#داستان_واقعی
✅ چطور دانش آموز با لقب "خنگ" تبدیل به پدر پیوند کبد ایران شد؟
نیمه های سال تحصیلی #معلم کلاس به مدت یک ماه به دلیل مشکلاتش کلاس را ترک کرد و معلمی جدید موقتا به جای او آمد.
پس شروع به تدریس نمود و بعد، از چند دانش آموز شروع به پرسش در مورد درس کرد.
وقتی نوبت به یکی از دانش آموزان رسید و پاسخی اشتباه داد بقیه دانش آموزان شروع به خندیدن کردند و او را مسخره می کردند.
معلّم متوجّه شد که این دانش آموز از ضریب هوشی و اعتماد بنفسی پایین برخوردار است و همواره توسّط هم کلاسی هایش مورد #تمسخر قرار می گیرد.
زنگ آخر فرا رسید و وقتی دانش آموزان از کلاس خارج شدندمعلّم آن دانش آموز را فرا خواند و به او برگه ای داد که بیتی شعر روی آن نوشته شده بود و از او خواست همان طور که نام خود را حفظ کرده آن بیت شعر را حفظ کند و با هیچ کس در مورد این موضوع صحبت نکند.
در روز دوم معلّم همان بیت شعر را روی تخته نوشت و به سرعت آن بیت شعر را پاک کرد
و از بچّه ها خواست هر کس در آن زمان کوتاه توانسته شعر را حفظ کند دستش را بالا ببرد.
هیچ کدام از دانش آموزان نتوانسته بود حفظ کند.
تنها کسی که دست خود را بالا برد و شعر را خواند همان دانش آموز دیروزی بود که مورد تمسخر بچّه ها بود .
بچّه ها از این که او توانسته در این فرصت کوتاه شعر را حفظ کند مات و مبهوت شدند.
معلّم خواست برای او کف بزنند و تشویقش کنند.
در طول این یک ماه معلّم جدید هرروز همین کار را تکرار می کرد و از بچّه ها می خواست تشویقش کنند و او را مورد لطف و محبّت قرار می داد.
کم کم نگاه هم کلاسی ها نسبت به آن دانش آموز تغییر کرد.
دیگر کسی او را مسخره نمی کرد.
آن دانش آموز خود نیز دارای اعتماد به نفس شد و احساس کرد دیگر آن شخصی که همواره معلّم سابقش "#خنگ " می نامید نیست.
به خاطر اعتماد بنفسی که آن معلّم دلسوز به او داد، دانش آموز تمام تلاش خود را می کرد که همواره آن احساس خوبِ #برتر_بودن و باهوش بودن و ارزشمند بودن در نظر دیگران را حفظ کند. دیگر نمی خواست مانند گذشته موجودی بی اهمّیّت باشد.
آن سال با معدّلی خوب قبول شد.
به کلاس های بالاتر رفت.
در کنکور شرکت کرد و وارد دانشگاه شد.
مدرک دکترای #فوق_تخصص پزشکی خود را گرفت و هم اکنون #پدر_پیوند_کبد جهان است .او کسی نیست جز *دکتر ملک حسینی
🌋 @doostibakhoda
❇️آیت الله جوادی آملی(دامت برکاته):
◻️ امام علی(علیه السلام) به فرزندشان نامه ای نوشتند که ما هم مخاطب این نامه هستیم؛ چون ما هم فرزند ائمه(علیهم السلام) محسوب می شویم.
پیغمبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: «أَنَا وَ عَلِیٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّة» و شما می توانید فرزندان ما شوید و ما نیز این دعوت را پذیرفتیم.
امام در نامه خود به فرزندشان فرمود: #معلم_امام_است!
🔸 هر #معلمی، امام مأموم خود که شاگردانش هستند می باشد. این معلم باید طوری #طیب_و_طاهر باشد که شاگردانش بتوانند به قیام و قعود او #اقتدا_کنند و وجود او سراسر نور باشد، این تربیت در متن دین نهفته است.
ما باید به دنبال این #تربیت باشیم؛ نه اینکه تعلیم را گسترش دهیم.
⏮ این، #طیب_و_طاهر_بودن_معلم است که تعلیم را به تربیت بر می گرداند.
اگر آموزش و پرورش به دنبال تحول است، معنای حقیقی تحول همین است که معلمان در سطح خود، #امام_شوند.
◻️ دو راه برای تعلیم وجود دارد:
یک #راه_گوش و یک #راه_دل.
اگر کسی بوی بد گناه را استشمام نمی کند، این یعنی آموزش و تربیت او صرفاً در همین محدوده گوش بوده است و به دل او نفوذ نکرده است.
این کار معلم است که دانش آموزان با دیدن معلم خود، به نحوی در طول سالهای تحصیل رشد کنند که از انجام گناه بیزار باشند و بوی بد گناه را استشمام کنند.
#معلم، #انسان درست می کند.
هفته بزرگداشت مقام معلم، گرامی🌷
#پند_علما
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
🌋 @doostibakhoda