⚘﷽⚘
🌷بخشی از نامه شهید علی خلیلی به امام خامنه ای ✉️👇
آقاجان!
به خدا درد هایی که می کشم به اندازه ی این درد که نکند کاری بر خلاف رضایت شما انجام داده باشم مرا اذیت نمی کند. مگر خودتان بار ها علت قیام امام حسین (ع) امر به معروف و نهی از منکر تشریح نفرمودید؟
مگر خودتان بار ها نفرمودید بهترین راه اصلاح جامعه تذکر لسانی است؟
یعنی تمام کسانی که مرا توبیخ کردند و ادعای انقلابی گری دارند حرف شما را نمی فهمند؟
یعنی شما انقدر بین ما غریب هستید؟
#شهید_علی_خلیلی ✍️
🌹شهیدی که غریبانه در راه دفاع از ناموس به شهادت رسید🌹
#شهید_علی_خلیلی
#سالروز_شهادت
#یادش_باصلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_ال_محمد_و_عجل_فرجهم
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘﷽⚘
شهید ابراهیم هادی
#حتما_ببینید🙏
بهترین برای بهترین ها تقدیم به شما 😊
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ قسمت یازدهم: امتیاز به اون دختر نگاهی کرد و با لبخند گفت ... - نگران نباش لوسی ... هر چی م
⚘﷽⚘
قسمت دوازدهم: واحدهای مشترک
چند لحظه سکوت کرد ...
- لالا ... فامیلش رو بلد نیستم ... اما چند بار دیدم پایین راه پله های غربی منتظرش بود ... بقیه دوست های قدیمش رو نمی شناسم ...
خیلی آروم دستم رو گذاشتم روی شونه اش ...
- می دونم تو دختری نیستی که به گنگ ها نزدیک بشی ... از کمکت واقعا متشکرم ... امیدوارم اگه چیز بیشتری به نظرت رسید بازم بهمون کمک کنی ... و مطمئنم می دونی کجا پیدام کنی ...
دست کردم توی جیبم و کارتم رو بهش دادم ...
هنوز چند قدمی از هم دور نشده بودیم که برگشت سمت ما ...
- آقای ساندرز ... دبیر ریاضی مون ... کلاس ریاضی و شیمی من و کریس با هم بود ... یعنی من از روی برگه انتخاب واحد اون انتخاب کردم ...
آقای ساندرز با بچه ها ارتباط خیلی خوبی داره ... علی الخصوص به کریس خیلی نزدیک بود ...
زمانی که هم سن و سال اینها بودم ... محبوب ترین درسم، ریاضی و کامپیوتر بود ... کدنویسی هام حرف نداشت ...
با شنیدن اسم دبیر ریاضی ... برای یک لحظه برگشتم به گذشته ... شاید درخشان ترین سال های عمرم ...
لیست رو از دست اوبران گرفتم ...
- فکر می کنم باید اسم مدیر رو توی لیست مظنونین اصلی قرار بدیم ...
حرف هاش رو می شنیدم اما ذهنم جای دیگه بود ...
- کجایی توماس؟ ... شنیدی چی گفتم؟ ...
- اسم ساندرز توی لیست نیست ...
لیست رو از دستم گرفت ...
- یعنی ارتباط مقتول با دبیر ریاضیش مخفیانه بوده؟ ...
ناحودآگاه نگاهم توی حیاط چرخید ...
- بعید می دونم ... وقتی یه دانش آموز خبر داشته ... قطعا اونها هم می دونستن ... اونم با این مراقبت شدید ...
- شاید به نظرشون موضوع خاصی نبوده که بخوان بهش توجه کنن ...
شاید ... شاید هم نه ... به هر حال اینم یه سوال دیگه بود... سوالی که می تونست هیچ ربطی به قتل نداشته باشه ... اما قطعا دنیل ساندرز، سوژه ای بود که باید باهاش حرف می زدیم ...
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
قسمت سیزدهم: اسمی که هرگز نشنیده ایم ؟!
یه خونه قدیمی ... دو طبقه اما تمییز و نوسازی شده ...
مادرش هنوز گریه می کرد ... به زحمت می تونست حرف بزنه ... برام عجیب بود ... از زمانی که خبر مرگ پسرشون رو شنیده بودن، چند ساعت می گذشت ... و یه بچه شرور، چیزی نبود که این همه به خاطرش گریه کنن ...
پدرش برای بانک کار می کرد ... و مادرش خیاط لباس های مجلسی و پرام ... هر دوشون به سختی کار می کردن تا بتونن پسرشون رو به یه کالج و دانشگاه خوب بفرستن ... تا بتونه آینده خوبی داشته باشه ... چیزی که کریس هم، توی سال آخر عمرش به دنبالش بود ...
دیدن تلاش خانواده باعث شده بود مسیرش رو عوض کنه؟... یا بعد از عوض شدن مسیرش، تلاش خانواده چند برابر شده بود؟ ... هر چند، مادرش بیشتر از سه سال بود که به برای کمک به مخارج خانواده وارد عرصه شده بود ...
چیزی مبهم و گنگ توی ذهنم موج می زد ... چیزی که هیچ سوالی آرامش نمی کرد و نمی تونستم پیداش کنم ... چیزی که توی حرف های پدر و مادرش هم بهش اشاره ای نمی شد ...
تنها اشاره ارزشمند ... اسم ساندرز بود ... اونها حتی به اینکه پسرشون سابقا عضو یه گروه گنگ بوده، اشاره ای نکردن ...
- لالا ... دختری رو به این اسم می شناسید؟ ...
با شنیدن این اسم ... هر دوشون جا خوردن ... چشم های مادرش پرید و نگاهی که توش نگرانی با قدری ترس قاطی شده بود رو، چرخوند سمت همسرش ... ذهن خودش نمی تونست جوابی براش پیدا کنه ...
آقای تادئو کمی خودش رو روی مبل جا به جا کرد ... نسبت به همسرش، کنترل بیشتری روی چهره اش داشت ... اما اون هم ...
- خیر کارگاه ... ما هرگز چنین اسمی رو نشنیدیم ...
با هیچ جمله ای به این اندازه نمی تونستم مطمئنم بشم که اونها دارن خیلی چیزها رو مخفی می کنن ... اما چرا؟ ... چرا باید به افرادی که دنبال پیدا کردن قاتل پسرشون هستن دروغ بگن؟ ...
اوبران هنوز می خواست با اونها صحبت کنه ... اما صحبت باهاشون دیگه فایده ای نداشت ... نمی شد به هیچ حرف شون اعتماد کرد ... نه تا وقتی که به جواب این چرا ... پی می بردم ...
از جا بلند شدم ...
- خانم تادئو ... می تونید اتاق کریس رو بهم نشون بدید؟ ...
نگاهی به همسرش کرد و از جا بلند شد ... انگار منتظر اجازه و تایید اون بود ...
نسبت به همسرش کنترل کم تری روی خودش داشت ... باید از همدیگه جداشون می کردم ... اینطوری دیگه نمی تونست در پاسخ سوال ها به شوهرش تکیه کنه ... و اوضاع آشفته درونش این فرصت رو در اختیارم می گذاشت که جواب اون چرا رو پیدا کنم ...
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
1_40664537.mp3
10.12M
🎵 #صوت_شهدایی
✨توی شلوغی های این عالم
✨واسه شهیدان دلمون تنگه
🎤🎤 #سیدرضا_نریمانی
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
مردم...
نگذارید شیرینی #خواب_غفلت
آن چنان چشم هایتان را گرم خود😌کند
که #غافل شوید
از نگاه هایی👀 که میتوانند
تا رسیدن به #عرش دستگیرتان
باشند.
#شهید_محمود_رضا_بیضائی
#شب_بخیر_علمدار 🌙
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: دوشنبه - ۰۴ فروردین ۱۳۹۹
میلادی: Monday - 23 March 2020
قمری: الإثنين، 28 رجب 1441
🌹 امروز متعلق است به:
🔸سبط النبي حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام
🔸سیدالشهدا و سفينة النجاة حضرت امام حسین علیهما السّلام
💠 اذکار روز:
- یا قاضِیَ الْحاجات (100 مرتبه)
- سبحان الله و الحمدلله (1000 مرتبه)
- یا لطیف (129 مرتبه) برای کثرت مال
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹خروج امام حسین علیه السلام از مدینه به سمت مکه، 60ه-ق
🔹اقامه اولین نماز در اسلام
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘﷽⚘
#السلام_ایها_غریب
#دردودِلےباآقـا💌✨
#دارمازدستمیرم😞
کارنامہام پُر ازتقلب وگنـاه
قلبـے خط خطے سیـٰاه
دوباره شرمندگے من
دوباره اشڪ ریختن تو
خسته ام ازخودم
بایدشـروع ڪنمبراےتمرین
براے یـار بودن؛
نه سـربـار بودن!
|• ادرڪنےولاتهلڪنے •|
#دستمـوبگیر✋🏻
#اللهمعجللولیکالفرج
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
به چهره خندانش نگاه کن...❤️
و به خودت افتخار کن که
بین میلیارد ها انسان روی زمین،
دست تو را گرفته و تو را انتخاب کرده..☘
صبحت بخیر شهید مدافع حرم
#شهید بیضائی
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
#حدیث_روز
امام مهدی (عج) فرمودند:
🔷خداوند محمّد را برانگيخت تا رحمتى براى جهانيان باشد و نعمت خود را تمام كند .
📖 بحار الأنوار، ج 53، ص 194
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
💠 برای محمودرضا/ صد وهفتاد و سه
▪️احمدرضا بیضائی
🌷تیک تاک ... تیک تاک ... تیک تاک ...
عقربه ها می رسند به لحظه تحویل سال یکهزار و سیصد و نود و سه. درست شصت روز از پرواز سبکبال تو می گذرد. پدر و مادر، با داغی به بزرگی همه داغ های عمرشان در سکوتی معنادار فرو رفته اند و خانه و خانه در بهتی عمیق از رفتن توست. تیک تاک ... تیک تاک ... تیک تاک ... جرات شکستن این سکوت را هیچکدام مان نداریم. توپ تحویل سال اما بلاخره سکوت را می شکند و صدای سورنا و دهل نوروز که از تلویزیون بخش می شود، در سکوت سنگین خانه گم می شود. چقدر سخت است حالا بلند شدن و روبوسی با پدر، اما پدر مردتر از این حرف هاست. به روی خودش نمی آورد. با بچه ها روبوسی می کند اما کلامی به زبان نمی آورد.
🌷بچه ها، عروس ها، دامادها، همه، عید را به هم تبریک می گوییم و هر کس به گوشه ای می رود تا اشک هایش را از بقیه پنهان کند. مادر اما، آشکار اشک می ریزد و با صدا.
آه، جانکاه بود. سخت تر از لحظات تحویل سال نود و سه، لحظه ای بر خانه پدر نگذشته بود ...
🌷 سخت است باورش، حالا داریم رسیدیم به هفتمین عید بدون تو برادر! باورش برای ما سخت است. برای ما که اسیر و محکوم زمانیم و بقول آسد مرتضی، زمان ما را با خود برده است. اما تویی که مانده ای و هفتاد سال دیگر هم بگذرد، مانده ای و روزی که هیچکدام ما نیستیم، نامت همچنان بر بلندای تاریخ خواهد درخشید و بر زبات ها جاری خواهد بود، ای شهید!
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•