eitaa logo
شناخت جبهه دشمن
154 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
157 فایل
دشمن شناسی و شناخت مواضع و نحوه آرایش سیاسی جبهه دشمن لازمه مبارزه با دشمن است
مشاهده در ایتا
دانلود
نامه عدالت و ناله عداوت وطن امروز؛ ۲۲ مرداد ۱۳۹۷ ح‌سین ق‌دیانی: هفته‌های اخیر، همه از ضرورت برخورد انقلابی قوه قضائیه با مفسدان اقتصادی می‌گفتند و می‌نوشتند، حتی افسادطلبان! کافی بود بروی جلوی دکه و ببینی چه بازار گرمی دارد مطالبه عدل، حتی نزد زنجیره‌ای‌ها! یکی خواهان تودهنی به فرومایگان مافیای سکه و ارز بود و دیگری خواهان دستگیری دونمایگان مافیای خودرو! واکنش جماعت به نامه اخیر آیت‌الله آملی- که از قضا، هم تحریرش ضروری بود، هم رسانه‌ای شدنش!- اما دگربار نشان داد افسادطلبان در موج عدالت‌خواهی جدید خود، کمافی‌السابق، ناصادق بوده‌اند! حکایت آن همه شلوغ‌کاری در پرونده ۳۰۰۰ میلیاردی و آن همه سروصدا و چه و چه، که آخرش رسید به اینجا که رسما و علنا متهم، بلکه مجرم ماجرا را «کارآفرین» خواندند! به محض اطلاع از نامه مذکور، ابتدا تا چند ساعت، اینگونه عنوان شد که اصلا چه ضرورتی داشت این نامه! و کلی واکنش طعنه‌آمیز و همراه با تمسخر دیگر! کمی بعد اما عکس‌العمل شماری از حقوقدانان، ناخودآگاه صحه بر ضرورت انتشار نامه آیت‌الله آملی گذاشت، چرا که حقوقدانان مدنظر، ذیل عباراتی چون «لزوم حرکت قاضی در مدار آیین دادرسی» و «حق دفاع متهم» قوه را از آنچه «رفتار غیرقانونی» می‌خواندند، پرهیز می‌دادند! این دو نوع متفاوت و متناقض از واکنش‌ها را وقتی با هم قیاس می‌کنی، معلوم می‌شود ماجرای نامه قاضی‌القضات، واقعا چیزی غیر از اجازه گرفتن‌های غیرضرور بوده! واقعیت آن است ما در شرایط ویژه‌ای به سر می‌بریم و حقیقتا درگیر یک «جنگ اقتصادی» تمام عیار هستیم! لذا اگر می‌خواهیم به پرونده‌ها رسیدگی عاجل شود و در دادخواهی از حقوق مردم، بیش از این اتلاف وقت نشود، باید به شکل «ویژه» به این پرونده‌ها نگاه کنیم، دقیقا مثل دادگاه‌های ویژه‌ای چون «دادگاه جنگی» که این هم الحق و الانصاف برای خودش جنگی است! و نامه آیت‌الله آملی دقیقا ناظر بر همین ویژگی «ویژه بودن شرایط» مرقوم شد تا قاضی با یک ید مبسوط و البته قانونی، حکم خود را صادر کند! دقت شود! اینجا قرار نیست حقی از متهمی ضایع شود، بلکه فقط و فقط قرار است در فرآیند رسیدگی تا صدور حکم «تسریع» شود و قضیه در پیچ و خم قوانین دادرسی گرفتار نشود! پریروز که واکنش‌ها را می‌دیدم، در دلم گفتم؛ قلم را ببین که افتاده دست چه کسانی! بعد هم شاکی می‌شوند چرا «افسادطلب» می‌خوانی‌شان! حالا واقعا چرا؟! چون جماعت، مادام که بحث کلیات است، حتی از انقلابی‌ها هم انقلابی‌تر، خواهان مواجهه انقلابی با زالوصفتان می‌شوند اما همین که بحث جزئیات و مصادیق و صدور حکم می‌شود، ناگاه برمی‌گردد ورق‌شان! و الحمدلله چیزی هم که زیاد زیر فرش دارند، حقوقدان است! همین چند ساعت پیش، جماعتی از این صنف را به صف کردند تا به بهانه رسیدگی قانونی به پرونده‌ها، وکیل‌مدافع اصحاب فساد شوند! القصه! آنچه آیت‌الله آملی نوشت، تقاضایی ویژه بود، ناظر بر پرونده‌هایی ویژه در شرایطی ویژه! اگر همگان من‌جمله همین جماعت افسادطلب حقیقتا زنجیره‌ای، تا همین چند روز پیش قبول داشتیم که فساد، زیاد است و تودرتو؛ بدیهی است باید بپذیریم برخورد با این مفسدان، آن‌ هم در شرایط فعلی، اختیارات بیشتری می‌طلبد و دست بازتری می‌خواهد! و قاضی‌القضات بر مبنای همین اصل، نامه‌ای به رهبر انقلاب مرقوم داشتند تا حتی این اختیارات مضاعف نیز از مسیر قانون، جلو برود! حال جای این پرسش اساسی است که چه مرگ‌شان است افسادطلبان که چون موعد برخورد را نزدیک می‌بینند، اینگونه علیه قوه قضا و له مفسدان، قلم‌فرسایی می‌کنند؟! مگر تا همین چند روز پیش، مکرر تیتر یک نمی‌رفتند که فساد و ویژه‌خواری، شکل ویژه به خود گرفته؟! چه شده که حالا برخورد ویژه و در عین حال قانونی با مفسدان را برنمی‌تابند و مصاحبه پشت مصاحبه، غش می‌کنند سمت زالوصفتان؟! اگر نامه آیت‌الله آملی را فقط برای یک بار اما درست بخوانیم، متوجه می‌شویم نامه‌ای کاملا ضروری بوده! آن هم با وجود چنین شارلاتان‌هایی که بیشتر می‌خورد «شریک دزد» باشند تا «رفیق قافله»! رفیق قافله عدل و داد، الساعه که داریم به حکم محکمه نزدیک می‌شویم، آیا چنین می‌کند؟! جماعت آیا با اهورای عدالت هستند یا اهریمن فساد؟! نکند باز هم «کارآفرین» قرار است بتراشند از مشتی خون‌آشام؟! آن از ست کردن رنگ لوگوی‌شان با پرچم تروریست‌ها، این هم از ست کردن مواضع‌شان با پرچم تروریست‌های اقتصادی! و شگفتا! «اصلاح‌طلب» هم می‌خوانند خود را! @gheteh26
تبریک به جوانان انقلابی ح‌سین ق‌دیانی: همین که پاچه‌ی شلوار (سردبیر وطن امروز) ۲۰ سانت نیست؛ همین که درون جیب بالای کت (رئیس سازمان اوج) هیچ درختی دیده نمی‌شود؛ همین که زیپ شلوار (انقلابی دغدغه‌مند) همیشه در ملأعام بسته است؛ همین که فاق شلوار (روزنامه‌نگار و تاریخ‌پژوه) به کوتاهی سیبیل گربه نیست؛ همین که نخ شرت مامان‌دوز (طراح اهل بیت انقلاب) از آستین کاپشنش نزده بیرون؛ همین که عرق‌گیر (کارشناس مسائل اقتصادی و سیاسی) به رنگ لنگ حمام نیست؛ همین که کت (کارشناس همه‌ی مسائل) درون شلوارش نیست؛ همین که (مجری برنامه‌ی خدامحور سمت خدا) با حوله‌ی قدی پدربزرگش در تلویزیون ظاهر نمی‌شود؛ همین که دکمه‌های پیرهن (از خوبان نازنین اینستاگرام) با طناب به کفشش بسته نشده؛ همین که خشتک (طناز قهار) از ۱۰ جا پاره نیست؛ همین که (مستندساز) موهایش را عین بچه‌راسو شانه نمی‌کند؛ همین که سوراخ ناف (تهیه‌کننده) از کیلومتر ۲۵ جاده‌مخصوص معلوم نیست؛ همین که کفش (قاتل بی‌بی‌سی و من و تو) ۴ متر و ۳ سانت، پاشنه ندارد؛ همین که دماغ (کارشناس و مجری رسانه) از ۸ جا عمل نشده؛ همین که لایه‌هایی از شکم (سردبیر فرهیختگان) از جورابش نزده بیرون؛ همین که (مدیر نصرتی‌وی) از لیف به جای کراوات استفاده نمی‌کند؛ همین که اندازه‌ی هر ۲ پاچه‌ی شلوار (طراح خوش‌ذوق حزب‌اللهی) با هم مساوی است؛ همین که لب بالایی (روزنامه‌نگار و فعال رسانه) شیفت روی انگشت شصتش نیست؛ همین که (خبرنگار برجسته‌ی ایران در نیویورک) از پارچه‌ی دم‌کنی خاله‌اش به عنوان پالتو استفاده نمی‌کند؛ همین که آستین کت (مداح صاحب‌سبک انقلابی) از لاله‌ی گوشش بیرون نزده؛ همین که (مداح دلاور و اصیل) روی سرش گل سر ننه‌ی فولادزره نمی‌گذارد و همین که موی دماغ خود من ح‌سین ق‌دیانی تا به حال هرگز گره به پنبه‌های نافم نخورده؛ این یعنی برتری ۶ بر هیچ جوانان جناح انقلاب بر هرزه‌های غربزده که سر و ریخت بی‌ریخت‌شان بدل به سوژه‌ی جوک ملت شده! دم قدمای‌مان گرم با این واقعا حکیمانه؛ «میمون هر چی زشت‌تره، بازیگوشیش بیشتره!» و بره که دیگه بدتر! دوسِتون دارم رفقا! اونم با چشمک! 😉 یا علی!
🔴 ._هست_؟ 🔵 ⭕️ و.... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ان الله یدافع عن الذین آمنوا ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اللهم ٱنصر و أید حماه الدین و المستضعفین آمین یا رب العالمین.
هدایت شده از خیابان انقلاب
🔴 عاقبت نظام چه می‌شود؟ ✍🏻 در نوشت 🔰 سؤال «عاقبت نظام چه می‌شود؟» را این روزها حتی جوانان پرشور انقلابی هم از خود می‌پرسند، چه برسد به توسری‌خورده‌های قدیمی سیاسی! 🔹به‌ مجرد تقاضا برای فلان تجمع سراسری که البته آخرینش یعنی ۵ دی ۹۸ اصلا و ابدا نگرفت، ای‌بسا که با خود زمزمه می‌کنند؛ «عاقبت نظام چه می‌شود؟» ازقضا خیلی هم سؤال بدی نیست! اساسا آدمی باید از فرجام هر واقعه‌ای بل‌که از عاقبت خودش یک برآوردی داشته باشد لیکن ایراد بزرگ من و ما این است که عمدتا خدا را در محاسبات خود فراموش می‌کنیم! و این از قلت ایمان و توکل نشئت می‌گیرد! 🔺بپذیریم که باوجود همه درستی‌ها و راستی‌های نهفته در یک سؤال، گاهی سؤالاتی می‌پرسیم که پرده از بزرگ‌ترین ضعف اولاد آدم برمی‌دارد؛ ترس! چند روزی است که وارد ماه دی شده‌ایم و تو بگذار بنویسم که ناظر بر ۱۹ دی ۵۶ و کربلای ۴ سال ۶۵ مرتب این ۲ پرسش در اذهان شکل می‌گرفت که «عاقبت نهضت چه می‌شود؟» یا «عاقبت جنگ چه می‌شود؟» 🔸و مگر چه شد عاقبت جنگ، بعد از آن شکست تلخ در نخستین روزهای زمستان ۶۵؟ جز این‌که خداوند خیلی زود بساط کربلای ۵ را راه انداخت تا پیروزی جای‌گزین شکست شود؟ باری در خاطرات حاج قاسم می‌خواندم که بعد از شکست در کربلای ۴ همه درگیر این سؤال روی مخ شده بودند که «عاقبت جنگ چه می‌شود؟» 🔹زمینی هم اگر نگاه کنیم، عاقبت جنگ این شد که حتی مجامع بین‌المللی صحه بر تجاوزگری صدام گذاشتند! آری! به یمن خون شهدای وطن، ایران مشغول مقدس‌ترین دفاع تمام تاریخش بوده و ۸ سال تمام ایستادگی کرد و یک‌وجب هم از خاک پاکش کوتاه نیامد! هم در عصر پهلوی و هم در عصر قاجار، با جنگ یا بی‌جنگ، کم سرزمین شوهر ندادیم به اجنبی! چه می‌گویم که حتی در اعصار تاریخی هم که گاهی زیاده از حد و ناسیونالیستی به آن‌ها می‌پردازیم، گاه مواجه می‌شویم با تلخ‌ترین شکست‌ها از قبیل آن بلا که اسکندر بر سر تخت جمشید آورد! حالا عاقبت هخامنشیان را بی‌خیال! 💢زمستان سال ۵۶ واقعا چه کسی فکر می‌کرد که یک‌سال دیگر میوه‌ نهضت انقلاب اسلامی، استقرار نظام جمهوری اسلامی شود؟ آری! ما غافلیم از الطاف الهی! ما توهم زده‌ایم خدا این نظام را با این دولت می‌سنجد ولی نه! الله پاس‌دار خون شهیدان است! و خدا نهضت و نظام ما را از کانال بچه‌های کانال کمیل محاسبه می‌کند و قصور و تقصیر هیچ دولتی را پای خمینی و خامنه‌ای و این‌همه شهید نمی‌نویسد! اگر نظام ثمره نهضت شد، ثمره خون شهدا هم گشایش راه ظهور است ان‌شاءالله... ➖➖➖➖➖➖ رصد بهترین تحلیل‌های روز 👇 http://eitaa.com/joinchat/3797614592C4c785700cb
آقای زیباکلام! خوب به این عکس نگاه کنید ح‌سین ق‌دیانی: تربیت‌شدگان فرهنگ اسلام و دانش‌آموختگان مکتب انقلاب را اغلب با صفاتی چون مجاهد، مبارز، غیور و فداکار معرفی کرده‌ایم لیکن باکری‌ها، زین‌الدین‌ها، کاظمی‌ها و سلیمانی‌ها قبل از تعلق به همه‌ی این صفات، مظهر شرف و تبلور شعور بوده‌اند و هستند! واضح است؛ آن بسیجی پسر که این شب‌ها را تا دم صبح به ضدعفونی‌کردن معابر می‌گذراند و آن بسیجی دختر که ماسک و لباس پرستاری می‌دوزد، فرزندان خلف همین شهدا بخوانیم! اگر به من بگویی؛ یادگار خمینی که بود، فهمیده را نشانت می‌دهم و اگر از من بپرسی؛ پای درس خامنه‌ای چه کسی بزرگ شد، حججی را نشانت می‌دهم! بماند که من خود، فرزند شهیدی از شهدای دهه‌ی ۶۰ هستم لیکن اعتراف می‌کنم که عظمت کار حججی‌ها از عظمت کار فهمیده‌ها فزون‌تر بود؛ در دهه‌ی شبکه‌های مجازی، پروانه‌ی بال‌وپرسوخته‌ی شدن، سخت‌تر است! و جنگ با داعش در بیرون مرزها، از جنگ با صدام در داخل مرزها سخت‌تر است! تربیت‌شدگان بیت و مصرع و قصیده و غزل هم‌چون عسل سیدعلی حسینی خامنه‌ای، همان مدافعان حرمی هستند که هم‌زمان از ۲ حرم دفاع می‌کنند؛ حرم ایران و حرم اسلام! حرم اهل فارس و حرم اهل‌بیت! و به شهادت سلیمانی، جا دارد هنوز هم همه‌ی سلمان‌ها را از اهل‌بیت بخوانیم! الغرض! در مجازستان دیدم که آقای زیباکلام، یک جماعت قلیل افراطی را که توأمان تبلور بی‌شرفی و بی‌شعوری هستند و از شمار تشیع انگلیسی، وصل کرده به فرهنگ دین و انقلاب که به اسم دین و انقلاب، ترویج جهل و خشونت می‌کند! حال آن‌که بی‌شرفی و بی‌شعوری، هم با ریش ظاهر می‌شود، هم بی‌ریش! هم با تسبیح، هم با تیغ! هم با عمامه، هم با کراوات! آقای زیباکلام! شما از سویی کتاب‌هایت را تقدیم همت و باکری می‌کنی و از دیگر سو، این بی‌شرفان عاری از شعور را به ناف فرهنگ ما یعنی فرهنگ انقلاب اسلامی می‌بندی؟! والله همت و باکری و حاج‌قاسم و حاج‌حسین، شاگرداول مکتب ولایت‌فقیه بوده‌اند و شوربختانه باید نوشت؛ شما نیز مثل همان جماعت هتاک، تشیع‌تان و شرف‌تان و شعورتان بوی انگلیس می‌دهد! شما یک مدل، بی‌شرف و بی‌شعورید و آنان، یک مدل اما هر ۲ دو روی یک سکه هستید که ملکه ضرب‌تان می‌کند! نه جناب زیباکلام! بی‌شرفی ناسزا نیست؛ اشاره به شرافتی است که شیعه‌ی انگلیسی سخت از آن محروم است؛ خواه مثل شما در دانش‌گاه باشد، خواه مثل آنان در حوزه! در بی‌شرفی و بی‌شعوری شما همین بس که حتی با کرونا و پس‌لرزه‌های آن نیز کاسبی سیاسی علیه دین و انقلاب می‌کنی! شما خود خوارجی اما خارج‌شده‌ی از شرف و شعور...