🔵 نگاه یکسان ولیعهد به زن شوهردار و بیشوهر!
#رضا_پهلوی
#خاطره
احمد علی مسعود انصاری دوست صمیمی رضا پهلوی از دوران کودکی:
به خاطر دارم به هنگام اقامت در مراکش روزی چندین زن زیبا را یک جا آورده بودند که او هر کدام را می خواهد انتخاب کند. می دانستم رضا به مسئله شوهر داشتن این زنان اهمیت نمی دهد و اعتنایی هم به حکم اسلام در این مسئله نمی کند لذا خودم تصمیم گرفتم که اگر کسی از آنها شوهردار است مرخصش کنم. به دیدار آن جمع رفتم و با کمال تعجب مطلع شدم که حتی یک زن بی شوهر در میانشان نیست. همه را به خانه هایشان فرستادم و رضا را از کار مورد علاقه اش محروم کردم.
📚 من و خاندان پهلوی/ تنظیم محمد برقعی و حسین سرافراز/ ص 263
💢 نگاه جدی و طنز به تاریخ دو پهلوی در @dopahlavi
🔵 ولیعهد قدر نشناس!
#خاطره
#رضا_پهلوی
نوروزی ( پیش خدمت رضا پهلوی) و شهبازی (محافظ قدیمی و شخصی رضا پهلوی) رضا را از کودکی بزرگ کرده بودند و چنان به او علاقه داشتند که برای رضایت خاطر وی، وجود خویش را به حساب نمی آوردند. شهبازی حاضر بود با یک اشاره او جان خود را در راه او فدا کند و بارها این جانفشانی را در موقعیت های مختلف اثبات کرده بود و حتی بارها با وجود موقعیت های شغلی دیگر هیچ یک از این دو حاضر به جدا شدن از رضا نشدند.
تا اینکه در سال 1989 رضا به بهانه آنکه پول ندارد عذر اینان را خواست اما با این حال شهبازی با وجود اینکه اخراج شده بود به تعلیم رایگان محافظین جدید آمریکایی پرداخت. تا اینکه یکی از اعضای خانواده شهبازی چشم او را به حقیقت باز کرد و معلوم شد که حقوق محافظان آمریکایی بیش از سه برابر او و امثال او بود.
آن دو به دیدار رضا رفتند. نوروزی با چشمان گریان به او گفت: اگر ما را اخراج کنید، قادر نخواهیم بود اقساط خانه مان را بپردازیم و بانک خانه هایمان را حراج می کند. بعد از صحبت های آن دو، رضا با حالتی که در آن کمتر احساس هم دردی خوانده می شد گفت: «دو میلیون بی خانمان در آمریکاست، شما دو نفر هم روی آنها» با شنیدن این حرف آن دو چنان در خود فرو ریختند که زانوانشان تاب نگهداری پیکرشان را نداشت.
پس از آن شهبازی مدت ها تعادل روانی اش را از دست داده بود...
📚 احمد علی منصوری/ من و خاندان پهلوی/ تنظیم محمد برقعی و حسین سرافراز/ ص 238
💢 نگاه جدی و طنز به تاریخ دو پهلوی در @dopahlavi
دوپهلوی
🔵 پا جای پای پدر!
#رضا_پهلوی
اسکندر دلدم، نویسنده و روزنامه نگار دوره پهلوی:
این اواخر رضا پهلوی هم که پشت لبش سبز شده بود، قاطی مرغ ها شده و پا در جای پدر فاسدش گذاشته بود.
کسانی که پس از پیروزی انقلاب در همان روزهای نخست موافق به ورود کاخ نیاوران و بازدید از محل اقامت و زندگی خصوصی رضا پهلوی شدند، در کمال تعجب عکس بزرگ تمام قد و برهنه " فارافاست" ستاره سریال های تلویزیونی آمریکایی را روی دیوار اتاق خواب رضا پهلوی دیدند که در تهران گرفته شده بود.
این زن همسر لی میجرز یک هنرپیشه آمریکایی بود که در ایران با نمایش سریال پرطرفدار مرد شش میلیون دلاری به شهرت زیادی رسید.
اشرف با دیدن چهره لی میجرز بر صفحه تلویزیون یک دل نه صد دل عاشق او می شود و از اردشیر زاهدی سفیر ایران در آمریکا خواستار اقدامات دیپلماتیک برای حضور او در ایران می شود.
وقتی موافقت لی میجرز برای صرف شام در دربار ایران اعلام شد، این هنر پیشه امریکایی و همسرش را با هواپیمای نیروی هوایی به تهران آوردند و بی سر و صدا به سعد آباد بردند تا از رواج شایعات در جامعه جلوگیری شود.
اینجانب تنها روزنامه نگاری بودم که به دلیل داشتن ارتباطاتی توانستم به ملاقات این زوج هنر پیشه بروم و با آنها مصاحبه کنم.
در مدتی که این دو در ایران میهمان دربار بودند، رضا پهلوی ستاره زن را برده بود به کاخ سلطنتی در جزیره کیش تا این جزیره واقع در خلیج فارس را به او نشان بدهد و اشرف هنر پیشه مرد را به کاخ مجلل خود در "نور" برده بود تا حسابی به مهمان آمریکایی خوش بگذرد.
هر دو هم از خاطرات خوش مصاحبت با اشرف و رضا پهلوی و ملاقات هایی که با شاه و فرح در شب نشینی های دربار داشتند، در حضور هم تعریف می کردند و به به و چه چه می گفتند!
📚 من و فرح پهلوی/اسکندر دلدم/ ص 403