فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نامش را نشنیدهاید ولی یکی از بزرگترین حجتهای تشیع را نوشت!
@FarsMaaref
هدایت شده از نسیم قزوین
🔰 درخشش نسیم قزوین در پایش خبر اتاق بازرگانی استان قزوین
▫️در پایش خبری اتاق بازرگانی استان قزوین نسیم قزوین در سرعت انتشار خبر برگزیده شد .
🔹به گزارش #نسیم_قزوین در جلسه نشست خبری و تجلیل از خبرنگاران که به مناسبت روز خبرنگار و با حضور مهندس عبدیان رییس اتاق بازرگانی قزوین برگزار شد مجید بالدران مسئول روابط عمومی اتاق بازرگانی در ابتدای این مراسم ضمن تقدیر و تشکر از زحمات همه اهالی اصحاب رسانه اظهار داشت: با رصد خبرگزاریها و پایگاههای خبری و نشریات سراسری و محلی و با در نظر گرفتن #سرعت،دقت، صحت و جامعیت خبر چهار رسانه خبرگزاری برنا، کانال #نسیم_قزوین و روزنامه ولایت و روزنامه جمهوری اسلامی بعنوان رسانه های برگزیده در انتشار خبر نشست قبلی رییس اتاق بازرگانی انتخاب شدند.
مدیر روابط عمومی اتاق بازرگانی استان در ادامه افزود : پایش خبری رسانه ها بدین جهت صورت گرفته حقی از افراد پرکار و پر تلاش در رسانه ها ضایع نشود .
پنجشنبه | ۱۸ مرداد ۱۴۰۳
🔗برای عضویت در کانال #نسیم_قزوین بر روی لینک زیر کلیک کنید:👇
https://eitaa.com/nasimqazvin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کابوس روزنامه نگار صهیونیست:
در خواب دیدم قدس توسط ایرانی ها آزاد شده بود
#سنصلی_فی_القدس
شما حقیقت هاراباورندارید پس لین واقعیت را ماباورداریم وتاآم یکاوهمه جهان رابه اسلام تبدیل نکنیم ازپانخواهیم نشست ان شاالله .ان وعدالله حق✊✊
دوستداران ولایت
کابوس روزنامه نگار صهیونیست: در خواب دیدم قدس توسط ایرانی ها آزاد شده بود #سنصلی_فی_القدس شما حقیق
کابوس شما ارزوی ما است ،ان شاء الله بزودی در قدس مسلمانان به امامت سید حسن نصر الله نماز خواهند خواند،
از قدیم گفتند ،یک سری رویدادهای برای یک عده مصیبت بار است اما برای عده دیگری گشایش و فرج است،برای انها نابودی اسقاطیل وحشناکترین رویداد زندگیشان خواهد بود اما برای ما ارزوی ساایان متمادی است،
هر کاخ ظلمی یک روز ویران می شود ،تا ان روز چیزی نمانده است،
اللهم امین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ای لشکر صاحب زمان آماده باش...
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زیارت دیوار .... !!!!!!
_________________
#دوستداران_ولایت
@doostdaranvelayat
https://eitaa.com/doostdaranvelayat
حدود دو سال پیش خونه اش رو توی خان یونس با جنگنده بمباران کردن و تا دو روز
با این خیال که سنوار رو ترور کردن شادی میکردند
بعد از دو روز سنوار رفت تو محل خونه تخریب شده اش و رو مبل خونش عکس گرفت و فرستاد برای موساد
قشنگ واسه خودش کسی است😄👌
یحیی السنوار
جانشين اسماعیل هنیه👌👌
_________________
#دوستداران_ولایت
@doostdaranvelayat
https://eitaa.com/doostdaranvelayat
#زندگینامه_نادرشاه_افشار⚔
#پسرشمشیرفرزنددرگز
#قسمتیازدهم
نادر با توجه باینکه سربازانش درون سنگرها ، از تیر رس ترکشها و انفجار توپها تقریبا در امان بودند بطور محدود و در حد کم ، به توپخانه خود دستور داد که پاسخ دهند ولی تاکید کرد که از پاسخگوئی بیشتر خودداری نمایند ، از آن طرف اشرف در پی آن بود که با شلیک هر چه بیشتر توپخانه ، نیروهای نادر را وادار به حمله کند ، ولی از نادر هیچ عکس العملی مشاهده نمی کرد ، به همین انگیزه آتش باری توپها طی چند روز که دو طرف هیچ تحرکی از خود بروز ندادند ، کمتر و کمتر شده ، و در نهایت بدستور سیدال خان ، فرمانده ارشد اشرف ، غرش توپها به خاموشی گرائید
اشرف و سردارانش در دو جنگ قبلی پی برده بودند که عادت همیشگی نادر این است که در سپیده دم ، هنگامی که هوا رو به روشنی می رود حمله های خود را آغاز می کند لذا در سپیده دم روز ششم که دیدند حمله ای از سوی نادر رخ نداد ، احساس کردند در آن روز ، جنگی در نخواهد گرفت و چشم براه سپیده دم فردا شدند و آنگونه که شایسته بود آمادگی صد در صدی را مراعات نکردند و به دیگر امور سپاه خود مشغول شدند
دقیقا زمانی که خورشید در بالاترین نقطه آسمان در حال درخشندگی بود و آشپزخانه سپاه اشرف در حال پخش غذا بین سربازان واحدهای مختلف بود ، ناگهان اشرف مشاهده کرد که زمین و زمان با غرش توپهای نادر و شیپورهای جنگی و صدای سم اسبان و نعره های رعدآسای سواران نادر به لرزه درآمد ، اشرف که از نادر کینه ای بس عمیق داشت با دیدن پرچم و بیرق سواران پیشتار ، وقتی برق تبرزین نادر که با انعکاس درخشش خورشید بر آن ، چشمان وی را خیره کرده بود ، علیرغم دلگرمی که به حمایت سپاه عثمانی داشت ، قلبش به تپش درآمده و بند بند وجودش به لرزه افتاد
تفنگداران کارکشته سپاه عثمانی ، بافاصله خط آتشی گسترده تشکیل داده و بی محابا ، و پی در پی به سوی سواران لشگر نادر ، که مانند نگینی فرمانده دلاور و بی باک خود را در میان داشتند ، آتش شدیدی گشودند ، نادر که قبلا محل خط آتش سپاه عثمانی را پیش بینی کرده و حدس زده بود قبل از حمله ، به توپخانه دستور داده بود که همان محل را زیر آتش شدید قرار دهند
تفنگداران سپاه ترک عثمانی ، علیرغم اصابت توپ ها و ترکش های ناشی از آن به سنگرهایشان که واقعا کار آنان را دشوار کرده بود و تمرکز انان را بهم زده بود ، باز هم آرایش خود را حفظ کرده و پی در پی بسوی سواران نادر شلیک می کردند ، جنگ به معنای واقعی خونین بود ، سر و دست و پیکرهای دلاوران ، یکی پس از دیگری بر زمین فرو می افتاد و سواران چالاک به خاک می غلطیدند و اسب های بی سوار در میانه میدان ، سرگردان به این سو و آن سو می دویدند
سواران سپاه نادر با اینکه تلفات زیادی داده بودند ولی هنگامی که می دیدند فرمانده دلیرشان ، که پیشاپیش آنان در حال تاخت بسوی دشمن است ، از اینکه حتی فکر عقب نشینی به خود راه دهند ، احساس شرم می کردند و بدون ذره ای تردید و واهمه ، به پیش می رفتند
علیرغم خط آتش گسترده و غرش توپخانه اشرف ، که هر لشگری را زمین گیر و یا به عقب نشینی وادار می کرد سواران نادر از چند جناح به نیروهای اشرف و عثمانی رسیدند و آن ها تا آمدند به خود بجنبند چند برابر نیروهای نادر ، تلفات می دادند
با رسیدن سواران نادر به خط آتش عثمانیان ، شلیک تفنگ ها خاموش ، شمشیرها از نیام کشیده شد و جنگ هولناکی درگرفت که مدت دو ساعت با شدت هر چه تمام تر بطول انجامید ، ناگفته پیداست که چه سرهائی شکافته و چه سینه هائی دریده ، و چه آرزوهایی که برباد می رفت
سپاهیان جنگ دیده عثمانی بدستور فرمانده خود بلافاصله آرایش جدیدی گرفته و مجددا با شلیک های پی در پی ، ضربات مهلکی به سواران نادر ، وارد می کردند ، نادر دستور عقب نشینی داد
سپاه اشرف که موقتا از فشاری جانکاه خلاصی یافته بود ، هنوز طعم شیرینی همان پیروزی محدود خود را نچشیده بود که با شوربختی تمام مشاهده کرد که هزاران سوار که بدنبال آنان ، هزاران سربازان پیاده مانند سیل بسوی آنان در حرکتند با فریاد های خشم آگین با سرعت تمام به آنان در حال نزدیک شدن به آنانند ، سرعت سپاه نادر و آمیختن دو سپاه متخاصم ، بحدی سریع بود که از توپخانه و تفنگ ، کاری ساخته نبود
در این یورش ، نادر بهمراه سیصد نفر سوار ورزیده ، از راست میدان ، در حالیکه سپاه اشرف را دور می زد به پهلوی سپاه اشرف کوبید و آنان را بشدت تحت فشار قرار داد ، در این هنگام سیدال خان ، فرمانده ارشد سپاه اشرف که متوجه شد ، نادر فقط با گروهی اندک و در گوشه میدان در حال نبرد و تاخت و تاز است ، به یکباره با چند برابر سرباز افغان و تفنگدار عثمانی ، بسوی وی تاخته و به امید از بین بردن وی ، دست به محاصره نادر و فدائیانش زد
عضویت در کانال ایتا👇👇👇
_
#دوستداران_ولایت
#زندگینامه_نادرشاه_افشار⚔
#ادامهقسمتیازدهم
نادر و سواران همراه که غافلگیر شده بودند مردانه می جنگیدند ، سیدال خان که می دانست تا زمانی که نادر زنده باشد خواب خوش نخواهد دید با تمام وجود و حداکثر نیرو حلقه محاصره نادر را ، تنگ تر و تنگ تر می کرد تا جاییکه براستی ، هر لحظه احتمال کشته شدن نادر دور از انتظار نبود و او به معنای واقعی ، به تله افتاده بود
در این اثناء ، یکی از سرداران نادر بنام حاجی بیک افشار (او همیشه نگران نادر بود) که از دور ، متوجه وخامت فرمانده خود شده بود بیدرنگ با نیمی از سواران خود ، بسوی نادر شتافت و پس از حمله ای شدید ، تمامی محاصره کنندگان در نهایت فراری شده و یا شربت مرگ نوشیدند
از آنطرف نیز ، پیاده نظام نادر چنان ضربات سختی به پیادگان سپاه اشرف وارد کرده بود که بعلت آن ، شیرازه سپاه اشرف و عثمانی ها ، از هم پاشیده و اشرف و همراهان عثمانی اش ، میدان را به نادر واگذار نموده و با شتاب به سوی اصفهان متواری شدند ، در این جنگ علاوه بر غنیمت های جنگی ، شمار زیادی از سپاهیان ترک عثمانی نیز ، به اسارت سپاه ایران درآمد
اشرف پس از این شکست در حالیکه از خشم به حالت دیوانگی درآمده بود به اصفهان رفت ، مردم اصفهان که از شکست اشرف آگاه شده بودند شروع به مخالفت و سرکشی از دستورات ماموران اشرف می نمودند ، اشرف به ماموران خود دستور داد در صورت مشاهده هرگونه مخالفت از سوی مردم ، بلافاصله فرد متخلف را اعدام نمایند ، در این میان عده ای از مردم اصفهان ، روزانه توسط ماموران اشرف ، اعدام و به قتل میرسیدند
از آن طرف اشرف ، شاه سلطان حسین را نزد خود احضار و از او خواست به پسرش یعنی شاه تهماسب که اینک در مشهد بود بگوید ، که به نادر دستور دهد اصفهان را ترک و به مشهد بازگردد ، شاه سلطان حسین که خبر کشته شدن روزانه برخی مردم شهر را شنیده بود رو به اشرف کرده و گفت ، ای ظالم ، مردم کشور مرا برای چه می کشی ، مگر از انتقام خدا نمی ترسی ، مطمئن باش من چنین دستوری نخواهم داد ، اشرف که تا آنروز ، جز ترس و بزدلی از شاه سلطان حسین ندیده بود با شنیدن این حرف ، در حالیکه از خشم بخود می لرزید بسوی شاه سلطان حسین حمله ور و در حالیکه گلوی آن مرد تیره بخت را می فشرد به او گفت ، ای مردک احمق ، هیچگاه اجازه نخواهم داد که پادشاهی فرزندت را ببینی ، شاه سلطان حسین بی نوا هر چه تلاش کرد نتوانست خود را از چنگال آن مرد دیوانه خلاص کند و اشرف آنقدر گلوی این مرد نگونبخت را فشرد تا پیرمرد بیچاره در بین دستان وی جان داد
اشرف که می دانست اصفهان دیگر جای او نیست ، با جمع آوری گنجینه های نفیس و قیمتی که در طول این هفت سال جمع آوری کرده بود بهمراه حرمسرایش بسوی شیراز گریخت ، چند نفر از زنان حرمسرای اشرف از رفتن با او خودداری کردند که بدون ترحم ، به تیغ دژخیم دچار شدند
و بدینگونه بود که اشرف ، در حالی از پایتخت ایران بیرون رفت که در پشت سر خود ، شهری سوگوار و ماتم زده به یادگار گذاشته بود
عضویت در کانال ایتا👇👇👇
_
#دوستداران_ولایت
هدایت شده از دوستداران ولایت
#زندگینامه_نادرشاه_افشار⚔
#پسرشمشیرفرزنددرگز
#قسمتیازدهم
نادر با توجه باینکه سربازانش درون سنگرها ، از تیر رس ترکشها و انفجار توپها تقریبا در امان بودند بطور محدود و در حد کم ، به توپخانه خود دستور داد که پاسخ دهند ولی تاکید کرد که از پاسخگوئی بیشتر خودداری نمایند ، از آن طرف اشرف در پی آن بود که با شلیک هر چه بیشتر توپخانه ، نیروهای نادر را وادار به حمله کند ، ولی از نادر هیچ عکس العملی مشاهده نمی کرد ، به همین انگیزه آتش باری توپها طی چند روز که دو طرف هیچ تحرکی از خود بروز ندادند ، کمتر و کمتر شده ، و در نهایت بدستور سیدال خان ، فرمانده ارشد اشرف ، غرش توپها به خاموشی گرائید
اشرف و سردارانش در دو جنگ قبلی پی برده بودند که عادت همیشگی نادر این است که در سپیده دم ، هنگامی که هوا رو به روشنی می رود حمله های خود را آغاز می کند لذا در سپیده دم روز ششم که دیدند حمله ای از سوی نادر رخ نداد ، احساس کردند در آن روز ، جنگی در نخواهد گرفت و چشم براه سپیده دم فردا شدند و آنگونه که شایسته بود آمادگی صد در صدی را مراعات نکردند و به دیگر امور سپاه خود مشغول شدند
دقیقا زمانی که خورشید در بالاترین نقطه آسمان در حال درخشندگی بود و آشپزخانه سپاه اشرف در حال پخش غذا بین سربازان واحدهای مختلف بود ، ناگهان اشرف مشاهده کرد که زمین و زمان با غرش توپهای نادر و شیپورهای جنگی و صدای سم اسبان و نعره های رعدآسای سواران نادر به لرزه درآمد ، اشرف که از نادر کینه ای بس عمیق داشت با دیدن پرچم و بیرق سواران پیشتار ، وقتی برق تبرزین نادر که با انعکاس درخشش خورشید بر آن ، چشمان وی را خیره کرده بود ، علیرغم دلگرمی که به حمایت سپاه عثمانی داشت ، قلبش به تپش درآمده و بند بند وجودش به لرزه افتاد
تفنگداران کارکشته سپاه عثمانی ، بافاصله خط آتشی گسترده تشکیل داده و بی محابا ، و پی در پی به سوی سواران لشگر نادر ، که مانند نگینی فرمانده دلاور و بی باک خود را در میان داشتند ، آتش شدیدی گشودند ، نادر که قبلا محل خط آتش سپاه عثمانی را پیش بینی کرده و حدس زده بود قبل از حمله ، به توپخانه دستور داده بود که همان محل را زیر آتش شدید قرار دهند
تفنگداران سپاه ترک عثمانی ، علیرغم اصابت توپ ها و ترکش های ناشی از آن به سنگرهایشان که واقعا کار آنان را دشوار کرده بود و تمرکز انان را بهم زده بود ، باز هم آرایش خود را حفظ کرده و پی در پی بسوی سواران نادر شلیک می کردند ، جنگ به معنای واقعی خونین بود ، سر و دست و پیکرهای دلاوران ، یکی پس از دیگری بر زمین فرو می افتاد و سواران چالاک به خاک می غلطیدند و اسب های بی سوار در میانه میدان ، سرگردان به این سو و آن سو می دویدند
سواران سپاه نادر با اینکه تلفات زیادی داده بودند ولی هنگامی که می دیدند فرمانده دلیرشان ، که پیشاپیش آنان در حال تاخت بسوی دشمن است ، از اینکه حتی فکر عقب نشینی به خود راه دهند ، احساس شرم می کردند و بدون ذره ای تردید و واهمه ، به پیش می رفتند
علیرغم خط آتش گسترده و غرش توپخانه اشرف ، که هر لشگری را زمین گیر و یا به عقب نشینی وادار می کرد سواران نادر از چند جناح به نیروهای اشرف و عثمانی رسیدند و آن ها تا آمدند به خود بجنبند چند برابر نیروهای نادر ، تلفات می دادند
با رسیدن سواران نادر به خط آتش عثمانیان ، شلیک تفنگ ها خاموش ، شمشیرها از نیام کشیده شد و جنگ هولناکی درگرفت که مدت دو ساعت با شدت هر چه تمام تر بطول انجامید ، ناگفته پیداست که چه سرهائی شکافته و چه سینه هائی دریده ، و چه آرزوهایی که برباد می رفت
سپاهیان جنگ دیده عثمانی بدستور فرمانده خود بلافاصله آرایش جدیدی گرفته و مجددا با شلیک های پی در پی ، ضربات مهلکی به سواران نادر ، وارد می کردند ، نادر دستور عقب نشینی داد
سپاه اشرف که موقتا از فشاری جانکاه خلاصی یافته بود ، هنوز طعم شیرینی همان پیروزی محدود خود را نچشیده بود که با شوربختی تمام مشاهده کرد که هزاران سوار که بدنبال آنان ، هزاران سربازان پیاده مانند سیل بسوی آنان در حرکتند با فریاد های خشم آگین با سرعت تمام به آنان در حال نزدیک شدن به آنانند ، سرعت سپاه نادر و آمیختن دو سپاه متخاصم ، بحدی سریع بود که از توپخانه و تفنگ ، کاری ساخته نبود
در این یورش ، نادر بهمراه سیصد نفر سوار ورزیده ، از راست میدان ، در حالیکه سپاه اشرف را دور می زد به پهلوی سپاه اشرف کوبید و آنان را بشدت تحت فشار قرار داد ، در این هنگام سیدال خان ، فرمانده ارشد سپاه اشرف که متوجه شد ، نادر فقط با گروهی اندک و در گوشه میدان در حال نبرد و تاخت و تاز است ، به یکباره با چند برابر سرباز افغان و تفنگدار عثمانی ، بسوی وی تاخته و به امید از بین بردن وی ، دست به محاصره نادر و فدائیانش زد
عضویت در کانال ایتا👇👇👇
_
#دوستداران_ولایت
@doostdaranvelayat
https://eitaa.com/doostdaranvelayat
هدایت شده از دوستداران ولایت
#زندگینامه_نادرشاه_افشار⚔
#ادامهقسمتیازدهم
نادر و سواران همراه که غافلگیر شده بودند مردانه می جنگیدند ، سیدال خان که می دانست تا زمانی که نادر زنده باشد خواب خوش نخواهد دید با تمام وجود و حداکثر نیرو حلقه محاصره نادر را ، تنگ تر و تنگ تر می کرد تا جاییکه براستی ، هر لحظه احتمال کشته شدن نادر دور از انتظار نبود و او به معنای واقعی ، به تله افتاده بود
در این اثناء ، یکی از سرداران نادر بنام حاجی بیک افشار (او همیشه نگران نادر بود) که از دور ، متوجه وخامت فرمانده خود شده بود بیدرنگ با نیمی از سواران خود ، بسوی نادر شتافت و پس از حمله ای شدید ، تمامی محاصره کنندگان در نهایت فراری شده و یا شربت مرگ نوشیدند
از آنطرف نیز ، پیاده نظام نادر چنان ضربات سختی به پیادگان سپاه اشرف وارد کرده بود که بعلت آن ، شیرازه سپاه اشرف و عثمانی ها ، از هم پاشیده و اشرف و همراهان عثمانی اش ، میدان را به نادر واگذار نموده و با شتاب به سوی اصفهان متواری شدند ، در این جنگ علاوه بر غنیمت های جنگی ، شمار زیادی از سپاهیان ترک عثمانی نیز ، به اسارت سپاه ایران درآمد
اشرف پس از این شکست در حالیکه از خشم به حالت دیوانگی درآمده بود به اصفهان رفت ، مردم اصفهان که از شکست اشرف آگاه شده بودند شروع به مخالفت و سرکشی از دستورات ماموران اشرف می نمودند ، اشرف به ماموران خود دستور داد در صورت مشاهده هرگونه مخالفت از سوی مردم ، بلافاصله فرد متخلف را اعدام نمایند ، در این میان عده ای از مردم اصفهان ، روزانه توسط ماموران اشرف ، اعدام و به قتل میرسیدند
از آن طرف اشرف ، شاه سلطان حسین را نزد خود احضار و از او خواست به پسرش یعنی شاه تهماسب که اینک در مشهد بود بگوید ، که به نادر دستور دهد اصفهان را ترک و به مشهد بازگردد ، شاه سلطان حسین که خبر کشته شدن روزانه برخی مردم شهر را شنیده بود رو به اشرف کرده و گفت ، ای ظالم ، مردم کشور مرا برای چه می کشی ، مگر از انتقام خدا نمی ترسی ، مطمئن باش من چنین دستوری نخواهم داد ، اشرف که تا آنروز ، جز ترس و بزدلی از شاه سلطان حسین ندیده بود با شنیدن این حرف ، در حالیکه از خشم بخود می لرزید بسوی شاه سلطان حسین حمله ور و در حالیکه گلوی آن مرد تیره بخت را می فشرد به او گفت ، ای مردک احمق ، هیچگاه اجازه نخواهم داد که پادشاهی فرزندت را ببینی ، شاه سلطان حسین بی نوا هر چه تلاش کرد نتوانست خود را از چنگال آن مرد دیوانه خلاص کند و اشرف آنقدر گلوی این مرد نگونبخت را فشرد تا پیرمرد بیچاره در بین دستان وی جان داد
اشرف که می دانست اصفهان دیگر جای او نیست ، با جمع آوری گنجینه های نفیس و قیمتی که در طول این هفت سال جمع آوری کرده بود بهمراه حرمسرایش بسوی شیراز گریخت ، چند نفر از زنان حرمسرای اشرف از رفتن با او خودداری کردند که بدون ترحم ، به تیغ دژخیم دچار شدند
و بدینگونه بود که اشرف ، در حالی از پایتخت ایران بیرون رفت که در پشت سر خود ، شهری سوگوار و ماتم زده به یادگار گذاشته بود
عضویت در کانال ایتا👇👇👇
_
#دوستداران_ولایت
@doostdaranvelayat
https://eitaa.com/doostdaranvelayat
هدایت شده از نسیم قزوین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #فیلم | مراسم گرامیداشت روز خبرنگار و پنجمین نشست خبری اتاق بازرگانی قزوین برگزار شد
🔶 نسیم قزوین | در این نشست که به ریاست مهندس #عبدیان و با حضور آقایان پازوکی عضو هیات رئیسه، طاهرخانی عضو هیات نمایندگان، احمدی معاون اجرایی، خانم برومند دبیر اجرایی پارلمان بخش خصوصی استان برگزار و ضمن تشریح نمایشگاه توانمندی های استان قزوین در نمایشگاه اربیل عراق، مهمترین رویکردها و اقدامات اتاق بازرگانی قزوین تشریح و از نمایندگان بیش از ۶۰ رسانه مکتوب، دیداری و شنیداری، خبرگزاری ها، شبکه های اجتماعی و پایگاه های خبری به مناسبت روز #خبرنگار تجلیل شد .
پنچشنبه | ۱۸ مرداد۱۴۰۳
🔗برای عضویت در کانال نسیم قزوین بر روی لینک زیر کلیک کنید:👇
🆔 https://eitaa.com/nasimqazvin
💥با کانال نسیم قزوین درلحظه با خبرشوید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شبتون منوربه نگاه امام زمان 🤲 🍂
باتشکروخسته نباشین ازهمگروهیای گرامی...
🍂🌾🤲الهی تواین ساعات هرچقدرفعالیت کردیم موردرضای خداوخشنودی امام زمان(عج)قرارگرفته باشه.....
وخیروثوابی به گذشتگان واسیران خاکمان برسه...🤲🌾
🍂🌾درقنوت نیمه شبهاتون سخت محتاج دعای خیرتان هستیم 🤲🤲🌾
عضویت در کانال ایتا👇👇👇
_
#دوستداران_ولایت
@doostdaranvelayat
https://eitaa.com/doostdaranvelayat
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم السلام علیک یا ابا صالح المهدی ادرکنی ولا تهلکنی اللهم عجل لولیک الفرج اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
عضویت در کانال ایتا👇👇👇
_
#دوستداران_ولایت
@doostdaranvelayat
https://eitaa.com/doostdaranvelayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبح جمعه به امامت عرض ادب کن ...!
السلام علیک یا مولانا و یا سیدنا
یا صاحب العصر و الزمان 🌱💚
عضویت در کانال ایتا👇👇👇
_
#دوستداران_ولایت
@doostdaranvelayat
https://eitaa.com/doostdaranvelayat
دعای ندبه حدادیان.mp3
7.24M
دعای ندبه
قرار صبح جمعهها
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج بِحَقِ زِینَبْ سَلٰامُ اَللّهْ عَلَیْها
عضویت در کانال ایتا👇👇👇
_
#دوستداران_ولایت
@doostdaranvelayat
https://eitaa.com/doostdaranvelayat
گریه امام زمان برای اسارت حضرت زینب (س)(1).mp3
1.67M
💔😭
🏴 گریه امام زمان (عج) برای اسارت حضرت زینب (س)
#امام_زمان عجل الله تعالی فرجه #حضرت_زینب سلام الله علیها
عضویت در کانال ایتا👇👇👇
_
#دوستداران_ولایت
@doostdaranvelayat
https://eitaa.com/doostdaranvelayat
Tarane-Eshgh-Bahaneh-Eshegh.mp3
3.69M
ترانه عشق بهانه عشق
تو میراث جاودانه عشق
ز دیده نهان
امیر جهان
به دور تو بگردم.
امام زمان
امام زمان🖤
عضویت در کانال ایتا👇👇👇
_
#دوستداران_ولایت
@doostdaranvelayat
https://eitaa.com/doostdaranvelayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋#اللهم عجل لولیک الفرج🦋
عضویت در کانال ایتا👇👇👇
_
#دوستداران_ولایت
@doostdaranvelayat
https://eitaa.com/doostdaranvelayat