعـه
↫◄ شب جمعه بسیار شب با فضیلتی است
که انشاءالله با دعا و نیایش و عبادت
به بهترین نحو سپری کنیم
☑️ با این اعمال مستحبه در شب جمعه
اقیانوس بیکرانی از فضائل و ثوابها را
در پرونده اعمال خود ثبت کنید ↯
❶ فرستادن هزار مرتبه #صلوات در شب جمعه
که در لوح نقرهای و با قلم طلایی ثبت میشود
شيخ طوسى فرموده در روز پنجشنبه
مستحب است فرستادن هزار صلوات
بر محمد و آل محمد و در آن بگويد:
《اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَ اَهْلِكْ عَدُوَّهُمْ مِنَ الْجِنِّ وَالْاِنْسِ مِنَ الْاَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ》
و گفتن اين صلوات صد مرتبه از بعد از عصر
پنجشنبه تا آخر روز جمعه فضيلت بسيار دارد
❷ شیخ طوسی فرمود كه در آخر روز پنجشنبه
#استغفار كردن استجاب فروان دارد
یکصد مرتبه《اَستَغفِرُلله رَبّی وَ اَتُوبُ اِلَیه》
↫◄ و نيز شيخ فرموده:
مستحب است در آخر روز پنجشنبه
به اين صورت استغفار كنند
《اَسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذِی لا اِلَهَ اِلّا هُوَ الْحَیُّ الْقَيُّومُ وَ اَتُوبُ اِلَيْهِ تَوْبَةَ عَبْدٍ خَاضِعٍ مِسْكِينٍ مُسْتَكِينٍ لا يَسْتَطِيعُ لِنَفْسِهِ صَرْفا وَلا عَدْلا وَلا نَفْعا وَلا ضَرّا وَلا حَيَاةً وَلا مَوْتاً وَلا نُشُورا وَ صَلَّى اللهُ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَ عِتْرَتِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ الْأَخْيَارِ الْاَبْرَارِ وَ سَلَّمَ تَسْلِيما》
❸ بسیار #تسبیحاتاربعه گفتن
همانا روایت شده که جمعه
شبش نورانی است و روزش بسیار روشن
پس بسیار بگوئید:
《سُبْحانَ اللهِ وَالْحَمْدُللهِ
وَ لا اِلهَ اِلاّ اللهُ وَاللهُ أکْبَرُ》
پاک و منزه است خداوند
و ستایش مختص خداست
و معبودی جز خدا نیست
و خداوند بزرگتر است
❹ خواندن دعای دائِمَ الْفَضْلِ ده مرتبه
در شب جمعه ثواب سه میلیون پاداش و حسنه
《يا دائِمَ الْفَضْلِ عَلَی الْبَريِّةِ
يا باسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ
يا صاحِبَ الْمَواهِبِ السَّنِيَّةِ
صَلِّ عَلىٰ مُحَمِّدٍ وَ آلِهِ
خَيْرِ الْوَرى سَجِيَّةً
وَاغْفِرْلَنا يا ذَاالْعُلى فِى هذِهِ الْعَشِيَّةِ》
❺ دعای علامه مجلسی در شب جمعه
که ملائکه نتوانستند ثوابش را بنویسند
《اَلْحَمْدُلله مِنْ اَوَّلِ الدُّنْیا اِلی فَنائِها وَ مِنَ الآخِرَة اِلی بَقائِها اَلْحَمْدُاللهِ عَلی کُلِّ نِعْمَة اَسْتَغْفِرُالله مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ وَ اَتُوبُ اِلَیْه وَ هُوَ اَرْحَمُ الرّاحِمینَ》
❻ از حضرت رسول ﷺ منقول است که
هر که هفت مرتبه اين دعا را در شب جمعه
يا روز جمعه بخواند اگر در آن شب يا آن روز
بميرد داخل بهشت شود و دعا اين است:
《اَللَّهُمَّ أَنْتَ رَبِّی لا اِلَهَ اِلّا أَنْتَ خَلَقْتَنِی وَ اَنَا عَبْدُکَ وَابْنُ أَمَتِکَ وَ فِی قَبْضَتِکَ وَ نَاصِيَتِی بِيَدِکَ أَمْسَيْتُ عَلَی عَهْدِکَ وَ وَعْدِکَ مَا اسْتَطَعْتُ اَعُوذُ بِرِضَاکَ مِنْ شَرِّ مَا صَنَعْتُ اَبُوءُ بِنِعْمَتِکَ [بِعَمَلِی] وَ اَبُوءُ بِذَنْبِی [بِذُنُوبِی] فَاغْفِرْ لِی ذُنُوبِی اِنَّهُ لا يَغْفِرُ الذُّنُوبَ اِلّا اَنْتَ》
❼ سه مرتبه زیارت امام حسین علیهالسلام
《صَلَّی اللهُ عَلَیکَ یا اَباعَبدِالله》
که آیة الله به این جهت سفارش نموده
که ثواب زیارت خداوند در عرش اعلىٰ
نوشته خواهد شد
❽ خواندن هزار مرتبه ذکر《لا اِلهَ اِلَّا الله》
تا از عذاب الهی در امان باشید
❾ طلب آمرزش و دعا در حق مؤمنان
در حق مؤمنان دعا بسیار كنید چنانچه از
حضرت زهرا سلام الله علیها روایت شده
اگر كسی برای ده نفر از برادران مؤمن
در گذشته خویش طلب آمرزش كند
بهشت بر او واجب شود.
❿ خواندن دعای کمیل
°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°
🔴 دعایی با فضیلت در شب جمعه
🔵 علامه مجلسی رحمت الله علیه فرمودند:
🌺 در یک شب جمعه ای این دعای شریف نظر مرا زیاد به خود جلب نمود .
🌕 بسم الله الرحمن الرحیم
اَلْحَمْدُ لله مِنْ اَوَّلِ الدُّنْیا اِلی فَنائِها وَ مِنَ الآخِرَة اِلی بَقائِها . اَلْحَمْدُاللهِ عَلی کُلِّ نِعْمَه ، اَسْتَغْفِرُالله مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ وَ اَتُوبُ اِلَیْه ، وَ هُوَ اَرْحَمُ الرّاحِمینَ
پس من در آن شب جمعه این دعا را خواندم.
🔹 در شب جمعه ی دیگر نیز باز در میان دعاها این دعا بیشتر از همه برایم لذیذ آمد و مشغول به خواندن آن شدم. در حین قرائت این دعا بودم که ناگهان شنیدم هاتفی (ندا دهنده ای) از سقف خانه آواز داد:
🔺 اًیّهَا العالِمُ الفاضِلُ! همانا در شب جمعه ی گذشته که این دعا را قرائت کردی هنوز کِرام الکاتبین از نوشتن ثواب آن فارغ نشده اند که بار دیگر شروع به خواندن آن کردی....
🌹 پس من فهمیدم که این دعای عجیب چقدر در درگاه الهی آثار و برکات دارد.
من یک دخترم
هرگز نمیدانند چه احساس دلنشینی در این جمله نهفته است!
احساس این که گویا خدا برای خلقت تو تمام هنرش را خرج کرده
این که گل باشی، ریحانه باشی، #ریحانه_ی_خدا😍♥
#رمان_منو_بہ_یادت_بیار
#قسمت_سی_سه
سوار تاکسی شدم...
دلم میخواست برم خونه ی خودم...
همون خونه ی متروکه...بدون زندگی...بدون مرد و بدون زنی...
دلم میخواد وقتایی که دلم میگیره برم اونجا...تا آروم شم...
پاتوق تنهاییای من...
دقایقی بعد روبه روی ساختمان ایستاده بودم نفس عمیقی کشیدم...
هوا کمی تاریک شده بود...
سرم را بالا بردم و به پنجره ی خانه مان نگاهی انداختم...
ناگهان سرم داغ شد...یک لحظه شوک عجیبی بهم وارد شد...
-برق خونه چرا روشنه!!!!!من که دیشب وقتی از خونه اومدم بیرون برقارو خاموش کردم...
نکنه...
نه...من برقارو خاموش کردم...پس چرا روشنه...
به یکباره با تمام سرعتم سمت در دویدم و بعد از باز کردن در. پله هارا یکی دوتا تا خانه پشت سر هم گذاشتم...
به در خانه که رسیدم کلید را درون قفل انداختم و در را باز کردم کفش هایم را به تندی از پاهایم در آوردم و گوشه ای پرت کردم...
برق خانه روشن بود...
-کسی اینجاست؟؟؟؟
صدایی نیامد...
-پرسیدم کسی خونست؟؟؟
به آشپز خانه نگاهی انداختم پارچ آب و لیوان روی میز بود...
سمت اتاق رفتم...
کسی نبود اما متکای روی تخت به اندازه ی یک سر فرو رفته بودهمه .جای خانه را گشتم اما کسی نبود...
به نفس نفس افتاده بودم...
-یعنی کی اینجا بوده...دزد؟؟؟نه...دزد اگر اینجا بود یه چیزی می دزدید...هرکی بوده آشنا بوده...
#ادامہ_دارد...
رمان #منو_به_یادت_بیار رو در کانال دختران محجبه دنبال کنید
@dookhtaranehmohajjabe
#رمان_منو_بہ_یادت_بیار
#قسمت_سی_چهار
از جایم بلند شدم...
مدام در ذهنم مرور می کردم:
-یعنی کی بوده...کی میتونه اینجا اومده باشه...
موبایلم را از جیبم بیرون آوردم شماره ی محمدرضا را گرفتم کمی مکث کردم:
-نه...نباید به خودش زنگ بزنم...
گوشی ام را روی زمین پرت کردم...
به سمت اتاق رفتم.
روی صندلی روبه روی آیینه نشستم...چشمانم خیس بود...گویی همانند دو کاسه خون.
نفس عمیقی کشیدم.دستم را محکم روی میز کوباندم و بلند گفتم:
-أه...
نگاهم را به زمین دوختم...
به یکباره چیزی نظرم را جلب کرد
-این چیه!!!
نزدیک تر شدم و برش داشتم.
-دکمه لباس!!!
-صبر کن ببینم...وقتی من اومدم برقا روشن بود! پارچ و لیوانم روی میز.
دویدم سمت کمد و بازش کردم.
-لباسای کمد چرا بهم ریختست...وای خدای من دارم روانی میشم...یعنی کی اینجا بوده! هرکی بوده عجله داشته. یا شاید فهمیده من دارم میام اینجا . ک حتی وقت نکرده دکمه لباسشو برداره...
سمت پذیرایی رفتم گوشی ام را از روی زمین برداشتم.
شماره ی مادر محمدرضا را گرفتم.
بوق اول بوق دوم بوق سوم...
-سلام عزیزم.
-سلام مامان جان خوبه حالت؟
-ممنون دخترم تو خوبی؟
-خوبم تشکر. مامان؟
-بله؟
-إم... کلید خونه ی مارو...
-خب؟
-غیر من و محمد کسی دیگه ای هم داره؟؟؟
ادامه دارد....
رمان #منو_به_یادت_بیار رو در کانال دختران محجبه دنبال کنید
@dookhtaranehmohajjabe
#رمان_منو_بہ_یادت_بیار
#قسمت_سی_پنج
-نه والا...ولی
-ولی چی؟؟؟
-کلید محمدرضا که دست خودش نیست...
اخم هایم را درهم فرو بردم.
-پس دست کیه؟
-دست باباشه.
با بغض گفت:
-اون فراموشی گرفته جاییرو بلد نیست...
نفسی کشیدم و گفتم:
-آره راست میگی...
در ذهنم مرور کردم. یعنی بابا اومده بوده اینجا؟ نه...انقدر بی خبر یهویی...اینطوری...نه امکان نداره...
-إم راستی مامان جان...
-جانم؟
-بابا جان خونست؟یه حال و احوالی کنم.
-آره عزیزم گوشی.
بابای محمدرضا خونست...کلیدم دست خودشه...پس کی اینجا بوده...
صدایی از پشت تلفن بلند شد.
-سلام دختر عزیزم.
-سلام بابا جان خوبه ان شاءالله حالتون؟؟؟
-ممنونم شما خوبی؟حالی از ما نمیپرسی؟امروز اینجا نیومدی.
-شرمنده یکم درگیر حوزه بودم. شاید این روزا کمتر بتونم بیام.
-چی؟؟؟این چه حرفیه.هرجا هستی همین الان میای اینجا.
-نه نه.نمیتونم...
-حرف نباشه.من دلم برای عروسم تنگ شده
-آخه...
-منتظرتم.
با بی میلی گفتم:
-چشم.
-فعلا خداحافظ
بعد هم تلفن را قطع کردم...
دندان هایم را روی هم فشار دادم...
الان موقعیت مناسبی نیست...بعد از دعوای منو محمدرضا توی اتوبان...بهش گفتم دیگه مزاحمش نمیشم!
الان اگر برم بد میشه،هعی خدا...
از خانه بیرون رفتم. یه اجبار سوار تاکسی شدم و مدتی بعد روبه روی خانه ی اقای اصغرزاده (پدرمحمدرضا)ایستاده بودم...
با نگرانی قدم هایم را برداشتم و بعد دستم را روی زنگ فشار دادم و بعد از ثانیه ای در باز شد...
#ادامہ_دارد...
رمان #منو_به_یادت_بیار رو در کانال دختران محجبه دنبال کنید
@dookhtaranehmohajjabe
گل دخترااااا
بخونییید📣📣📣
ساعت ۲۳:۱۵ یا ۲۳:۳۰ چالش داریم
از الان آیدیمو میذارم که اسم بدین😊
دختران محجبه
بفرمایید خوشگلای من😄💚 @Rsaezrsaez
ولی واقعا عجیبه هاااا😐
۲۶ نفر پیامو دیدن ولی فقط یه نفر اومد اسم داد😂😂😂
رفیقیھواژھخیلےبزرگھ🐳🍉
کھهرکسےلیاقتشوندارھ🙈🎡
هرکسےمعرفتشوندارھ🍨🐻
رفیقکسیھکھتوهرشرایطے🍓🍕
باهآتپایھباشھهواتوداشتھباشھ🐣💜
#رفیقونه•💞•
『چادࢪ؎ ها🌸💕』
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مـناومدمیِخوردهدعـوامکنے:)💔