⚘﷽⚘
✅ أَکْرِمُوا أَوْلَادَکُمْ وَ أَحْسِنُوا أَدَبَهُم
کرامت فرزندان خودتان را حفظ کنید و آن ها را مودب بار بیاورید...
🔹مکارمالاخلاق/222
⭕️ محبت بعد از ادب میاد. اگه یه پدر و مادری بیش از اینکه بر روی ادب کردن بچه هاشون تاکید کنند روی دوست داشتن و محبت تاکید کنند اتفاق خطرناکی میفته!
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
شھیدچمرانچہزیبـٰامیگہ...↓
.
حسیـݧجـانم، دردمندم دلشکسٺھام
واحساس مےڪݩمڪھ
جزٺو،وراه ٺودارویےدیگـر ٺسڪینبخشِ
قلب سوزاݩمنیسٺ...!🌿
.
#دسٺمـٰارابھمحـرمبرسـاݩیدفقط..:)
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥بکشید مارا ملت ما بیدار تر میشود!
✅کانال سپهبد قاسم سلیمانی👇
http://eitaa.com/dosteshahideman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#چادرانه
دختࢪها هم شهید مےشوند❤️
♡| ڪپے با ذڪر صلوات آزاد |♡
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
🔴 *آنروز که ابوبکر رای آورد، علی (ع) شکست نخورد، مردم سرنوشت خودرا به تباهی سپردند..*
🔵آنروز که عمر بر مسند خلافت نشست، علی (ع) کوچک نشد، مردم اشتباهشان را تکرار کردند...
🔴آنروز که شورای شش نفره، عثمان را برعلی (ع) ترجیح داد، علی (ع) شکست نخورد، خواص به مردم خیانت کردند..
🔵 *ولی آنروز که علی (ع) به خواست مردم بر مسند خلافت نشست، خود را پیروز نمی دانست بلکه مسئول می دانست، آنروز فقط مردم پیروز شدند....*
🔴 *آنروز هم که شمشیر اشقی الاشقیا فرق علی (ع) را شکافت، باز هم علی (ع) شکست نخورد،* که فرمود:"فزت و رب الکعبه"
واین بزرگترین پیروزیست که رستگار شوی... ولی آنروز باز هم مردم شکست خوردند...
🔵 *وآنروز که در کربلا، سر حسین (ع) و هفتادودو تن از یارانش به نیزه رفت و زینب (س) واسرا را به نام خارج شدگان از دین!*
درخرابه های شام گرداندندومردم هلهله کنان به دورشان ...
باز هم این مردم بودند که شکست خوردند....
🔴 *شاید تمام روزهایی که مردم شکست خوردند نفهمیدند که شکست خورده اند وبرطبل شادی کوبیدند....*
و این قصه شکست مردم چیز عجیبی نیست، که تاریخ همچنان ادامه دارد...
🔵 این بحث امامت و ولایت از صدر اسلام خاری شده تو چشم خیلی از دشمنان واقعی این دین؛ دردی که بعد از ۱۴۰۰ سال هنوز براشون تازگی داره و حتی دیده میشه بعضی از درون اسلام با این مسئله مشکل دارن!
حتی بعضی از اونایی که ملبّس هستند به لباس پیغمبر!!!
🔴 شارلاتان های سیاسی در مقام حرف معتقدند، از همه حتی امام زمان هم، می شود انتقاد کرد.
امادرمقام عمل، از برادر رئیس جمهور
اگرانتقاد کنی، دمار از روزگارت در می آورند‼️
🔵ازشهیدنواب پرسیدن:چرا آرام نمی نشینی؟
ببین آیت الله بروجردی ساکت است.
🔺نواب گفت: آقای بروجردی سرهنگ است، من سربازم!
سربازاگرکوتاهی کند، سرهنگ مجبور میشودبیاید وسط!!...
👇👇👇👇👇
✍ *هر بار که امام خامنه ای دارد می آید وسط میدان، یعنی ما سربازها کم گذاشته ایم.*
اللّهُمَّ اجعَل عَواقِبِ اُمُورِنا خَیرا
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
💌🕊💌🕊💌🕊
💌🕊💌🕊💌
💌🕊💌🕊
💌🕊💌
💌🕊
🕊
#قرار عاشـــ❤ـــقی
کانـــال#دوست شــ❤ـــهید من
معرفی#شهید_محمد_حسین_یوسف_اللهی
💌
💌🕊
💌🕊💌
💌🕊💌🕊
💌🕊💌🕊💌
💌🕊💌🕊💌🕊
⚘﷽⚘
آسمونی شدن نه بال میخواد و نه پر.
دلی میخواد به وسعت خود آسمون.
مردان آسمونی بال پرواز نداشتن، تنها به ندای
دلشون لبیک گفتند و پریدن.
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ آسمونی شدن نه بال میخواد و نه پر. دلی میخواد به وسعت خود آسمون. مردان آسمونی بال پرواز نداش
⚘﷽⚘
شهید محمد حسین یوسف الهی سال ۱۳۴۰ در شهر «کرمان» متولد شد، پدرش فرهنگی بود و در آموزش و پرورش خدمت می کرد. محیط خانواده کاملا فرهنگی بود و همه فرزندان از همان کودکی با حضور در مساجد و جلسات مذهبی با اسلام و قرآن آشنا می شدند.
علاقه زیاد و ارتباط عمیق محمد حسین با نهج البلاغه نیز ریشه در همین دوران دارد. در روزهای انقلاب محمد حسین دبیرستانی بود و حضوری فعال داشت و یکی از عاملان حرکتهای دانش آموزان در شهر کرمان بود.
آغاز جنگ عراق علیه ایران در لشکر ۴۱ ثارالله واحد اطلاعات و عملیات به فعالیت خود ادامه داد و بعدها به عنوان جانشین فرمانده این واحد انتخاب شد. در طول جنگ پنج مرتبه به سختی مجروح شد و بالاخره آخرین بار در عملیات والفجر هشت به دلیل مصدومیت حاصل از بمبهای شیمیایی در بیست و هفتم بهمن ماه سال ۱۳۶۴ در بیمارستان لبافی نژاد تهران به شهادت رسید.
جوانی که دستور «حاج قاسم سلیمانی» را اطاعت نکرد
پرسیدم: میخواهی چه کار کنی؟ گفت: هیچی! من به قرارگاه خبر نمیدهم. گفتم: حاج قاسم ناراحت میشود. گفت: من امشب تکلیف لشکر و این دو نفر را روشن میکنم
«حسین یوسفاللهی» را همه بر و بچههای لشکر 41 ثارالله مثل ستارهای میدانستند که درخشانتر از ستارههای کویر کرمان است. او جوانی است که در روزهای جنگ جانشین فرمانده واحد اطلاعات لشکر خودش بود و به خاطر پاکیاش،به صفای باطنی دست یافته و بعضی از راز و رمزهای پیرامون خود را کشف کرده بود. از زندگی این جوان بزرگ، کتابی با عنوان «پوتین های سوخته» منتشر شده است.
«حسین یوسفاللهی» در روزهای پایانی بهمن ماه سال 1364 شمسی، بر اثر جراحت های شیمیایی در بیمارستان لبافینژاد تهران برای همیشه، چشمانی را که پشت پردهها و دیوارها را میدید و شربت شهادت نوشید.
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
آنچه خواهید خواند، یکی از خاطرات این عارف جوان و مجاهد است که پس از تطبیق روایات چهار نفر از همرزمانش(حمید شفیعی، علی نجیب زاده، مرتضی حاجباقری و ابراهیم پسدست)، به این ترتیب ثبت شده. :
در سال 1362 بعد از عملیات خیبر، «لشکر ثارالله» در محور «شلمچه» مستقر شد. بین مواضع رزمندگان اسلام و دشمن حدود چهار کیلومتر آب فاصله بود و رزمندگان برای شناسایی مواضع دشمن میبایست از آن عبور میکردند.
یک شب که با موساییپور و صادقی که هر دو لباس غواصی داشتند، به شناسایی رفته بودیم، آنها از ما جدا شدند و جلو رفتند. مدتی که تاخیر کردند، فکر کردیم کار شناساییشان طول کشیده، منتظرشان ماندیم. وقتی تاخیرشان طولانی شد فهمیدیم برایشان اتفاقی افتاده است.
با قایق جلو رفتیم. هر چه گشتیم اثری از آنها نبود. بالاخره کاملا از پیدا کردنشان ناامید شدیم و فرصت زیادی هم برای مراجعت نداشتیم. بناچار بدون آنها عقب برگشتیم. «حسین یوسفاللهی» با دیدن قایق ما جلو آمد. ماجرا را که تعریف کردیم، خیلی ناراحت شد. شهادت بچهها یک مصیبت بود و اسارتشان مصیبتی دیگر. و آن مصیبت این بود که منطقه با اسارت بچهها لو می رفت و دیگر امکان عملیات نبود. حسین سعی کرد هر طور شده خبری از بچه ها بگیرد. او ما را برای پیدا کردن بچه ها به اطراف فرستاد ولی همه دست خالی برگشتیم.
حسین به خاطر حساسیت موضوع، با «حاج قاسم سلیمانی» فرمانده لشکر تماس گرفت و او را در جریان این قضیه گذاشت. حاج قاسم، هم خودش را رساند و با حسین داخل سنگری رفت و مشغول صحبت شدند. وقتی بیرون آمدند، حسین را خیلی ناراحت دیدم. پرسیدم: چی شد؟
گفت: حاجی میگوید چون بچهها لباس غواصی داشتهاند، احتمال اسارتشان زیاد است. ما باید زود قرارگاه مرکزی را خبر کنیم.
پرسیدم: میخواهی چه کار کنی؟ گفت: هیچی! من الان به قرارگاه خبر نمیدهم. گفتم: حاجی ناراحت میشود. گفت: من امشب تکلیف لشکر و این دو نفر را روشن میکنم و فردا میگویم برای آنها چه اتفاقی افتاده است.
بعد از این که حاج قاسم رفت، باز بچهها با دوربین همه جا را نگاه کردند و تا جایی که امکان داشت جلو رفتند، ولی فایدهای نداشت. صبح روز بعد که در محوطه مقر بودیم، حسین را دیدم . با خوشحالی به من گفت: هم اکبر موسایی پور را دیدم و هم صادقی را.
پرسیدم: کجا هستند؟
گفت: جایی نیستند. دیشب آنها را خواب دیدم که هر دو آمدند، اکبر جلو بود و حسین پشت سر او.
بعد گفت: چهره اکبر خیلی نورانیتر بود. میدانی چرا؟
گفتم: نه.
گفت: اکبر اگر توی آب هم بود نماز شبش ترک نمیشد. ولی حسین اینطور نبود. نماز شب میخواند، ولی اگر خسته بود نمیخواند. دلیل دیگرش هم این بود که اکبر نامزد داشت و به تکلیفش که ازدواج بود عمل کرده بود. ولی صادقی مجرد مانده بود.
بعد گفت: دیشب اکبر توی خواب به من گفت: ناراحت نباشید عراقی ها ما را نگرفته اند. ما برمیگردیم.
پرسیدم: اگر اسیر نشدهاند چطور برمیگردند؟
گفت: احتمالا شهید شدهاند و جنازه های شان را آب میآورد.
پرسیدم: حالا کی میآیند؟ خیلی راحت گفت: یکی شب دوازدهم و آن یکی شب سیزدهم.
پرسیدم: مطمئن هستی؟ گفت: خاطرت جمع باشد.
شب دوازدهم، از اول مغرب، مرتب لب آب میرفتم و به منطقه نگاه میکردم که شاید خواب حسین تعبیر شود و آب جنازه بچهها را بیاورد ولی خبری نمیشد، اواخر شب خسته و ناامید به سنگر برگشتم و خوابیدم. حوالی ساعت 4 صبح با صدای زنگ تلفن صحرایی از خواب پریدم. اکبر بختیاری که آن شب نگهبان بود، مضطرب و شتابزده گفت: حاج حمید زود بیا اینجا، چیزی روی آب است و به این سمت میآید.
حاج اکبر (مسوول خط) و حسین هم لب آب ایستاده بودند. مدتی صبر کردیم. دیدیم جنازه شهید صادقی روی آب است. حسین جلو رفت و آن را از آب گرفت. شب سیزدهم هم حدود ساعت دو یا سه شب بود که موج های آب پیکر اکبر را به ساحل آورد و خواب حسین کاملا تعبیر شد.
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
🔴 *آنروز که ابوبکر رای آورد، علی (ع) شکست نخورد، مردم سرنوشت خودرا به تباهی سپردند..*
🔵آنروز که عمر بر مسند خلافت نشست، علی (ع) کوچک نشد، مردم اشتباهشان را تکرار کردند...
🔴آنروز که شورای شش نفره، عثمان را برعلی (ع) ترجیح داد، علی (ع) شکست نخورد، خواص به مردم خیانت کردند..
🔵 *ولی آنروز که علی (ع) به خواست مردم بر مسند خلافت نشست، خود را پیروز نمی دانست بلکه مسئول می دانست، آنروز فقط مردم پیروز شدند....*
🔴 *آنروز هم که شمشیر اشقی الاشقیا فرق علی (ع) را شکافت، باز هم علی (ع) شکست نخورد،* که فرمود:"فزت و رب الکعبه"
واین بزرگترین پیروزیست که رستگار شوی... ولی آنروز باز هم مردم شکست خوردند...
🔵 *وآنروز که در کربلا، سر حسین (ع) و هفتادودو تن از یارانش به نیزه رفت و زینب (س) واسرا را به نام خارج شدگان از دین!*
درخرابه های شام گرداندندومردم هلهله کنان به دورشان ...
باز هم این مردم بودند که شکست خوردند....
🔴 *شاید تمام روزهایی که مردم شکست خوردند نفهمیدند که شکست خورده اند وبرطبل شادی کوبیدند....*
و این قصه شکست مردم چیز عجیبی نیست، که تاریخ همچنان ادامه دارد...
🔵 این بحث امامت و ولایت از صدر اسلام خاری شده تو چشم خیلی از دشمنان واقعی این دین؛ دردی که بعد از ۱۴۰۰ سال هنوز براشون تازگی داره و حتی دیده میشه بعضی از درون اسلام با این مسئله مشکل دارن!
حتی بعضی از اونایی که ملبّس هستند به لباس پیغمبر!!!
🔴 شارلاتان های سیاسی در مقام حرف معتقدند، از همه حتی امام زمان هم، می شود انتقاد کرد.
امادرمقام عمل، از برادر رئیس جمهور
اگرانتقاد کنی، دمار از روزگارت در می آورند‼️
🔵ازشهیدنواب پرسیدن:چرا آرام نمی نشینی؟
ببین آیت الله بروجردی ساکت است.
🔺نواب گفت: آقای بروجردی سرهنگ است، من سربازم!
سربازاگرکوتاهی کند، سرهنگ مجبور میشودبیاید وسط!!...
👇👇👇👇👇
✍ *هر بار که امام خامنه ای دارد می آید وسط میدان، یعنی ما سربازها کم گذاشته ایم.*
اللّهُمَّ اجعَل عَواقِبِ اُمُورِنا خَیرا
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•