eitaa logo
دوستداران ولایت
1.2هزار دنبال‌کننده
25.8هزار عکس
21.1هزار ویدیو
66 فایل
صرفا جهت روشنگری،جهاد تبیین،بصیرت وآگاهی از برنامه های دشمن جهت آمادگی وتوانایی کافی درمقابله بانقشه های دشمنان دوستان عزیز،تبلیغات ارسال لینک ضدنظام وغیراخلاقی ممنوع می‌باشد کپی آزاد به شرط صلوات برمحمدو آل محمد(ص) لینک کانال @doostdaranvelayat
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 براندازیِ هویّتی در جمهوری اسلامی 1⃣ می‌خواهند به‌صورت تدریجی و تکه‌تکه، را مشروط و محدود کنند؛ طرح‌هایی به‌ظاهر فرهنگی و در باطن، امنیتیِ خود را قطعه‌قطعه اجرا می‌کنند تا حسّاسیّت‌ها، چندان برانگیخته نشوند و امکان پیشروی برای‌شان وجود داشته باشد. این پیشروی‌ها، کار را به مرحله‌ای خواهد رساند که نظام، امکان عمل و مواجهه را از دست خواهد داد و دچار انفعال یا مصلحت‌اندیشی می‌شود. به زبان فقهی باید گفت می‌خواهند را از وادی «حقیقت» به وادی «مصلحت» سوق بدهند و استقرار را از نظر اجتماعی، ممتنع سازند. موقعیّت‌هایی می‌آفرینند که در آنها، باید بر اساس اصل تزاحم و تقدیم اهم بر مهم عمل کرد و از پاره‌ای ارزش‌ها گسست و خطوط قرمزِ دیگری را ترجیح داد. وقتی به‌صورت کلّی و نگاه می‌کنیم، درمی‌یابیم که خطوط قرمزِ فرهنگی، یکی پس از دیگری، در حال شکسته‌شدن هستند و ما همچنان در حال عقب‌نشینیِ ارزشی هستیم. بدیهیّات فرهنگیِ دهۀ شصت، ابتدا به «پرسش» و «ابهام» تبدیل می‌شوند و آن‌گاه به فاصلۀ اندکی، حالت «مسأله‌وار» و «مناقشه‌برانگیز» می‌یابند و باید به‌ناچار و از سرِ اضطرار، از آنها عبور کرد. اگر مجموعی و برآیندی به عرصۀ فرهنگی بنگریم، حیرت خواهیم کرد که چگونه این مسیر افولی و نزولی را پیموده‌ایم، ولی مسأله این است که نگاه ما، قطعه‌ای و تکه‌ای است و رویدادها را در کنار یکدیگر نمی‌نشانیم و نظرِ راهبردی به عرصه نمی‌افکنیم. 2⃣ شگرد جریان در این زمینه، «عادی‌سازی» است و برای عادی‌سازی نیز باید حوصله داشت و کار را به زمان سپرد. ابتدا یکی از ارزش‌ها را به بحث عمومی می‌کشانند و دربارۀ آن، و اشکال مطرح می‌کنند و در همین راستا، «مفهوم‌سازیِ منفی» می‌کنند تا زمینۀ اجتماعی، فراهم آید. سپس ضربه‌های کاری و ناگهانی وارد می‌آورند تا «پیشرویِ جهشی» رخ بدهد. تجربۀ ، صورت تامّ و تمامی از این صحنه‌آرایی است. از سال‌های آغازین دهۀ نود، جریان مهاجرت برخی بازیگران به وقوع پیوست و این مهاجرت‌ها، به کشف حجاب و برهنگی، گره خورد. در آن دوره، امکان کشف حجاب در درون ، افسانۀ محال و نشدنی به نظر می‌رسید، اما برای زمینه‌سازی، کشف حجابِ پنهانی در دستورکار قرار گرفت. مفاهیمی همچون «آزادی‌های یواشکی»، «چهارشنبه‌های سفید»، «نه به حجاب اجباری»، در همین دوره ساخته شدند. در سال ۹۶، ناگهان مفهوم «دختران خیابان انقلاب» را صورت‌بندی کردند که در ذیل آن، برخی زنان در خیابان و آشکارا، روسری خود را بر سرِ چوب نهادند. شاید حدود سی نفر در شهرهای مختلف، چنین کردند و با همۀ آنها نیز مواجهۀ قضائی صورت گرفت، اما نه‌فقط این موج تصنّعی و سازمان‌دهی‌ شده، فروننشست، بلکه چندی بعد، مسألۀ امکان کشف حجاب در درون وسیلۀ نقلیه مطرح شد؛ با این توجیه که درون وسیلۀ نقلیه، است. ریاست‌جمهوری در سال نودوشش که در آن، ها به رسیدند، به صحنۀ معاملۀ آنها بر سرِ تبدیل شد و زین‌پس، جریان تجدّدی احساس کرد که شرایط از نظر سیاسی، فراهم شده است. 3⃣ در این میان، حاکمیّت، هیچ طرح و تدبیری برای مواجهه با موج شکل گرفته در دست نداشت و نظاره‌گر و منفعل بود. همه در تصمیم دیگران بودند و یا در انتظار زمان مساعدی که بتوان این زخم را علاج کرد؛ درحالی‌که گذر زمان، رخنه و عفونت ایجاد کرد و اصلاح و تغییر را دشوارتر نمود. بخش‌هایی از نیز که بینش لیبرالی یافته بودند، کمترین اعتقادی به خطوط قرمزِ فرهنگی از جمله حجاب نداشتند. این «وضعِ رها شده»، سبب گردید که حدود شصت درصد از کشف حجاب، در همین مدّت به وقوع بپیوندد. تنها امری که می‌توانست حاکی از مواجهۀ نظام باشد، حضور تعداد اندکی در نقاط محدودی از شهر بود. این حضور بسیار ناچیز، بسیار بزرگ‌نمایی می‌شد؛ چنان‌که گویا نظام، به قلع‌وقمع زنان و دختران همّت گمارده و به خشونت بی‌پروا روآورده است. واقعیّت، بر رهاشدگی و هرج‌ومرج فرهنگی دلالت داشت، اما روایت، سخن دیگری داشت. حاکمیّت، نه «واقعیّت» را در اختیار داشت و نه «روایت» را. هر دو به دست باد سپرده شده بودند و بدین سبب، حلقۀ محاصرۀ فرهنگی، هر لحظه تنگ‌تر و منقبض‌تر می‌شد. توقع می‌رفت که در این برهه، علاج و تدبیری در پیش بگیرد و چالش‌ها را پیش‌بینی کند و نهادهای فرهنگی را به سوی مقصد واحدی سوق بدهد، اما دریغ از فهم زمانه و ضرورت‌های آن. سرانجام، «زن، زندگی، آزادی» از راه رسید و چهل درصدِ باقی‌مانده نیز به وادی کشف حجاب راه یافتند. 🔻ادامه مطلب
🇮🇷✨🇮🇷✨🇮🇷✨🇮🇷 کنکاش سابقه فقاهت پیرامون ضرورت یا رد نواب سوال راهبردی👈 چرا شهید نواب صفوی و بعدا حضرت امام‌ از *جریانِ ضدِ نهی از منکر* بیشتر ضربه خوردند تا از خودِ دستگاه طاغوت؟ 📌در تعریف انواع جهاد، توسط فقها بالاخص در صده اخیر، بعضیشان اقدامات نواب صفوی را نوعی جهاد دفاعی منبعث از فطرت و شریعت، بهدف دفاع از جان و اموال و ناموس جامعه اسلام میدانند که احتیاجی به فتوا یا همان حکم قتال و جهاد بدلیل فطرت انسانی یا اضطرار دفاع، ندارد. تردید بعضی مومنین پیرامون ظهور مجدد نواب در این زمانه حاکمیت ولایت فقیه، سبقه تاریخی دارد از میراثِ ذهنی جامعه در عصر فقهای صفوی، که مانع نهی‌ازمنکرِ بزرگان حکومت توسط مردم، به دلیل حاکمیت سلطانِ شیعه بودن! 👈 ولی در عصر کنونی باید توجه داشت که ولی‌فقیه، متناسب با زمانه و قانون اساسی، بخش بزرگی از اختیارت خود در امور حاکمیتی( اجرا، قضا، قانون ) را به قوایی محول کرده که با ترک‌ فعلهای مکرر، حاظر به اجرای شرع و قانون نیستن! 📌 نگاهی به توسعه آراء فقهی در طول زمان پیرامون ضرورت *انواع جهاد* میکنیم تا راهگشای ما در موضوع *جهاد دفاعی نواب* باشد 👇👇 ریشه این مشکل ( عبور از وجوب نهی از منکر ) در فتوای مرحوم شیخ طوسی در کتاب النهایه است‌. ایشان معتقد به قاعده ای به نام حفظ نظام بوده که بعدا به صورت اجماع علمای شیعه در آمده است. جالب اینکه النهایه صرفا فتاوای شیخ طوسی است و هیچ استدلالی برای فتاوا در آن ذکر نشده است. جالب اینکه به دلیل جایگاه شیخ طوسی، تا صد سال بعد از او هیچ کس جرات افتا در شیعه نداشت و اولین بار شیخ این ادریس حلی صد سال بعد جرات کرد برخی آرای شیخ طوسی را نقد کند. بعضی از آرای شیخ طوسی مانند همین منع از برخورد با منکرات هنوز هم نقد نشده و صرفا به دلیل تکرار توسط فقهای بعد و بدون هیچ دلیلی، به اجماع تبدیل شده شده است. اولین بار مرحوم شیخ طوسی رحمه الله در کتاب النهایه چنین گفت. شیخ طوسی در مورد اقدام به ضرب به صراحت می گوید: «ان ذلک مشروط بالاذن من جهة السلطان حسب ما قدمناه» ( طوسی - النهایة ص ۳۰۰ ) منظور شیخ طوسی از سلطان همان است که در سطور قبل گفته است که «السلطان المنصوب للریاسة» که البته منظورش حاکم وقت بود. اما بعدا، و بویژه بعد از انقلاب اسلامی، به دلایل مشخص، آن را به نایب خاص امام زمان علیه السلام تعبیر کردند. در حالی که سلطان معنای عام شخص داری قدرت است و معنی کردن آن به پادشاه از دوره سلطان محمود غرنوی به تدریح شروع شد که خلیفه عباسی او را به واسطه جنگ با هندوها و آل بویه، سلطان (نیروی) اسلام نامید. لازم به ذکر است که در زمان شیخ طوسی، طغرل اولین فروانروی سلجوقی سلطان نامیده می شد. البته بی شک فتوای شیخ طوسی در زمان نابودی حکومت آل بویه و قتل و غارت شیعیان توسط طغرل که سلطان سنی متعصب بود صادر شده است. لازم به ذکر است در اثر جنایات طغرل، سفره زیدیه از ایران و عراق برچیده شد. شیعیان اثنی عشری هم از حمله مصون نبودند و چند بار شیخ طوسی مورد حمله قرار گرفته و مدرس و کتابخانه اش در بغداد به آتش کشیده شد. این مساله سبب فرار شیخ به نجف و تاسیس حوزه نجف شد. کتاب النهایه هم دقیقا در همان روزها نوشته شد و واضح است که چنین فتوایی احتمالا با هدف فرونشاندن خشم سلطان و جلوگیری از ابراز وجود شیعیان اثنی عشری و درگیری آنها با عمال سلطان صادر شده است ناگفته نماند همین مساله سبب شد سلجوقیان دیگر در پی سرکوب اثنی عشریها نباشند و همه همت خود را صرف سرکوب زیدیه و اسماعیلیه کردند و همین حذف فرقه های رقیب، شکوفایی شیعه اثنی عشری در ایران و عراق در سده های بعد را در پی داشت 👈 نتیجه اجماع شیعه بر رای شیخ طوسی، نجات موقت از سلجوقیان شد، اما تبدیل آن به یک رویه در دوران صفوی شیعه، ناهیان کماکان منتظر اشاره سلطان بودن. انجمن حجتیه رسما مقابل نهی از منکر در عصر پهلوی ایستاد 🔵 امام و نواب علنی با قاعده حفظ نظام شیخ طوسی مخالفت نکردند، اما در عمل مقابل آن و به جنگ دست نشانده های فاسد رفتند 👈 اینست که در زمانه فعلی، روئسای قدرتمند3 قوه ج.ا با تخلف از قانون اساسی، مقامی برای نهی از منکر توسط مردم، بر خود قائل نیستن و با گردن کلفتی بر تخلفات و قانون‌ شکنی شان استوارن 👈 وقاحت بجایی رساندن که این بزرگان!! خود را در عرض و بعنوان رهبران ایران در مجامع دیگر (داووس) معرفی! و نتیجه وفاقشان شده سرکوب امت و امام از مقام نظارت! تقسیم ثروت و انفال را منحصر به سرمایه‌داران حامی در فولاد و پتروشیمی و نفت و معادن و واردات و صادرات و .. و اکنون خودرا چنان قدرتمند یافته‌اند! که مقابل حکم الهی ایستادن! 🇮🇷 عقلِ فقاهتی در این شرایط اضطرار، بدور از نظر افراد ترسو، موافق ظهور خط سرخ نواب برای اصلاح و نجات نظام ولایت‌فقیه است
🇮🇷✨🇮🇷✨🇮🇷✨🇮🇷 کنکاش سابقه فقاهت پیرامون ضرورت یا رد نواب سوال راهبردی👈 چرا شهید نواب صفوی و بعدا حضرت امام‌ از *جریانِ ضدِ نهی از منکر* بیشتر ضربه خوردند تا از خودِ دستگاه طاغوت؟ 📌در تعریف انواع جهاد، توسط فقها بالاخص در صده اخیر، بعضیشان اقدامات نواب صفوی را نوعی جهاد دفاعی منبعث از فطرت و شریعت، بهدف دفاع از جان و اموال و ناموس جامعه اسلام میدانند که احتیاجی به فتوا یا همان حکم قتال و جهاد بدلیل فطرت انسانی یا اضطرار دفاع، ندارد. تردید بعضی مومنین پیرامون ظهور مجدد نواب در این زمانه حاکمیت ولایت فقیه، سبقه تاریخی دارد از میراثِ ذهنی جامعه در عصر فقهای صفوی، که مانع نهی‌ازمنکرِ بزرگان حکومت توسط مردم، به دلیل حاکمیت سلطانِ شیعه بودن! 👈 ولی در عصر کنونی باید توجه داشت که ولی‌فقیه، متناسب با زمانه و قانون اساسی، بخش بزرگی از اختیارت خود در امور حاکمیتی( اجرا، قضا، قانون ) را به قوایی محول کرده که با ترک‌ فعلهای مکرر، حاظر به اجرای شرع و قانون نیستن! 📌 نگاهی به توسعه آراء فقهی در طول زمان پیرامون ضرورت *انواع جهاد* میکنیم تا راهگشای ما در موضوع *جهاد دفاعی نواب* باشد 👇👇 ریشه این مشکل ( عبور از وجوب نهی از منکر ) در فتوای مرحوم شیخ طوسی در کتاب النهایه است‌. ایشان معتقد به قاعده ای به نام حفظ نظام بوده که بعدا به صورت اجماع علمای شیعه در آمده است. جالب اینکه النهایه صرفا فتاوای شیخ طوسی است و هیچ استدلالی برای فتاوا در آن ذکر نشده است. جالب اینکه به دلیل جایگاه شیخ طوسی، تا صد سال بعد از او هیچ کس جرات افتا در شیعه نداشت و اولین بار شیخ این ادریس حلی صد سال بعد جرات کرد برخی آرای شیخ طوسی را نقد کند. بعضی از آرای شیخ طوسی مانند همین منع از برخورد با منکرات هنوز هم نقد نشده و صرفا به دلیل تکرار توسط فقهای بعد و بدون هیچ دلیلی، به اجماع تبدیل شده شده است. اولین بار مرحوم شیخ طوسی رحمه الله در کتاب النهایه چنین گفت. شیخ طوسی در مورد اقدام به ضرب به صراحت می گوید: «ان ذلک مشروط بالاذن من جهة السلطان حسب ما قدمناه» ( طوسی - النهایة ص ۳۰۰ ) منظور شیخ طوسی از سلطان همان است که در سطور قبل گفته است که «السلطان المنصوب للریاسة» که البته منظورش حاکم وقت بود. اما بعدا، و بویژه بعد از انقلاب اسلامی، به دلایل مشخص، آن را به نایب خاص امام زمان علیه السلام تعبیر کردند. در حالی که سلطان معنای عام شخص داری قدرت است و معنی کردن آن به پادشاه از دوره سلطان محمود غرنوی به تدریح شروع شد که خلیفه عباسی او را به واسطه جنگ با هندوها و آل بویه، سلطان (نیروی) اسلام نامید. لازم به ذکر است که در زمان شیخ طوسی، طغرل اولین فروانروی سلجوقی سلطان نامیده می شد. البته بی شک فتوای شیخ طوسی در زمان نابودی حکومت آل بویه و قتل و غارت شیعیان توسط طغرل که سلطان سنی متعصب بود صادر شده است. لازم به ذکر است در اثر جنایات طغرل، سفره زیدیه از ایران و عراق برچیده شد. شیعیان اثنی عشری هم از حمله مصون نبودند و چند بار شیخ طوسی مورد حمله قرار گرفته و مدرس و کتابخانه اش در بغداد به آتش کشیده شد. این مساله سبب فرار شیخ به نجف و تاسیس حوزه نجف شد. کتاب النهایه هم دقیقا در همان روزها نوشته شد و واضح است که چنین فتوایی احتمالا با هدف فرونشاندن خشم سلطان و جلوگیری از ابراز وجود شیعیان اثنی عشری و درگیری آنها با عمال سلطان صادر شده است ناگفته نماند همین مساله سبب شد سلجوقیان دیگر در پی سرکوب اثنی عشریها نباشند و همه همت خود را صرف سرکوب زیدیه و اسماعیلیه کردند و همین حذف فرقه های رقیب، شکوفایی شیعه اثنی عشری در ایران و عراق در سده های بعد را در پی داشت 👈 نتیجه اجماع شیعه بر رای شیخ طوسی، نجات موقت از سلجوقیان شد، اما تبدیل آن به یک رویه در دوران صفوی شیعه، ناهیان کماکان منتظر اشاره سلطان بودن. انجمن حجتیه رسما مقابل نهی از منکر در عصر پهلوی ایستاد 🔵 امام و نواب علنی با قاعده حفظ نظام شیخ طوسی مخالفت نکردند، اما در عمل مقابل آن و به جنگ دست نشانده های فاسد رفتند 👈 اینست که در زمانه فعلی، روئسای قدرتمند3 قوه ج.ا با تخلف از قانون اساسی، مقامی برای نهی از منکر توسط مردم، بر خود قائل نیستن و با گردن کلفتی بر تخلفات و قانون‌ شکنی شان استوارن 👈 وقاحت بجایی رساندن که این بزرگان!! خود را در عرض و بعنوان رهبران ایران در مجامع دیگر (داووس) معرفی! و نتیجه وفاقشان شده سرکوب امت و امام از مقام نظارت! تقسیم ثروت و انفال را منحصر به سرمایه‌داران حامی در فولاد و پتروشیمی و نفت و معادن و واردات و صادرات و .. و اکنون خودرا چنان قدرتمند یافته‌اند! که مقابل حکم الهی ایستادن! 🇮🇷 عقلِ فقاهتی در این شرایط اضطرار، بدور از نظر افراد ترسو، موافق ظهور خط سرخ نواب برای اصلاح و نجات نظام ولایت‌فقیه است