🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸
#بولدوزر_مكانى_براى_معراجى_شدن....!
🌷من راننده گريدر بودم و خيلـى روى كـارم وسـواس داشـتم. البتـه در كارم خيلـى وارد بودم و هرگز ماشينى كه زير پايم بود، خراب نمى ماند و خودم درستش مى كردم. بچه ها نقشه كشيده بودند ماشين را به هر طريقى كه شده از زير پايم بكشند و مرا به مرخصى بفرستند.
🌷يك روز كه در جاده چزابه كار مى كردم، حدود عصر بـراى خوانـدن نماز ماشين را به شاگرد سپردم و آماده نماز خواندن شدم. نمازم كه تمام شد، رزمنده اى كه شاگردم بود، بـا قيافـه اى گرفتـه آمـد كنـارم و گفـت: فرمان گريدر بريده!
🌷برگشتيم قرارگاه و خبر خرابى ماشين را به فرمانده داديم. بچه ها همه زدند زير خنده و گفتند: بالاخره بعد از ٤٥ روز، گريدر شما هم خـراب شد. اينكه ناراحتى ندارد! ماشين بقيه هفته اى چهار مرتبه خراب مى شود، ماشين شما ٤٥ روزى يك مرتبه!
🌷....من و دو راننده بولدوزرِ ديگر داشتيم خاكريزهايى به حالـت تـركش گير براى بچه ها درست مى كرديم. سه ماشين از سه ارگان جهاد، سـپاه و ارتش داشتيم. گرمِ كار بوديم كه يك هليكوپتر عراقى بالاى سرمان ظاهر شد و شروع به موشك باران كرد. سه تا موشك زد، اولى و دومى به هيچ كدام از ماشينها نخورد، اما موشك سوم، يكى از بولدوزرها را دود كـرد و جلوى چشمان ناباورمان، همرزممان تكه تكه شـد....
🌷بـا اينكـه در جنـگ شيميايى شدم و الان يك جانباز ٢٥ درصد مى باشم، اما هرگاه به گذشـته برمى گردم از آن همه ايثار و از خود گذشتگى بچه ها احـساس رضـايت مى كنم.
راوى: رزمنده دلاور، جانباز سيد احمد حسينى
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
🌿 @dosteshahideman
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸