🌸🍃🌸🍃
#دعا_از_سر_سيري
روزی نادرشاه برای زیارت امام رضا (علیه السلام) با ملازمان خود به حرم مطهر مشرف می شد.
سر راه خود شخصی را دید که اطراف صحن حرم نشسته بود.
به او گفت به چه منظور اینجا نشسته ای؟
گفت از امام رضا (علیه السلام) درخواستی دارم.
نادرشاه گفت هنوز نگرفته ای؟
زائر گفت نه.
نادرشاه گفت چند روز است که اینجایی؟
گفت سه روز.
نادرشاه گفت من می روم زیارت می کنم و ساعتی دیگر بر می گردم، چنانچه حاجت خود را از امام رضا (علیه السلام) نگرفته باشی، دستور می دهم گردنت را بزنند!
زائر دستپاچه و درمانده شد، اما ساعتی بعد که نادرشاه برگشت، او حاجتش را گرفته بود.
وقتی راز این مطلب را از نادرشاه پرسید، گفت تو این چند روز داشتی با امام رضا (علیه السلام) بازی می کردی و از سر سیری، حاجت خود را از ایشان طلب می کردی، به خاطر همین موفق نبودی.
@Dost_an
🌸🍃🌸🍃
#دعا_از_سر_سيري
روزی نادرشاه برای زیارت امام رضا (علیه السلام) با ملازمان خود به حرم مطهر مشرف می شد.
سر راه خود شخصی را دید که اطراف صحن حرم نشسته بود.
به او گفت به چه منظور اینجا نشسته ای؟
گفت از امام رضا (علیه السلام) درخواستی دارم.
نادرشاه گفت هنوز نگرفته ای؟
زائر گفت نه.
نادرشاه گفت چند روز است که اینجایی؟
گفت سه روز.
نادرشاه گفت من می روم زیارت می کنم و ساعتی دیگر بر می گردم، چنانچه حاجت خود را از امام رضا (علیه السلام) نگرفته باشی، دستور می دهم گردنت را بزنند!
زائر دستپاچه و درمانده شد، اما ساعتی بعد که نادرشاه برگشت، او حاجتش را گرفته بود.
وقتی راز این مطلب را از نادرشاه پرسید، گفت تو این چند روز داشتی با امام رضا (علیه السلام) بازی می کردی و از سر سیری، حاجت خود را از ایشان طلب می کردی، به خاطر همین موفق نبودی.
@Dost_an