دختران محجبه
#part13 انقدرخودمو سرزنش کردم که چرا این اتفاق افتاده😐 درحال سرزنش کردن خودم بودم و خودخوری میکردم
#14
واز تو داشبورد چیزی دراورد سردر نیوردم که چیه
+به فرمایین بگیرین
_چیه!!!!!
+هرچی بگیر تو
ازش گرفتم یه نگاهی به جعبه انداختمو گزاشتمش رو صندلی و پیاده شدم از ماشین
+چرا پیاده شدی
_خوب کارتون تموم شد دیگه این جعبه رو دادین به من که من قبولش نکردم
هرکاری کرد قبول نکردم
کم کم داشت کوتا میومد
+خوب قبول نمیکنی بسا بشین بریم بیرون
_نه نمیام میرم تو خونه باشه برا بعدش
+بیا بریم ناز نک..........
حرفش قطع شد و به پشت سر من خیره شد
برگشتم دیدم امیرِ
_بله کاری داشتین آقاامیر
~ام...... اوم... ــهیچی می خواستم ببینم میای تو
که پرویز پرید وسط
+نه نمیاین داریم میریم بیرون
~آهان خوب پس خداحافظ
رفت تو خونه
نشستم عقب ماشین
خودشم نشست
کلا لحن صحبتش باهام تغیر کرد
+این کی بود
_پسر خالم خوب چیه
+خوب چرا اینجاس
_خونه مامانشه ها پس کجا باشه
+خوب تو چرا اینجایی
_خوب منم دانشگاه تهران قبول شدم و اومدم پیش خالم دیگه خوابگاه نرفتم
چیزی نگفت و ماشینو روشن کرد و حرکت کرد نه من چیزی گفتم نه اون که پیامی از امیر اومد رو گوشیم
~سلام خوبی کجایی؟
_سلام ممنون بیرونم
~خوب کجا نیم ساعته رفتی
_خودمم هنوز نمیدونم
از بس ونگ ونگ میکرد این گوشی بعد از چندتا پیام دهن باز کرد و چیزی گفت
+کیه کی داره اس بهت میده
_پسرخالمه
گوشیو ازم گرفت و پیاما رو خوند گوشی هنوز دستش بود که پیامی از امیر اومد
~زود بیا خونه نگرانت شدم دوست دارم بای
گوشیمو پرت کرد رو صندلی کناری
با عصبانیت سرم داد زد
+چرا این مرتیکه اینجور پیامی بهت داده به اون چه که تو. کجایی😐😡
#گل_سرخ
@dookhtaranehmohajjabe
#صرفاجهتاطلاعمون
تو اینستاگرام حسرت لحظههای خوش کسی رو نخورین ..
اگه اون لحظات خوش بود
اون گوشی لامصب اینقدر دستشون نبود =//
واقعا چرا؟🧐
فکر میکنید این آدما لحظه های خوشی رو که به اشتراک میذارن کاملا زندگی خوبی دارن؟
نه آقا نه اینطور نیست!!!!
یا مثلاً یه غذایی🍕 درست میکنی استوریش میکنی چرا!
آخه که چی بشه مثلا؟🤨
ملت بیاین از یک تا دَه بهت نمره بدن؟
این وسط فکر اون 🤓فقرا هم بکنید بد نیست!
طرف چند روز پیش استوری گذاشته از وضع خونه زندگیش
یکی از دوستام گفته خوش به حالش چقدر حال دلشون خوبه چقدر میخندن
بش گفتم از کجا خبر داری با دیدن ی فیلم ک آدم نمیتونه بفهمه!