انسان شناسی ۷۴.mp3
11.94M
#انسان_شناسی ۷۴
#مقام_معظم_رهبری
#استاد_شجاعی
- تشنهای که طلب آب ندارد،
- گرسنهای که طلب غذا ندارد،
- بیماری که طلب درمان ندارد،
به همان اندازه غیرطبیعی ست که انسان،
- #طلب عشق الله را نداشته باشد!
✖️ طبیعیترین حالت یک انسان که طلب الله و عشق اوست، چگونه حاصل میشود؟
@Ostad_Shojae
14.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چهل، پنجاه روز قبل محرم مراقب چشماشون بودن تا بتونن محرم گریه کنند
#سخنرانی
°♡°:
📖🖇➪@dokhtarane_hazrate_zahra
هدایت شده از 🇵🇸 . آماج .
ــ
ــ
این جوان جزو زیباترین و شجاعترین
جوانانِ عالم بود هرچهقدر کہ بزرگتر
ميشد امام نگاه میکرد، چطور چهره
صدا و اخلاقش همانند پیامبرۖ است !
از این رو، هروقت که دل اباعبداللّٰھ؏
براۍِ پیامبر تنگ میشد بھچهره
ایشان نگاه ميکرد.
ــــــــــ ـــــــــــ
در عاشورا وقتۍ همهٔ اصحابِ امام بہ
شھادت رسیدند؛ علیاکبر(؏) از خیمه
خارج شد و بهپدر گفت: اکنون اجازھ
بده تا من بروم و جانم را قربانت کنم.
او پسر آقـا و نزدیکتر از همہ بھ امام
است همانا براي فداکارۍ، شایستهتر
است !
• حضرتـِآقایمان .
#حدیث
✍امام حسين عليه السلام :
قوى ترين كَس در صله رحم كسى است كه با خويشاوند بريده از خود پيوند برقرار كند
📚بحارالأنوار، ۷۴/۴۰۰/۴۱
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
@dokhtarane_hazrate_zahra
°•🍃
#تلنگر 🌱
شرایط گناهکردن همیشه فراهمه
این تویی که باید با نفس خودت بجنگے
و شکستش بدۍ رفیقم😌✌️🏻
@dokhtarane_hazrate_zahra
#معرفی_کتاب پایی که جا ماند
کتاب پایی که جا ماند نوشتهٔ سید ناصر حسینی پور است. انتشارات سوره مهر این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر یادداشتهای روزانهٔ سید ناصر حسینی پور از زندانهای مخفی عراق را روایت کرده است.
درباره کتاب پایی که جا ماند
کتاب پایی که جا ماند را سید ناصر حسینی پور یکی از جانبازان جنگ میان ایران و عراق نوشته است.
سید ناصر حسینی پور وقتی ۱۴ سال داشت به جبهه رفت و وقتی ۱۶ سال داشت، در آخرین روزهای جنگ و در «جزیرهٔ مجنون» به اسارت عراقیها درآمد. ابن اتفاق در حالی افتاد که او در سمت دیدهبان قرار داشت و در واحد اطلاعات فعالیت میکرد.
وقتی نویسندهٔ این کتاب اسیر میشود یک پایش تقریباً قطع شده و به رگ و پوستی بند بوده است. بااینحال تصمیم میگیرد در دورهٔ پس از اسارت باز هم دیدهبان اتفاقات و حوادث باشد، اما اینبار بدون دوربین و دکل. او دیدهها و شنیدههایش را در کاغذهای کوچکی که از حاشیهٔ روزنامهها و کتابهای ارسالی سازمان مجاهدین خلق جمعآوری کرده بود، با رمز، مینوشت و در لولهٔ عصایش جاسازی میکرد.
در شهریور ۱۳۶۹، حسینی پور در بیمارستان ۱۷ تموز، این یادداشتها را در یک دفتر کوچک ۲۰برگی مینویسد و در میان بانداژ پای مجروحش به ایران میآورد. او به روایت اتفاقاتی که در جبهه و دورهٔ اسارت گذرانده پرداخته است؛ همچنین به روایت شهادت همرزمانش، رفتار خشونتآمیز عراقیها با اسیران ایرانی و حتی اسیران مجروح از جمله خود او (مثل شلیک ۲ گلوله به پاهای مجروحش)، عدم رسیدگی به مجروحیت شدید پایش تا جایی که پایش عفونت میکند و کرمها روی همه بدنش به حرکت درمیآیند و.
دوره های آموزشی کاملا رایگان
#معرفی_کتاب پایی که جا ماند کتاب پایی که جا ماند نوشتهٔ سید ناصر حسینی پور است. انتشارات سوره مهر ای
و کرمها روی همه بدنش به حرکت درمیآیند و نهایتاً عراقیها پایش را قطع میکنند و جلوی پیشرفت عفونت گرفته میشود.
او در بازداشتگاههای مختلف مورد ضربوشتم قرار میگیرد و بازجویی میشود ولی هرگز به عقایدش پشت نمیکند. در آبان ۱۳۶۶، در سالگرد شهادت برادرش، سید هدایتالله حسینی پور، میداند که خانواده برای هر دوی آنها مراسم برگزار کردهاند. چند روز مانده به آزادیاش میشنود که بازرسان سازمان صلیب سرخ قرار است برای نامنویسی آنها بیایند. او جزو ۲۰/۰۰۰ اسیر ایرانی در تکریت است که مفقودالاثر و از حقوق اسیر جنگی بیبهرهاند. روز پنجشنبه ۲۲ شهریور ۱۳۶۹، اتوبوسی سید ناصر حسینی پور و اسرای دیگر را به فرودگاه بغداد میبرد و آنجا سوار هواپیما شده و عازم ایران میشوند.