eitaa logo
دوست شــ❤ـهـید من
952 دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
68 فایل
🌹🌿بسم الله الرحمن الرحیم🌿🌹 #شهید_محمود_رضا_بیضائی: «اذا کان المنادی زینب (س) فأهلا بالشهادة» " «اگر دعوت کننده زینب (س) باشد، سلام بر شهادت»! #خادم_کانال: @gharibjamandeh
مشاهده در ایتا
دانلود
⚘﷽⚘ 📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: چهارشنبه - ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۰ میلادی: Wednesday - 19 May 2021 قمری: الأربعاء، 7 شوال 1442 🌹 امروز متعلق است به: 🔸امام موسي بن جعفر حضرت كاظم عليه السّلام 🔸السلطان ابالحسن حضرت علي بن موسي الرضا عليهما السّلام 🔸جواد الائمه حضرت محمد بن علي التقي عليهما السّلام 🔸امام هادي حضرت علي بن محمد النقي عليهما السّلام 💠 اذکار روز: - یا حَیُّ یا قَیّوم (100 مرتبه) - حسبی الله و نعم الوکیل (1000 مرتبه) - یا متعال (541 مرتبه) برای عزت در دو دنیا روزتون منور به یاد •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ تا به کی صبر و صبوری تا چه وقتی انتظار من دلی آشفته دارم نام من ایوب نیست سلام حضرت موعـ❤️ـود .... •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷 ☆∞🦋∞☆ ﷽ سلام صبح زیباتون شــ🌷ــهدایـے خورشید را ببین هرگز به نتیجه طلوعش ڪه به شب منتهے مےشود فڪر نمیڪند بےتوقع و گرم و مهربان مےتابد نه ناامید مےشود و نه دلسرد هم مثل خورشیدند 🌞 به کار فکر نمیکنند این که کار برای خداست👆 خودش کلیه 😍 •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ ⭕️ 🔸امام باقر (ع): 🔹هيچ شفيعى براى زن نزد پروردگارش نجات بخش‌تر از رضايت شوهرش نيست.(وسایل الشیعه ج۲۰ ، ص۲۲۲ - خصال ج۲ ص ۵۸۸) •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ 🔅 #هر_روز_با_قرآن 📖 صفحه ۱۲۵ •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ 🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ 🌸🍃 ۱۲۶ ڪلام حق امروز هدیہ به روح: •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ 7⃣یاران حضرت مهدی(عج) 2از3_ویژگی های نفسانی👇👇 2⃣طـهـارت و تـقـوا: یـک رکـن مـدیـریـت ایـده آل
⚘﷽⚘ 9⃣یاران حضرت مهدی(عج) ۲از۳_ویژگی های نفسانی..🌱👇 4⃣مـعـرفـت الهـی : یـاران خـاص حـضـرت عـلاوه بـر تـوانـمـنـدی هـای مـدیـریـتـی اهل سیر و سلوک معنوی هستند و از مراتب بالای معرفت الهی برخوردارند.به این ویژگی بـا تـعـبـیـرهـای مـخـتـلفـی در روایـات اشـاره شـده اسـت.بـه عـنـوان مثال : عارفان به خداوند متعال از اهل حقایق که از روی کشف و شهود ربّانی عارف به خدا هستند، بـا او بـیـعـت مـی کـنـنـد... : مـردانـی کـه خـدا را بـه حقّ شناخته اند،آنها یاوران حضرت مهدی در آخرالزمان هستند... از برخی روایات می توان استفاده کردکه آنان در اثر عرفان عملی به این مرتبه رسیده ان✨ ... •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
•| نمی‌دانم چه حڪمتے در خونِ شهید نهفته گویے عِطر وجودش دنیا را احاطه می‌ڪند. فرقے ندارد از ڪدام شهر و به ڪدام زبانی مهم آن است ڪه ڪشته شده در راه حسینے |• 🕊 @dosteshahideman
8.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺دم غروب بریم ‌(ع)🌺 به نیابت از 🌱حاج مصطفی چمران🌱 🗒داغ یعنی نبودن عباس..😭🌷 🗒هرکی،هرچی شد داره میبره..😭🌷 🎤 🌱 😍 🦋🌴🦋🌴🦋🌴🦋🌴 @dosteshahideman 🦋🌴🦋🌴🦋🌴🦋🌴
دوست شــ❤ـهـید من
#قسمت‌سی‌وام #نم‌نم‌عشق یاسر دم در محضر که رسیدیم همه اومدن استقبالمون.بعدازپارک کردن ماشین روبه م
یاسر وارداتاق شدم و دررو بستم... جلوی آینه ایستادم...یه داماد تمام عیار... پوزخندی زدم و کتمو از تنم درآوردم...روی تخت پرتش کردم و وساعتمو از دور مچم بازکردم و روی پاتختی گذاشتم.. واردسرویس اتاق شدم و سرمو زیر لوله ی آب گرفتم... همیشه وقتی کلافه بودم آب سرد بهم آرامش میداد... لوله رو بستم و دکمه های لباسمو بازکردم و ازتنم خارجش کردم...گلوله اش کردم و پرتش کردم گوشه ی حمام... حوله ام رو روی سرم گذاشتم و موهاموخشک کردم...عادت به سشوارکشیدن نداشتم...شلوارموبا یه شلوار ورزشی عوض کردم و یه تی شرت هم تنم کردم.. ازپنجره به آسمون خیره شدم... پرت شدم به یه خاطره ی دور توی گذشته ام...یه خاطره ی گرم توی دل روزهای سردی که توی کشور غریبه داشتم...به روزهای هفده سالگیم.. «_چرااینجورنگاه میکنی نیلا؟ +چون دوستت دارم میلاد... دستمو روی میزکوبیدم و گفتم... _بس کن نیلا..هم من یه بچه ام هم تو...من و تو یک نقطه ی مشترک هم نداریم نیلا...بزرگترینش هم آیینمون...اینقدم به من نگومیلاد...» بابغض نگاهم کرد و دستشو آروم روی صورتم گذاشت... با خشم دستشو پس زدم و گفتم _بهم دست نزن.اه.چرانمیفهمی این چیزا توی دین من خوب نیستن نیلا...حتی اگه همدیگه رو دوس داشته باشیم...میفهمی عزیزم؟ آروم چشماشوبست و اشک ریخت..اشکاش آتیشم میزد...نفهمیدم چیشد که کنترلمواز دست دادم و بغلش کردم...اشک از چشمای خودمم جاری شد... این رابطه سرتاپا غلط بود» نگاهی به آسمون انداختم و زیرلب گفتم: _ازت متنفرم لعنتی...انتقام همه امونو ازت میگیرم...تماشاکن... مهسو ازصبح که بیدارشده بودم یاسر خونه نبود... لابدرفته پیش اون دختره...هه بدبختانه امروز کلاس هم نداشتم... گوشیمو برداشتم و کمی توی اینترنت چرخیدم ...مشغول خوندن یه رمان بودم یکهو برام پیامک اومد.. ازیه شماره ناشناس بود... «مبارک باشه...خیلی بهم میومدین» وا..کیه؟پیام دادم _ممنون ،شما؟ پیامم ارسال نشد... تماس گرفتم خاموش بود. خیلی تعجب کردم...ول کن هرکی باشه دوباره پیام میده... گوشیموکنار گذاشتم و تلفن خونه رو برداشتم و شماره یاسرروگرفتم بعداز سه تابوق برداشت +بله _سلام +علیک...چیزی شده؟ _نه..خواستم ببینم ناهارمیای؟ +آهان،نه...منتظرم نباش...بخور.درارم قفل کن...من بایدبرم خدافظ و تلفن رو قطع کرد... نگاهی به تلفن انداختم و شکلکی براش درآوردم... بیچاره تلفن گناهش چیه آخه؟؟؟ دوباره تلفن رو برداشتم و شماره طنازروگرفتم... بعدازکمی حرف زدن به آشپزخونه رفتم و مشغول پختن لازانیا شدم... ادامه دارد.... •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•