یکی از شعبات تحلیل فلسفی-تاریخی، ارائهی تبیینی فلسفی از فرآیند صیرورت اندیشهی یک ملت در بستر تاریخ است که مسامحتا از آن گاهی ذیل #تاریخ_نگاری_اندیشه یاد میکنند. همانگونهکه فلسفهی تاریخ درصدد اصطیاد قواعدی برای تبیین تحولات کلان تاریخ یا شُدِنِ تاریخ است، تاریخنگار اندیشه نیز میخواهد از نحوهی تحول اندیشهی یک ملت در ظرف تاریخی ایشان، تبیینی فلسفی و روشمند ارائه نماید.
تبعا برای بیان نحوهی تحولات و تطورات تاریخ اندیشه، ادبیات متناسب با خودش باید استعمال شود؛ «دوره» و «دوران» از جملهی دانشواژههای این حوزه هستند. کارل هیُسی ( Karl Heussi) برای تبیین ساختارِ وضعیتهای تاریخی «گذار»، و تحول در تاریخ اندیشه و آگاهی نسبت به این گذار و تحول، دو اصطلاح #آستانه_دوران و #آگاهی_از_دوران را بهکار گرفته است. بهزعم وی، این گذارها میتوانند دو صورت متفاوت داشته باشد. گذاری که با نوعی اعراض و #گسست در جریان تاریخ و تاریخ اندیشهی یک ملت پدیدار گشته است؛ وی برای برجستهکردن این گذار از اصطلاح «اپوخه» استفاده میکند. در ترجمهی فارسی میتوان آن را به #دوره_گذار برگرداند؛ این اصطلاح مستلزم صحهگذاشتن به گسست و اعراض از سیر تاریخی پیشین است.
#اشپنگلر در توضیح تفاوت اصطلاح «پریود» بهمعنای #دوران و «اپوخه» بهمعنای دوره مینویسد: یک واقعهی تاریخی، زمانی دورانی جدید ایجاد میکند که نقطهی عطف ضروری، همان نقطهی عطف سرنوشتساز در جریان یک فرهنگ باشد. واقعهای فینفسه تصادفی را که تصویر تبلوریافتهی سطح (در برابر عمق) جریان تاریخ است، میتوان با وقایع تصادفی مربوط با آن مجسم کرد؛ اما دوران، ضروری و مقدّر است. اینکه آیا واقعهای تاریخی، در نسبت آن با یک فرهنگ و در جریان آن، باید دوران خوانده شود یا حادثهای گذرا، با مفهوم #تقدیر و #تصادف #پیوستگی دارد».
برای مطالعهی بیشتر؛ ر.ک: طباطبایی، 1395، ص. 17-24.
پینوشت:
پرسش مقتضی تامل در مطلب فوق این است که آیا وضعیتی که مدرنیته در نسبت با فرهنگ ایرانی و اسلامی ایجاد کرده است، یک دوره تاریخی است یا دوران تاریخی؟ آیا ابتلاء ما به وضعیت گذار امروزی، تقدیر تاریخی اندیشه ایرانی و اسلامی بوده است یا حاصل تصادفی که لاجرم، با رفع آن و رجوع به سنت پیشین میتوان به پیوستگی با خط پیشین دست یافت؟!
https://eitaa.com/doranejadid
https://virgool.io/@mhtaheri