eitaa logo
دوست شــ❤ـهـید من
978 دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
68 فایل
🌹🌿بسم الله الرحمن الرحیم🌿🌹 #شهید_محمود_رضا_بیضائی: «اذا کان المنادی زینب (س) فأهلا بالشهادة» " «اگر دعوت کننده زینب (س) باشد، سلام بر شهادت»! #خادم_کانال: @gharibjamandeh
مشاهده در ایتا
دانلود
4_6039748793077858885.mp3
5.04M
🍃از چشمای گریونم معلومه گرفتارم... 🎤 سید رضا_نریمانی •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
haftegi_961106003.mp3
5.85M
سینه زن حسینه جوون انقلابے:)💪🏻 •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ توی اسارت، عراقی ها برا تضعیف روحیه ی ما فیلم‌های زننده پخش می کردند ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺑﻪ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥ ﺭﻭ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩ ﻋﺮﺍﻗﯽ ﻫﺎ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻭ ﺑﺮﺩﻧﺶ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺍﺯﺵ ﺧﺒﺮ ﻧﺪﺍﺷﺖ ... ﺑﺮﺍ ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ ﻣﺎ ﺭﻭ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻥ ﺑﻪ ﺣﯿﺎﻁ ﺍﺭﺩﻭﮔﺎﻩ، ﻭﺍﺭﺩ ﺣﯿﺎﻁ ﮐﻪ ﺷﺪﯾﻢ ﺍﻭﻥ ﺑﺴﯿﺠﯽ ﺭﻭ ﺩﯾﺪﯾﻢ ﯾﻪ ﭼﺎﻟﻪ ﮐﻨﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺗﺎ ﮔﺮﺩﻥ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺶ داخل چاله فقط سرش پیدابود،😔 ﺷﺐ ﮐﻪ ﺷﺪ ﺻﺪﺍﯼ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﮐﺒﺮ ﻭ ﻧﺎﻟﻪ ﻫﺎﯼ ﺍﻭﻥ ﺑﺴﯿﺠﯽ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ😔 ﻫﻤﻪ ﻧﮕﺮﺍﻧﺶ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺻﺒﺢ ﮐﻪ ﺷﺪ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺷﻬﯿﺪ ﺷﺪﻩ، ﺧﯿﻠﯽ دنبال بودیم ﻋﻠﺖ ﻧﺎﻟﻪ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺩﯾﺸﺒﺶ ﺭﻭ ﺑﺪﻭﻧﯿﻢ.😔 ﻭﻗﺘﯽ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻧﮕﻬﺒﺎﻧﺎن ﻋﻠﺘﺶ ﺭﻭ ﮔﻔﺖ ﻣﻮ ﺑﻪ ﺗﻨﻤﻮﻥ ﺭﺍﺳﺖ ﺷﺪ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ: ﺯﯾﺮ ﺧﺎﮎ ﺍﯾﻦ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻣﻮﺷﻬﺎﯼ ﺻﺤﺮﺍﯾﯽ ﮔﻮﺷﺖ ﺧﻮﺍﺭ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﻩ ﻣﻮﺷﻬﺎ ﺣﺲ ﺑﻮﯾﺎﺋﯽ ﻗﻮﯼ ﺩﺍﺭﻥ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺩﻭﺳﺘﺘﻮﻥ ﺷﺪﻥ ﺑﻬﺶ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﻭ ﮔﻮشت ﺑﺪﻧﺶ ﺭﻭ ﺧﻮﺭﺩﻥ. ﻋﻠﺖ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻭ ﻧﺎﻟﻪ ﻫﺎﺵ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﺑﻮﺩﻩ ﺻﺒﺢ ﮐﻪ ﺑﺪﻧﺶ ﺭﻭ ﺁﻭﺭﺩﯾﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺗﮑﻪ ﺗﮑﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ. اینطوری شهید دادیم و حالا بعضیا راحت پای کانالهای ماهواره نشستند 😔 ونمی دانند یه روز همان شهید رو می آورند تا در مقابل او توضیح دهند که به چه قیمتی چشم خود را به گناه آلوده کردند •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ 💠اولین غذایی که بعداز عروسیمان درست کردم، استانبولی بود. از مادرم تلفنی پرسیدم... شد سوپ! آبش زیاد شده بود! کاسه کردم گذاشتم سر سفره، منوچهر میخورد وبه‌ به وچه‌ چه میکرد. خودم رغبت نکردم بخورم! روز بعد گوشت قلقلی درست‌ کردم. شده بود عین قلوه سنگ! تامن سفره را آماده کنم، منوچهر چیده‌ بودشان روی میز و با آنها تیله‌ بازی میکرد، میخندید و میگفت: چشمم کور،دندم نرم تاخانم آشپزی یاد بگیره هرچه درست‌ کنه میخوریم، حتی قلوه‌ سنگ.. •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘﷽⚘ 🍃 🌷محمد ابراهیم همت ❤️ پیشنهاد دانلود ❤️ •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
هندزفری هاتون همراتونه؟؟؟
1_60571426_5913627065545917984.mp3
1.08M
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دوست شــ❤ـهـید من
💞💞💞 ⚘﷽⚘ 💛قرارعاشقی💛 🍁صلوات خاصه امام رضا به نیابت از 🍁اَللّهُم صلِّ على علِیِّ بنِ مُوسَى الرِّضاالْمُرْتَضَى الاِمام التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحجَّتکَ عَلے مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمن تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهیدِ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَة مُتَواتِرَةً مترادِفَةً کاَفْضَل ماصَلَّیْتَ علےاَحد منْ اَوْلِیائِک. ساعت هشت به وقت امام رضا😍😍😍 •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ تا خبر برگشتن پیکر یک شهید میشنوین هی راه براه پست و استوری و دایرکت میزارین که خبر امد خبری در راه است، بعد خانواده اون شهید و تگ میکنین زیر اون پست بعد مثل این فیلم جدیدا پایانش و باز میزارین و رها میکنین به حال خودش؟؟ چرا؟؟ اگر فکرمیکنین خانواده هاشون از برگشتن پیکر شهیدشون ذوق میکنند در اشتباهین چون این خانواده ها ترس از روبرو شدن دارن چون نمی دونند قراره چه چیزی و ببینند چون هرسری بچه های شهدا این چیزا رو میشنون تا یک مدت دلشوره دارن افسرده اند کاش مثل همون زمان شهدای دفاع مقدس بود که بدون این همه حاشیه صاف در خونه ی شهید و میزدند و خبر برگشتن شهیدشون و می دادند نه اینکه هرکی از راه رسید یه جور بند دل آدم و پاره کنه و بره مرگ یه بار شیونم یه بار! •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ #یڪ_فنجاڹ_عشق_مهماڹ_مڹ_باشید #بوے_باران #قسمت_بیست_و_یکم #بہ_نام_خداے_پرستوهاے_عاشق •°•°•°• اشک
⚘﷽⚘ •°•°•°• چادر عروس رو که با اصرار های خودم سرم کرده بودم رو جلو تر کشیدم. تمام ذهنم رو فریاد میزد. من بدون اون می‌میرم... هنوز بهش نگفتم... یعنی الان کجاست؟ یعنی باباش بهش میگه؟ صدای اطرافیان منو از افکار آشفته ام بیرون کشید. آقای صبوری از بابا و جمع اجازه گرفت و بعد رو کرد به کیوان. _آقا داماد برای اینکه صیغه موقت بین‌تون باطل بشه و من بتونم عقد دائم رو بخونم، باید به عروس خانوم بگید که مدت باقی مونده رو بخشیدم. و بعد روشو برگردوند سمت منو کمی مکث کرد‌. _دخترم شماهم باید بگید بخشیدم... چرا نگفت عروس خانوم؟ شاید هنوز باورش نشده شاید اونم میدونست من عروس نیستم! کیوان سری تکان دادو برگشت سمت من. _مدت باقی مونده رو بخشیدم بدون این که نیم نگاهی بهش بیندازم گفتم: +بخشیدم... و بهش نامحرم شدم خداروشکر! کاش تا ابد همینطور بمونه! . صدای عاقد توی گوشم زنگ میزد. _برای باردوم عرض میکنم. عروس خانوم،نیلوفر جلالی، آیا وکیلم که شمارا با مهریه یک جلد کلام الله مجید و یک جام آینه و شعمدان و شاخه نبات و هزارو پانصد سکه تمام بهاری آزادی و.... به عقد دائم جناب آقای کیوان نجاتی در بیاورم؟! کی به بار دوم رسیده بود که من متوجه نشده بودم؟! صدای دختری از پشت سر اومد: _عروس رفته گلاب بیاره... عروس بمیره الهی دلِ خوشی ازتون دارم که حالا برم براتون گلابم بیارم؟ _برای بار سوم عرض میکنم آیا وکیلم که شمارا با مهریه معلوم و... به عقد دائم آقای کیوان نجاتی در بیاورم؟ تصمیم خودم رو گرفته بودم. مصمم تر از قبل بودم. به صورت کیوان از توی آینه نگاه کردم که لبخند ژکوندی روی لبش بود! پوزخندی تحویلش دادم که صدای عاقد بازم اومد: _وکیلم؟؟ لرزش صدامو کنترل کردم و: + با اجازه پدرو مادر و بزرگترای جمع نـــَ ... ناگهان صدای جیغ بلندی از پشت سرم اومد و نگذاشت صدام به گوش کسی برسه و دادو فریاد و جیغ بیشتر از پیش شد که... . ⬅ ادامه دارد... •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•