eitaa logo
🇮🇷کانال دوست🇮🇷
1.6هزار دنبال‌کننده
33.1هزار عکس
28.4هزار ویدیو
86 فایل
🇮🇷از هر چه می رود سخن دوست خوشتر است🇮🇷 موضوعات جالب رو براتون به اشتراک میذاریم... کپی مطالب با رضایت کامل میباشد😊 http://eitaa.com/joinchat/2150105099C9478d3116b گروه دورهمی دوست👆 @dost_an 📮ارتباط با ادمین : @Mim_Sad139
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷زهرا صالحی، دختر شهید سید مجتبی صالحی می گوید: آخرین روزهای سال ٦٢ بود كه خبر شهادت پدرم به ما رسید. بعد از یک هفته عزاداری، مادرم با بستگانش برای برگزاری مراسم یادبود به زادگاه پدرم، خوانسار، رفتند و من هم بعد از هفت روز برای اولین بار به مدرسه رفتم. 🌷همان روز برنامه امتحانی ثلث دوم را به ما دادند و گفتند: «والدین باید امضاکنند.» آن شب با خاطری غمگین و چشمانی اشک آلود و با این فکر که چه کسی باید برنامه مرا امضا کند، به خواب رفتم. 🌷با گریه خوابم برد. پدرم را دیدم که مثل همیشه خندان و پُر نشاط بود. بعد از کمی صحبت به من گفت: «زهرا! آن نامه را بیار تا امضا کنم.» گفتم: «کدام نامه؟» گفت: «همان نامه ای که امروز توی مدرسه به تو دادند.» 🌷برنامه را آوردم، اما هر خودکاری که برمی داشتم تا به پدرم بدهم قرمز بود. چون می دانستم پدرم با قرمز امضا نمی کند، بالاخره یک خودکار آبی پیدا کردم و به او دادم و پدرم شروع کرد به نوشتن. 🌷صبح که برای رفتن به مدرسه آماده می شدم، از خواب دیشب چیزی یادم نبود. اما وقتی داشتم وسایلم را مرتب می کردم، ناگهان چشمم به آن برنامه افتاد. باورم نمی شد! اما حقیقت داشت. در ستون ملاحظات برنامه، دست خط پدرم بود که به رنگ قرمز نوشته بود: «این جانب نظارت دارم. سیدمجتبی صالحی» و امضا کرده بود. ناگهان خواب شب گذشته به یادم آمد و... 🌷این رویداد بزرگ با بررسی دقیق کارشناسان و تطبیق امضای شهید قبل از شهادت مورد تایید قرار گرفت و به اثبات رسید. هم اکنون این سند زنده در کنار صدها اثر زنده دیگر از شهدا، در موزه شهدا در خیابان طالقانی تهران در معرض دید بازدیدکنندگان است.
‍🔻ماجرای شنیدنی ژنرال بعثی عراق که نیروی حاج قاسم و شهید مدافع حرم شد! 🔹️ حجت‌الاسلام شیرازی، جانشین سازمان عقیدتی سیاسی وزارت دفاع:صدام، تحت زعامت آمریکایی‌ها حکومتی شکل داد که ما مجبور شدیم با عراق وارد جنگ شویم. اگر می‌خواستیم نگاه مردم عراق و ایران را نسبت به هم تغییر دهیم، چقدر زمان می‌خواست؟ وقتی تروریست‌ها وارد عراق می‌شوند، حاج قاسم و نیروهایش برای مبارزه با داعش به عراق می‌روند. مردم کربلا و نجف می‌گویند که همه مردم ساک‌ها را بسته بودند تا از عراق بروند. 🔹️ حالا خبر می‌رسد که حاج قاسم آمد. فرمانده لشکر ثارالله که در جنگ تحمیلی با عراق جنگیده است، حالا برای رهایی مردم عراق، وارد این کشور می‌شود. با حضور حاج قاسم، تروریست‌ها به خود اجازه تحرک و ورود به نجف و کربلا نمی‌دادند. پس از آن مردم عراق، عشق خود را به حاج قاسم ابراز می‌کنند. چون حضور حاج قاسم در سوریه و شکست داعش را دیده‌اند. حشدالشعبی زیر چتر حاج قاسم شکل می‌گیرد تا داعش نابود شود. 🔹️ حاج قاسم در عملیات کربلای ۵ با سپاه پنجم عراق جنگید. فرمانده این سپاه "ابوحمزه صیداوی"، یک سرلشکر است. حاج قاسم با او در شلمچه می‌جنگد. این فرمانده سپاه پنجم عراق، ژنرال بعثی و طرفدار صدام است. 🔹️ او در جنگ تحمیلی با تمام قدرت علیه حاج قاسم جنگید. سال ۹۳ که داعش به عراق حمله می‌کند، این فرمانده در نیروهای حشدالشعبی می‌آید و می‌گوید «من نیروی بعثی بودم و به کشورم خیانت کردم. می‌خواهم جبران کنم». به این ترتیب او نیروی حاج قاسم در عراق می‌شود و در حشدالشعبی تحت فرماندهی حاج قاسم و ابومهدی المهندس می‌جنگد و در دفاع از حرم و مبارزه با داعش شهید می‌شود. تحول تا کجا؟ فرماندهانی که زیر نظر حاج قاسم آمدند، زیاد هستند.
ماسک خودشو داد به یه رزمنده‌ دیگه، شیمیایی شد و با ریه داغون بردنش بیمارستان، نمیتونست حرف بزنه، بهش کاغذ و قلم دادن و گفتن هر چی میخوای بنویس؛ اونم نوشت: جگرم سوخت، آب نیست؟
1.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥حقوق دریافتی سردار حاج قاسم سلیمانی با آن حجم از کار و مسئولیت در اواخر سال ٩۶ تنها ۵ میلیون و ۷۰۰ هزار تومان بوده است 🔹️ ایشان ریالی بابت ماموریت های خارج از کشور نگرفتند و گفته بودند دفاع از حرم حضرت زینب پول نمی‌خواهد.
شب عروسی 🌷شب عروسی‌مان در آن گیرودار پذیرایی از مهمان‌ها، به من گفت: « *بیا نماز جماعت* ..» گفتم: «نه، الان درست نیست، آخه مردم چی می‌گن!» 😒 گفت: «چی می‌خوان بگن؟» گفتم: «می‌خندن به ما!» گفت: «به این چیزا اصلاً اهمیت نده.» اذان که گفته شد، بلند شد نماز بخواند. دید همه نشسته‌اند و کسی از جا بلند نمی‌شود. از همه مهمان‌ها خواست که آماده شوند برای نماز جماعت.😍❤️ 🌷....همه هاج و واج به هم نگاه می‌کردند. نماز جماعت در مجلس عروسی؟😳 عجیب بود. سابقه نداشت. کم‌کم همه آماده نماز شدند. گفتند: «به شرط این‌که خود داماد امام جماعت بشه.» با اصرار همه، نماز جماعت را به امامت سید مسعود خواندیم؛ 😢🖤 نمازی که هیچ وقت از حافظه‌مان پاک نمی‌شود   🌹خاطره ای به یاد شهید معزز سید مسعود طاهری ❤️
13.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ در روز زن حاج قاسم برای همسرش چه نوشته بود 😭😭😭 عجب مردی بودی حاجی کم نظیر نه بی نظیر بودی نداریم همچون اَبَرمَردی همچون تو ❤️ 🌸🤲 الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🇮🇷@Dost_an
سـر جلوتر ز تن آمد که سلامی بدهد... صَلی اللهُ عَلیـکــَ یٰا مَظلـوم، یٰا اَباعبـدالله... 🌷 💠@Dost_an
3.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥تشییع پیکر یک شهیده در روستایی که‌ شهید ‌نداشت‌ 🔹مردم روستای کهنوج معزآباد در حالی که آرزوی حضور شهید گمنام را داشتند پیکر مطهر شهیده یعقوبی نخستین شهید این روستا را بر روی دستان خود تشییع کردند. 🔹شهیده زینب یعقوبی، ۱۶ سال بیشتر نداشت. این شهیده ۱۳ دی‌ماه امسال همزمان با چهارمین سالگرد شهادت سردار سلیمانی برای زیارت مرقد مطهر این شهید بزرگوار راهی کرمان شد که متاسفانه در این انفجار تروریستی به شهادت رسید. 💔 💔
🌷 🌷زهرا صالحی، دختر شهید سید مجتبی صالحی می گوید: آخرین روزهای سال ٦٢ بود كه خبر شهادت پدرم به ما رسید. بعد از یک هفته عزاداری، مادرم با بستگانش برای برگزاری مراسم یادبود به زادگاه پدرم، خوانسار، رفتند و من هم بعد از هفت روز برای اولین بار به مدرسه رفتم. 🌷همان روز برنامه امتحانی ثلث دوم را به ما دادند و گفتند: «والدین باید امضاکنند.» آن شب با خاطری غمگین و چشمانی اشک آلود و با این فکر که چه کسی باید برنامه مرا امضا کند، به خواب رفتم. 🌷با گریه خوابم برد. پدرم را دیدم که مثل همیشه خندان و پُر نشاط بود. بعد از کمی صحبت به من گفت: «زهرا! آن نامه را بیار تا امضا کنم.» گفتم: «کدام نامه؟» گفت: «همان نامه ای که امروز توی مدرسه به تو دادند.» 🌷برنامه را آوردم، اما هر خودکاری که برمی داشتم تا به پدرم بدهم قرمز بود. چون می دانستم پدرم با قرمز امضا نمی کند، بالاخره یک خودکار آبی پیدا کردم و به او دادم و پدرم شروع کرد به نوشتن. 🌷صبح که برای رفتن به مدرسه آماده می شدم، از خواب دیشب چیزی یادم نبود. اما وقتی داشتم وسایلم را مرتب می کردم، ناگهان چشمم به آن برنامه افتاد. باورم نمی شد! اما حقیقت داشت. در ستون ملاحظات برنامه، دست خط پدرم بود که به رنگ قرمز نوشته بود: «این جانب نظارت دارم. سیدمجتبی صالحی» و امضا کرده بود. ناگهان خواب شب گذشته به یادم آمد و... 🌷این رویداد بزرگ با بررسی دقیق کارشناسان و تطبیق امضای شهید قبل از شهادت مورد تایید قرار گرفت و به اثبات رسید. هم اکنون این سند زنده در کنار صدها اثر زنده دیگر از شهدا، در موزه شهدا در خیابان طالقانی تهران در معرض دید بازدیدکنندگان است. 💠@Dost_an
🌷 ! 🌷در بین یکی از قطعاتی که برای یکی از سایت‌های هسته‌ای وارد کرده بودیم، یک اخلالگر خیلی کوچک، اما خیلی خطرناک مغناطیسی جاسازی شده بود. آقای رضایی نژاد را از این قضیه مطلع کردیم. کار داریوش به گونه‌ای بود که هیچ‌گاه مستقیما به سایت‌های هسته‌ای رفت و آمدی نداشت. آن روز که برای خنثی‌سازی اخلالگر مغناطیسی مجبور شد به سایت برود، اولین و آخرین بارش بود. ایشان خیلی خونسرد قطعه را بررسی کردند. به من نگاه کردند و گفتند: دکتر می‌بینی دارن با ما چه کار می‌کنن؟ گفتم: داریوش بذار تیم متخصص خنثی‌سازی بیان، یه وقت آسیب می‌بینی. داریوش لبخندی زد و گفت: دکتر! ما دیگه رفتنی هستیم. هیچ وقت داریوش را این‌قدر معنوی ندیده بودم. اصلاً شاید این بمب را برای این تعبیه کرده بودند که رضایی نژاد را شناسایی کنند. دو هفته بیشتر طول نکشید که داریوش را ترور کردند.... 🌹خاطره ای به یاد شهید معزز دانشمند هسته‌ای داریوش رضایی نژاد 📚 کتاب "شهید علم"، دفتر دوم 💠@Dost_an ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌