eitaa logo
🇮🇷دوستان خوب🇮🇷
537 دنبال‌کننده
13.2هزار عکس
12.2هزار ویدیو
36 فایل
جهاد تبیین *مطالبه گری* آرمانهای امام خمینی ره ، انقلاب شهداء عزیزمان ، منویات رهبر عزیزمان و ارائه تحلیل های روز سیاسی ، فرهنگی ، اجتماعی ، اقتصادی و بین المللی بمنظور روشنگری و بصیرت افزایی 📩ارتباط با ادمین: @Admin_Shirazi_m
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️صدام کجاست که ببیند سربازان روح الله و فرماندهان سپاهش چگونه با عزت و احترام در خاک عراق به زیارت اباعبدالله می‌روند... . 💢 حضور حاج جابر جعفری صاحب الزمان ویژه ۲۵ در امام ( ۱۴۰۲ _)
وقتی یک اسرائیلی برای دیدن یک صحنه از غزه اینطوری گریه میکنه، چرا ما نکنیم😭 صحنه دلخراش نیست ولی نابودکننده‌س اول صحبتهای این خانوم اسرائیلی رو گوش بدید. بعد کلیپ دوم رو ببینید. این مرد و این پدر و عکس‌ العملش رو هیچ جوره نمیتونم درک کنم😭😭 دارابی 🔹️@dostanekhoob
2.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ بجز زیبایی چیزی ندیدیم... 🔻در کدام مکتب چنین زیبایی هایی می‌بینید؟ این فقط مکتب علیه السلام است که بعد از 1400 سال هنوز زنده و پویاست و پیر و جوان و زن و مرد، کودک و نونهال برای غم از دست دادنش گریبان چک می‌دهند...
هدایت شده از سبک زندگی اهل بیت(ع)
شب قدر و فرشته‌های مهربان یکی بود، یکی نبود، زیر گنبد کبود، در شهر زیبای مدینه، خانه کوچکی بود که در آن، حضرت زهرا (س)، دختر پیامبر مهربان، با دو پسر و دو دختر کوچکش، حسن و حسین، زینب و‌کلثوم زندگی می‌کرد. شب قدر، شبی پر از نور و برکت، از راه رسیده بود. فرشته‌ها از آسمان به زمین می‌آمدند و دعاها را به گوش خدا می‌رساندند. حضرت زهرا (س) می‌خواست که حسن و حسین و زینب و کلثوم هم در این شب عزیز بیدار بمانند و دعا کنند. او می‌دانست که بچه‌ها زود خسته می‌شوند، برای همین، از صبح به آن‌ها غذای سبکی داد تا شب راحت‌تر بیدار بمانند. عصر که شد، آن‌ها را کمی زودتر خواباند تا استراحت کنند. مقداری از شب که گذشت، حضرت زهرا (س) آرام‌آرام بچه ها را بیدار کرد. آن‌ها که هنوز خواب‌آلود بودند، با تعجب به مادر نگاه کردند. مادر با لبخند گفت: « بچه های گلم، امشب، شب قدر است. شبی که فرشته‌ها به زمین می‌آیند و خدا به دعاها گوش می‌دهد. بیایید با هم دعا کنیم.» حسن و حسین و زینب و کلثوم با خوشحالی قبول کردند. آن‌ها دست‌های کوچکشان را رو به آسمان بلند کردند و همراه مادر دعا خواندند. گاهی هم که پلک‌هایشان سنگین می‌شد، مادر کمی آب به صورتشان می‌زد تا دوباره بیدار شوند. آن شب، حسن و حسین و زینب و‌کلثوم چیزهای عجیبی دیدند. نورهای درخشانی که از آسمان به زمین می‌آمد، صدای بال فرشته‌ها که در فضا می‌پیچید و حس آرامشی که در دل‌هایشان بود. آن‌ها فهمیدند که شب قدر، چه شب مهم و با ارزشی است. وقتی صبح شد، بچه ها با خوشحالی به پدرشان، حضرت علی (ع)، گفتند که چه شب خوبی را گذرانده‌اند. حضرت علی (ع) هم آن‌ها را بوسید و گفت: «آفرین به شما بچه‌های خوب! خداوند دعاهای شما را قبول می‌کند.» از آن شب به بعد، حسن و حسین و زینب و کلثوم همیشه در شب‌های قدر بیدار می‌ماندند و دعا می‌کردند. آن‌ها یاد گرفته بودند که شب قدر، شب بخشش و مهربانی خداست و باید از این فرصت طلایی استفاده کرد. به کانال «قصه، کودک، زندگی» بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/3314287622C14ba96d8a6