⚘﷽⚘
وصیت شهید به همسرش:
سعی کن فاطمه و ریحانه را طوری تربیت کنی که با فهمیدن و درک واقعی معنی حجاب ،حجاب را رعایت کنند،
همچون که خودت برای بنده و آشنایان آینه حجاب بوده و هستی و به شما افتخار میکنم.
حلالم کن
خیلی اذیتت کردم.
خیلی ناراحتت کردم.
خیلی زحمت کشیدی، نتوانستم جبران کنم .
دست و بالم خالی از هرگونه عمل صالح است. برایم دعا کن، طلب مغفرت کن.
به دوستان هم سفارش کن، خصوصا به پدر ومادرم، همیشه از طرف من دست آنان را ببوس، همچنان که خودم این کار را میکردم.
وصیت شهید به دختر شش ساله:
فاطمه جان سلام
بابا جان! خیلی دوست دارم،
درسهایت را مرتب بخوان و به حرف مادرت گوش کن.
نماز و حجاب یادت نره،
یادت نره که وقتی چادر به سر میکردی خوشکل و ناز میشدی،
همیشه به یادت هستم،
تو هم به یاد من باش باباجونی.
وصیت شهید به دختر هشت ماهه خود:
ریحانه خانم سلام
همیشه بهت میگفتم قربونت بشم بابایی.حالا وقتی بزرگ شدی و تونستی بخونی و بنویسی،
بدون که تو رو هم خیلی دوس دارم . سفارشهایی که به آبجی بزرگت کردم رو فراموش نکنید.
به گزارش قیروکارزین نیوز،کشمکشها در کشور سوریه که اوایل در قالب اعتراضهای مردمی بهوجود آمده بود، به سرعت ماهیت صهیونیستی خود را نشان داد و گروهکهای مختلف تکفیری و وهابی به پشتوانه جبهه ضدمقاومت غربیعربی، سوریه را به میدان نبرد جهانی برای تخریب اسلام ناب محمدی(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و نابود کردن جبهه مقاومت تبدیل کردند.
اما جوانان دلباخته و شیدای سیدالشهدا در دفاع از حریم حضرت زینب(سلاماللهعلیها) کوتاهی نکردند و تا پای جان در دفاع از حریم زینبی ایستادند و خود را به قافله سیدالشهدا رساندند.
این دلباختگان سالار شهیدان(ع) و فرزندان معنوی امام خمینی(ره) که گهواره نشینان روزهای انقلاب بودند، در دفاع از جبهه جهانی مقاومت به سوی خط مقدم شتافتند و در جوار حرم شریف حضرت زینب کبری(س) به خیل شهدای کربلایی پیوستند؛ به برکت خون شهدای مدافع حرم بود که اکنون محور مقاومت هنوز پا بر جا مانده است.
صبح امروز و با حضور پرشور مردم و مسئولان محلی و استانی پیکر شهید مدافع حرم ناوبان یکم علیرضا قلیپور در قیروکارزین تشییع و در گلزار شهدای شهر قیر به خاک سپرده شد.
امامجمعه قیروکارزین در مراسم تشییع این شهید گرانقدر اظهار داشت: دو نهضت کربلا و مهدویت است که جهان را بههم پیوند میدهد.
حجتالاسلام عنایتالله اکبری بابیان اینکه در چنین روزی و در اربعین حسینی بذرهای کربلا شکوفا شد و پیام آن به جهانیان رسید افزود: عاشورا یک مقطع تاریخی، حادثه و تاریخی گذرا نیست بلکه تا همیشه جاری است و ثمره تمام انبیا در کربلا تجلی کرده است.
این مقام مسئول بابیان اینکه خداوند این چراغ را برای همیشه جهان روشن نگاه داشت خاطرنشان کرد: امروز در تمام دنیا و حتی در بلاد کفر اربعین نمود پیدا کرده و روزنامههای غربی از آن میگویند.
وی ادامه داد: در اربعین افشاگری تمام حوادث عاشورا صورت میگیرد و یزید و یزیدیان و طاغوت و طاغوتیان رسوا میشوند.
نماینده ولیفقیه در قیروکارزین با اشاره به دو نامه مقام معظم رهبری به جوانان غربی تصریح کرد: ایشان به جوانان غربی در این دو نامه پیام داد که گرفتار طاغوتهای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی نشوند.
اکبری بابیان اینکه سردمداران غرب امروز شمر و یزید زماناند افزود: عاشورا ثمرهاش ظهور است و اگر کسی حسینی شد میتواند مهدوی شود و عاشورا زمینهساز ظهور مصلح کل جهان است.
این مقام مسئول با اشاره به شهید مدافع حرم علیرضا قلیپور بیان داشت: آنها انتخابشده از طرف خداوند هستند، چراکه تنها کسانی که دارای عزت و بزرگی هستند به این مقام نائل میشوند و مایه افتخار ما است که امروز شهید مدافع حرم حضرت زینب (س) را بر روی دستانمان در این شهر تشییع میکنیم.
وی در پایان افزود: این شهید بزرگوار از جوانان مومن، متعهد و انقلابی شهرمان بوده و شهادت تنها هدیه برازنده او از جانب خداوند بود.
نزدیک یک هفته بود که سوریه بودیم.
موقع ناهار و شام که می شد علیرضا غیبش میزد. بهش گفتیم: مشکوک میزنی علیرضا، کجا میری؟ گفت: وقتی شما مشغول ناهار خوردن هستین، من میرم به فاطمه و ریحانه ( دختر شش ساله و هشت ماهه اش ) زنگ میزنم...
یه شب رفتیم توی خانه هایی که خالی شده بود، تا از اونجا به دفاع از شهر پرداخته و جلوی نفوذ دشمن به شهر رو بگیریم. فرمانده مون گفت: می تونین از وسایل خانه ها مث پتو استفاده کنین. شب که خواستیم بخوابیم، دیدم علیرضا بدون پتو و ملحفه توی سرما خوابید ، گفتم چرا از ملحفه استفاده نمی کنی؟ علیرضا گفت: شاید صاحب خانه راضی نباشه ...
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
🔷ڪلام شهیـــــد
ڪاری نڪنید ڪه لیاقت یاوری امام زمان(عج) را از دست بدهید
تا میتوانید مراقب و محاسب اعمال و اقوال خودتان باشید و خود را در محضـر خـدا حس ڪنید ڪه اگر شما او را نمیبینید، او شما را میبیند و رئوف و رحیم و قادر و قهار است، و حلم و صبر او شما را ظلوم و جهول نڪند .....
نوجوان پانزده ساله
پهلوان بسیجی
شهید سعیـــــد طوقانـــــی
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
#تلنگر_بخوریم🌿
فڪرت كه شد امـام زمان...
دلـت میشه امـام زمانی
عقلـت میشه امام زمانی
تصمـیم هات میشه امام زمانی
تمام زندگیت میشه امام زمانی
رنگ آقا رو میگیری كم كم...
فقط اگھ توی فكرت دائم
امـام زمانـت باشھ...🌿
خدایافڪرماراامامزمانیبگردان
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
@dosteshahideman
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ 📚 رمان زیبای #هرچی_تو_بخوای 🌈 ✨ قسمت👈چهل و پنجم✨ گفتم:کی میری؟😊 -هفته ی دیگه.😒 لبخند زدم و گف
⚘﷽⚘
📚 رمان زیبای #هرچی_تو_بخوای 🌈
✨ قسمت👈چهل و ششم✨
گفت:
_تو و خانواده ت خیلی خوبین.☺️وقتی به محمد گفتم میخوام برم سوریه گفت:
برو به سلامت.💖به بابا گفتم میخوام برم گفت: خدا خیرت بده پسرم برو به سلامت.💖مامان وقتی فهمید خودش بهم زنگ زد.گفتم دیگه مامان میگه نرو.شما تازه عقد کردین.درسته زهرا قبول کرده ولی تو کوتاه بیا.ولی مامان برخلاف انتظارم گفت ان شاءالله به سلامت برگردی پسرم.💖
-مامان فقط همینو گفت؟😟😊
-نه،گفت این روزها بیشتر با زهرا باش.😍
-به...منو بگو فکر کردم خودت خواستی بیشتر با من باشی.☹️داشتم بهت امیدوار میشدم.🙁
لبخند زد و گفت:
_اتفاقا من میخواستم برعکس کنم.گفتم اگه کم کم منو نبینی برات راحت تره.😅
مثلا اخم کردم و گفتم:
_از این کارها نکن لطفا.😠😬
-از همین الان دلشوره گفتن به فامیل خودمو دارم.😒😕
-بهشون حق بده.اونا تو رو یه جور دیگه ای دوست دارن.🤗
-این شش روز مونده رو چهار روزش با تو و خانواده ت هستم.دو روز آخر رو با خانواده ی خودم.😎☝️ممکنه اونا از روی ناراحتی به تو یا خانواده ت #بی_احترامی کنن.😔
-اگه بخاطر این میگی #مهم_نیست.خودت که گفتی از روی ناراحتی.پس جای ناراحت شدن نداره.😊💝
-نه.اینجوری بهتره.😒
-باشه،هر چی تو بگی...امین،فامیلت فکر میکنن چون راضی ام به رفتنت یعنی دوستت ندارم؟🙁😥
-اونا مطمئنن دوستم داری.😊تو طوری با من رفتار کردی که همه خیلی زود فهمیدن ما به هم چه حسی داریم.😉
-منظورت اون روز تو محضره؟😬🙈
خنده ای کرد و گفت:
_اون شروعش بود.بعد از اون روز هم رفتارت کاملا مشخص بود.😍😇
-اون روز خیلی خجالت کشیدی؟☺️😅
-خجالت کشیدم ولی ته دلم ذوق میکردم.😊😍
مامان برای شام صدامون کرد...
از چشمهاش معلوم بود گریه کرده ولی پیش ما میخندید.😣امین هم متوجه شد ولی به روی خودش نیاورد.منم موقع شام شوخی میکردم. وقتی شام خوردیم،امین کنار صندلی مامان نشست.دست مامان رو بوسید😘 و گفت:
_من شما رو به اندازه ی مادرم دوست دارم. میدونم اذیت میشید ولی وظیفه ست که برم.حلالم کنید.😊😒
مامان سرشو بوسید و نوازش کرد و گفت:
_شما هم مثل محمدم هستی.من درک میکنم ولی #منم_مادرم،دلم برای پسرم تنگ میشه.😊😢
بابا بلند شد.امین رو در آغوش گرفت و گفت:
_نگران ما و زهرا نباش.😊غصه ی ما فقط دلتنگی شماست وگرنه همه مون دلیل رفتنت رو خوب میدونیم.وقتی اومدی خاستگاری دخترم مطمئن بودم تمام تلاشت رو برای #خوشبختی ش میکنی.الانم مطمئنم اگه #وظیفه ت نمیدونستی نمیرفتی.👌
امین بابا رو محکم بغل کرد و سرش رو شونه ی بابا گذاشت...من از اینکه امین نوازش مادرانه و آغوش پدرانه داشت،خوشحال بودم.☺️😇
اون شب امین رفت،اما ما مثل وقتیکه محمد میخواست بره شب تا صبح بیدار بودیم....
بابا نماز میخوند.😒✨مامان دعا میکرد.😞🙏منم هرکاری میکردم تا آروم بشم.😣🌟
تا چهار روز برنامه ی ما همین بود...
بعد کلاس هام با امین بیرون بودم.بعد برای شام میرفتیم خونه ی ما،بعد میرفت خونه شون.
شب آخری که با ما بود علی و محمد هم بودن. علی هم یه دختر شش ماهه داشت که اسمش حنانه بود،👶🏻😍دیگه برای زندگی به تهران اومده بودن.
اسماء تا چشمش به ما افتاد دوباره اشکهاش جاری شد.😢علی و محمد،امین رو بغل کردن. همه ساکت بودن.فضا سنگین بود.
خیلی جدی به امین گفتم:
ادامه دارد..
✍نویسنده بانو #مهدییار_منتظر_قائم
💎کپی با ذکر صلوات...📿
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ 📚 رمان زیبای #هرچی_تو_بخوای 🌈 ✨ قسمت👈چهل و ششم✨ گفت: _تو و خانواده ت خیلی خوبین.☺️وقتی به محم
⚘﷽⚘
📚 رمان زیبای #هرچی_تو_بخوای 🌈
✨ قسمت👈چهل و هفتم✨
گفتم:
_وای به حالت وقتی حوری ها اومدن سراغت حتی نگاهشون کنی.😠
بعد بالبخند گفتم:
_اگه حتی بهشون نگاه کنی نه اینکه اخم کنم و قهر کنم و برم خونه ی بابام،نه،...☺️
با تهدید گفتم:
_مهریه مو میذارم اجرا و میندازمت زندان.😏☝️
همه خندیدن.😀😁😃😄😂😅علی گفت:
_اگه چشمش به حوری ها بیفته خودم چشمهاشو ادب میکنم.😎👊
محمد هم یه چیز دیگه گفت. کلا فضا عوض شده بود.😂😁
امین برای گفتن به خانواده ش این پا و اون پا میکرد تا بالاخره بعد از ناهار گفت.😊
حانیه و مادرش با من تماس گرفتن که برم اونجا.به امین گفتم:
_بیام؟😕
گفت:_نه.😍
تا غروب مقاومت کردم که نرم.ولی اونقدر اصرار کردن که غروب رفتم....
همه بودن.عمه زیبا و شوهر و بچه هاش،عموی امین و خانمش و بچه هاش.بچه های عمه دیبا،عمه ی بزرگ امین،هم بودن.خود عمه دیبا شهرستان زندگی میکرد و تو راه بود که بیاد.
خاله و خانواده ش هم که بودن.
همه تا چشمشون به من افتاد گریه هاشون شدیدتر شد.حتی چند نفرشون مدام به من میگفتن بگو نره...
اوضاع اونجا اصلا خوب نبود.
خونه شون مثل خونه هایی بود که تازه عزیزی رو از دست دادن😫😩😭😭😫😩 و فامیل با خبر میشن و دور هم جمع میشن.
با اینکه انتظارشو داشتم ولی حالم خیلی گرفته شد.😒😐
حانیه تو اتاقش بود و فقط گریه میکرد.😭تا منو دید سریع روشو برگردوند.امین تو اتاقش بود و داشت وسایلشو جمع میکرد.پسرخاله ها و پسرعمه ها و پسرعمو هاش هم پیشش بودن.
بعضی هاشون طرف امین بودن و بعضی هاشون سعی میکردن منصرفش کنن.
امین کلافه شده بود.برای اینکه از دست اونا راحت بشه،منو صدا کرد که برم تو اتاقش.😒
وقتی آقایون از اتاقش رفتن بیرون،رفتم پیشش. نگاهی به من کرد.
صورتش پر از غم بود.
دلم خیلی براش سوخت.یه کمی باهاش حرف زدم،آرومتر شد.😊
بعد از نماز،عمه زیبا صدام کرد.رفتم تو آشپزخونه...
ادامه دارد..
✍نویسنده بانو #مهدییار_منتظر_قائم
💎کپی با ذکر صلوات...📿
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: دوشنبه - ۱۰ آذر ۱۳۹۹
میلادی: Monday - 30 November 2020
قمری: الإثنين، 14 ربيع ثاني 1442
🌹 امروز متعلق است به:
🔸سبط النبي حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام
🔸سیدالشهدا و سفينة النجاة حضرت امام حسین علیهما السّلام
💠 اذکار روز:
- یا قاضِیَ الْحاجات (100 مرتبه)
- سبحان الله و الحمدلله (1000 مرتبه)
- یا لطیف (129 مرتبه) برای کثرت مال
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹قیام مختار، 66ه-ق
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
تمام پنجره ها
رو به آسمان باز است
ببار حضرتـ❤️ـ باران
که فصل اعجاز است
کجا قدم زده ای
تا ببوسم آنجا را
که بوسه بر اثر پایتـ❤️ـ
عین پرواز است
سلام حضرتـ❤️ـ باران ...
#سلام
#امام_زمان
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•