📌 #روز_شمار #کربلا
💠با مرگ #معاویه و روی کار آمدن یزید، #یزید از امام حسین علیه السلام درخواست بیعت کرد. #وليد حاكم مدینه جمعه ۲۷ رجب سال ۶۰ قمری امام را احضار کرد.
📌 امام حسین(ع) با روی کار آمدن یزید خطاب به ولید، فرمودند:
باید با اسلام خداحافظی کرد.
💠 بيرون رفتن امام حسین(ع) از مدینه در ۲۸ رجب سال ۶۰.
💠 ورود به مكّه در ۳ شعبان سال ۶۰.
💠 #اقامت در #مکّه در ماه شعبان، رمضان، شوال، ذىالقعده و ذىالحجه تا روز هشتم سال ۶۰.
💠 رسيدن اولين #نامههاى #كوفيان به امام حسین(ع) در ۱۰ رمضان سال ۶۰.
تعداد نامه های ارسالی حدود ۱۵۰ نامه بود.
💠 بيرون رفتن #مسلم بن عقیل از مکّه در ۱۵ رمضان سال ۶۰.
💠 ورود مسلم به کوفه در ۵ شوال سال ۶۰.
💠 #شهادت #مسلم در ۸ ذىالحجه سال ۶۰.
💠 خروج امام حسین(ع) از مکّه سهشنبه ۸ ذىالحجه سال ۶۰.
💠رسيدن امام حسین(ع) به سرزمين #کربلا در دوم محرم سال ۶۱.
💠 ورود #عمر_بن_سعد به #کربلا در سوم محرم سال ۶۱.
💠 ساماندهی #سپاه از سوى عمر بن سعد و گفتگوهاى او با امام حسین(ع) تا ششم #محرمالحرام سال۶۱.
📌عدم پذیرش بیعت و مقاومت در برابر ظلم.
💠 منع سپاه اسلام از دسترسى به آب از ۷محرم ۶۱.
💠 واقعه #عاشورا و شهادت مظلومانه امام حسین علیه السلام و ۷۲ تن از یاران وی در ۱۰ محرم سال ۶۱.
💠 #انتقال_اسيران از سرزمين کربلا بعدازظهر روز ۱۱ محرم سال ۶۱.
💠 #دفن شهدای کربلا و بدن امام حسین(ع) در روز بعد از #عاشورا.
@moj_tarikh
شمر ناگهان شمر نشد
✍خیانت، یک مسئلهی تدریجی است. #شمر هم ناگهان شمر نشد. شمر از خط مقدم جبههی #علیبنابیطالب علیه السلام به خط مقدم جبههی #یزید آمد. همه به تدریج شمر میشوند. همهی ما اینچنین هستیم و کمکم شمر میشویم؛ بهطوری که اگر از ابتدا به خود ما بگویند که شما بیست سال دیگر چنین آدمی خواهی بود، خودمان هم باور نمیکنیم. برخی از جلادهای #کربلا قبلا سوابق خوبی در اسلام و حتی در جهاد داشتند و برخی اصلا رزمندهی اسلام بودند، جبهه رفته بودند و در رکاب علیبنابیطالب جنگیده بودند؛ چنانکه اگر تیر مثلا بهجای بازو به گلویش خورده بود، اکنون جزو شهدای اسلام بود اما اینک به کربلا آمده تا سر #امام_حسین علیه السلام را از تن جدا کند.
🏴 روضه حضرت رقیه
متن اصلی روضه دختر خردسال خاندان اهل بیت(ع) از کتاب کامل بهایی اثر عمادالدین طبری از عالمان شیعه است که آن را به سال 675 در اصفهان نوشته است.
«در حاويه آمد كه:
زنان خاندان نبوت در حالت اسيرى حال مردان كه در كربلا شهيد شده بودند، بر پسران و دختران ايشان پوشيده میداشتند، و هر كودكى را وعدهها میدادند كه پدر تو به فلان سفر رفته است باز میآيد، تا ايشان را به خانه #يزيد آوردند،
دختركى بود چهارساله، شبى از خواب بيدار شد و گفت پدر من حسين(ع) كجاست؟
اين ساعت او را به خواب ديدم سخت پريشان، زنان و كودكان جمله در #گريه افتادند و فغان از ايشان برخاست.
يزيد خفته بود، از خواب بيدار شد، و حال تفحص كرد. خبر بردند كه حال چنين است.
آن لعين در حال گفت كه بروند و سر پدر او را بياورند و در كنار او نهند. ملاعين سر بياورد و در كنار آن دختر چهارساله نهادند. پرسيد اين چيست:
ملاعين گفتند سر پدر تو است. آن دختر بترسيد و فرياد برآورد و رنجور شد و در آن چند روز جان به حق تسليم كرد.»
(حاویه نام کتابی است که عمادالدین طبری این مطلب را از آن نقل کرده است.
https://eitaa.com/hadisemenbar/6560