eitaa logo
دوست شــ❤ـهـید من
939 دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
68 فایل
🌹🌿بسم الله الرحمن الرحیم🌿🌹 #شهید_محمود_رضا_بیضائی: «اذا کان المنادی زینب (س) فأهلا بالشهادة» " «اگر دعوت کننده زینب (س) باشد، سلام بر شهادت»! #خادم_کانال: @gharibjamandeh
مشاهده در ایتا
دانلود
⚘﷽⚘ محال است به خنده اش نگاه کنے و عوض نشود♥️ فرق دارد از عمق وجودش می‌خندد😍 ازجایے که اسمش ست 😔 •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ #از_گناه_تا_توبه ۹ ✅وقتی ما گناهی رو انجام میدیم در واقع باید اثرطبیعی اون گناه ‌رو ‌هم ببینیم
⚘﷽⚘ قسمت( ۱۰) ✅شق القمر‌‌ یکبار اتفاق افتاد اما خدا دائما داره توبه می پذیره یعنی دائما داره معجزه میکنه ☺️ تازه بعضی وقتا‌ بدون اینکه توبه ‌کنیم اثر گناه را از بین میبره و نمیگذاره اثرش ظاهر بشه مثل گریه بر حضرت اباعبدالله الحسین علیه السّلام 💢اثر طبیعی‌ گناه بخوایم چندتا مثال بزنیم مثلا هرکس چشم چرونی کنه بطور قطع قلب ناآرامی خواهد داشت حالا چی میخواد چشم چرونی تو زندگی مردم کنه که چی دارن چی ندارن چی چشم چرونی به نامحرم 💢مثال دوم گوش دادن به موسیقی در دراز مدت اعصاب آدم رو ضعیف میکنه حتی جالبه شنیدم محققین به این نتیجه رسیدن تیک تیک ساعت هم به مرور روی اعصاب انسان اثر میذاره 👈پس مطمئن باشیم اگر سازنده یک وسیله برقی میدونه برق چند ولت یا چه چیزایی واسه اون وسیله خوبه‌و چه چیزایی بد میدونه چیا واسه من و تو خوبه چیا حرام و بد☺️ ادامه دارد..... •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ قسمت شصت و چهار از شنیدن این اسم خوشش نیومد ...  - اون آدم خوبیه ... به اون پرونده هم که ارتباط
⚘﷽⚘ قسمت شصت و پنج بساط شون رو جمع کردن و از اونجا رفتن ... کمی طول کشید تا اون قیافه های خمار، بتونن درست و حسابی مسیر خروجی رو پیدا کنن ... - واقعا می خوای جوونیت رو با این همه استعداد اینطوری دود کنی؟ ... ولو شد روی مبل ... گیج بود اما نه به اندازه بقیه ... - زندگی من به خودم مربوطه کارآگاه ... واسه چی اومدی اینجا؟ ... در یکی از آبجوها رو باز کردم و نشستم جلوش ... - دفعه قبل که پیشنهادم رو قبول نکردی بیای واسه پلیس کار کنی ... حالا که تو نیومدی ... اداره اومده پیش تو ... خودش رو یکم جا به جا کرده و پاش رو انداخت روی دسته مبل ... چنان چشم هاش رو می مالید که حس می کردم هر لحظه دستش تا مچ میره تو ... - اون وقت کی گفته من قراره باهاتون همکاری کنم؟ ... هیچ کس نمی تونه منو مجبور کنه کاری که نمی خوام بکنم ... کامل لم دادم به پشتی مبل ... و پاهام رو انداختم روی هم ... اونقدر کهنه بود که حس می کردم هر لحظه است فنرهاش در بره و پارچه روی مبل رو پاره کنه ... حالت نیمه جدی با پوزخند مصممی ضمیمه حالت قبلیم کردم ... - بعید می دونم ... آخرین باری که یادم میاد باید به جرم مشارکت توی دزدی اطلاعات و جا به جا کردن شون می رفتی زندان ... اما الان با این هیکل خمار اینجا نشستی ... می دونی زندان به بچه های لاغر مردنی ای مثل تو اصلا خوش نمی گذره؟ ... با شنیدن اسم زندان، کمی خودش رو جا به جا کرد ... اما واسه عقب نشینی کردنش هنوز زود بود ... صداش گیج و بم از توی گلوش در می اومد ... - اما من که کاری نکردم ... - دقیقا ... تو از همه چیز خبر داشتی اما کاری نکردی و چیزی نگفتی ... گذاشتی خیلی راحت نقشه شون رو پیاده کنن ... و ازشون حمایت کردی که قسر در برن ... تازه یادت رفته نوشتن یکی از اون برنامه ها کار تو بود؟ ... اگه فراموش کردی می تونم به برگشت حافظه ات کمک کنم ... من عاشق کمک به پیشرفت رشته پزشکی ام ... خیلی نوع دوستانه است ... با اکراه خودش رو جمع و جور کرد ... پاش رو از روی دسته مبل برداشت و شبیه آدم نشست ... - دستمزدم بالاست ... از روی اون مبل قراضه بلند شدم ... دیگه داشت کمرم رو می شکست ... رفتم سمتش ... دست کردم توی جیبم ... از توی کیف پولم دو تا 100 دلاری در آوردم و گرفتم سمتش ... - دویست دلار ... پول اون آبجوهایی رو هم که برات خریدم نمی خواد بدی ... باحالت تمسخرآمیزی بهم خندید ... و با پشت دست، دستم رو پس زد ... - فکر کنم گوش هات مشکل پیدا کرده ... یه دکتر برو ... بسته به نوع کاری که بخوای قیمت میدم ... با اون صورت خمار و نیمه نعشه بهم زل زده بود ... ابروهام رو انداختم بالا و پوزخند تمسخرآمیزش رو بهش پس دادم ... پول ها رو بردم سمت کیفم پول ... تظاهر کردم می خوام برشون گردونم توش ... - باشه هر جور راحتی ... انتخابت برای کمک به پیشرفت علم پزشکی رو تحسین می کنم ... واقعا انتخاب فداکارانه ای کردی ... مثل فنرهای اون مبل از جا پرید و دویست دلار رو از دستم گرفت ... - فقط یادت باشه من هیچ چیزی رو گردن نمی گیرم ... تو پلیسی و هر کاری می خوای بکنی گردن خودته ... چه خوب یا بد ... آبجوها رو از روی میز برداشت و رفت سمت یخچال ... لبخند پیروزمندانه ای صورتم رو پر کرد ... قطعا خوب بود ... - مطمئن باش ... من هیچ وقت تو رو ندیدم و این صحبت ها هرگز بین ما رد و بدل نشده ... فقط یه چیزی ... برگشت سمتم ... - تا تموم شدن کار ... نه چیزی می کشی ... نه چیزی می خوری ... می خوام هوشیارِ هوشیار باشی ... باید کل مغزت کار کنه ... نه اینطوری دو خط در میون ... •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ قسمت شصت و پنج بساط شون رو جمع کردن و از اونجا رفتن ... کمی طول کشید تا اون قیافه های خمار، بت
⚘﷽⚘ قسمت شصت و شش دو روز بعد، سر و کله اوبران با پرونده کامل دنیل ساندرز پیدا شد ... ریز اطلاعاتی که می شد بدون ایجاد حساسیت یا جلب توجه پیدا کرد ... اما همین اندازه هم برای شروع کافی بود ... تمام شب رو روش کار کردم و فردا صبح ساعت 6 از خونه زدم بیرون ...  چند بار زنگ زدم تا بالاخره در رو باز کرد ... گیج با چشم های بسته ... از دیدنش توی اون حالت خنده ام گرفت ... - سلام مایک ... خوب نیست تا این وقت روز هنوز خوابی ...  برگشت داخل ... اول فکر کردم گیج خوابه اما نمی تونست برگرده توی اتاقش ... پاهاش رو روی زمین می کشید ... رفت سمت مبل و روی سه نفره ولو شد ...  رفتم سمتش و تکانش دادم ... توی همون چند لحظه دوباره خوابش برده بود ... مثل آدمی که می خواد توی خواب از خودش یه مگس سمج رو دور کنه دستش رو روی هوا تکان می داد ...  - گمشو کارآگاه ... خواهش می کنم ...  فایده نداشت ... هر چی صداش می کردم یا تکانش می دادم انگار نه انگار ... میز جلوی مبل رو کمی هل دادم کنار ... خم شدم ... با یه دست تی شرتش و با دست دیگه شلوارش رو گرفتم ... و با تمام قدرت کشیدم ... پرت شد روی زمین ... گیج و منگ پاشد نشست ... قهوه رو دادم دستش ...  - خوبه بهت گفته بودم حق نداری توی این فاصله بری سراغ این چیزها ...  خودش رو به زحمت دراز کرد و لیوان قهوه رو گذاشت روی میز ... دستش رو به مبل گرفت و پا شد ...  - تو چطور پلیسی هستی که نمی دونی قهوه خماری رو از بین نمی بره ... دقیقا همون حرفی که من به اوبران می گفتم ...  رفت سمت دستشویی ... و من مثل آدمی که بهش شوک وارد شده باشه بهش نگاه می کردم ... عقب عقب رفتم و نشستم روی مبل ...  تازه فهمیدم چرا آنجلا ولم کرد ... تصویر من توی مایک افتاده بود ... زندگی من ... و چیزهایی که تا قبلش نمی دیدم ... دنبال جواب بودم و اون رو به خاطر ترک کردنم سرزنش می کردم ... اما این صحنه ها کریه تر از چیزی بود که قابل تحمل باشه ... مردی که وسط خونه خودش و قبل از رسیدن به دستشویی بالا آورد ... و بوی الکل و محتویات معده اش فضا رو به گند کشید ...  باورم نمی شد ... من پلیس بودم ... من هر روز با بدترین صحنه ها سر و کار داشتم ... هر روز دنبال حقیقت و مدرک می گشتم ... تا به حال هزاران بار این صحنه ها رو دیده بودم ... اما چطور متوجه هیچ کدوم از نشانه ها نشدم؟ ... بلند شدم و رفتم سمتش ... یقه اش رو گرفتم و دنبال خودم تا حموم کشان کشان کشیدم ... پرتش کردم توی وان و آب سرد دوش رو باز کردم ... صدای فریادش بلند شده بود ... سعی می کرد از جاش بلند بشه اما حتی نمی تونست با دستش دوش رو بگیره ... چه برسه به اینکه از دست من بکشه بیرون ... •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ 💌 هر جای این کره خاکی که هستید دعوتید به پویش: 🔸 #استغاثه_به_امام_زمان_ارواحنا_فداه 🌷هر شب به
⚘﷽⚘ 💌 هر جای این کره خاکی که هستید دعوتید به پویش: 🔸 🌷هر شب به نیابت از یک شهید. 🔸شب پانزدهم 🌹 🌹 📖 قرائت دعای الهی عظم البلاء •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚘﷽⚘ 📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: پنجشنبه - ۰۴ اردیبهشت ۱۳۹۹ میلادی: Thursday - 23 April 2020 قمری: الخميس، 29 شعبان 1441 🌹 امروز متعلق است به: 🔸حضرت حسن بن علي العسكري عليهما السّلام 💠 اذکار روز: - لا اِلهَ اِلّا اللهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ الْمُبین (100 مرتبه) - یا غفور یا رحیم (1000 مرتبه) - یا رزاق (308 مرتبه) برای وسعت رزق ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹امروز مناسبتی نداریم 📆 روزشمار: ▪️1 روز تا آغاز ماه مبارک رمضان ▪️10 روز تا رحلت ام المومنین حضرت خدیجه علیها السلام ▪️15 روز تا ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام ▪️18 روز تا اولین شب قدر ▪️19 روز تا ضربت خوردن امام علی علیه السلام •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ دلتنگم و دیوار #تو درمان من است😭😭 ❤️ #ظهور_نزدیک_است ❤️ داداش محمودرضا 👇 🌺 شیعه به ونیا آمده ایم... تا موثر در تحقق ظهور باشیم ❤️ •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽ صــبح آمده و مهـرِ تـو دردل سرشار امیـد! که بـاشد، همه عُمـرت پـربار!! لبخـند بـزن! درهمه وقت و همه جا جایی که تو هستی نَبُـود غم در کار صبحتون شهدای •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ امام حسن عليه السلام : مَن عَبَدَ اللّه َ عَبَّدَ اللّه ُ لَهُ كُلَّ شَى ءٍ ؛ امام حسن عليه السلام : هر كس خدا را بندگى كند ، خداوند همه چيز را بنده او گرداند . . تنبيه الخواطر ، ج 2 ، ص 108 . •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا