🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
❃↫🌷«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»↬❃
#میخواهم_مثل_تو_باشم
""گناهـان هفتـہ""
✍️صداے انفجار آمد و سنگرش رفټ هوا.
هرچہ صداش زدیم، جواب نداد.
سرش شده بود پر از ترڪش.
توۍ جیبش یڪ ڪاغذ بود ڪہ نوشته بود:
«گناهان هفتہ:
شنبه: احساس غرور از گل زدن بہ طرف مقابل؛
یڪشنبه: زود تمام ڪردن نماز شب؛
دوشنبه: فراموش ڪردن سجدهۍ شڪر یومیه؛
سهشنبه: شب بدون وضو خوابیدن؛
چهارشنبه: در جمع با صداي بلند خندیدن؛
پنجشنبه: سلام ڪردن فرمانده زودتر از من؛
جمعه: تمام ڪردن صلواتهاے مخصوص جمعه و رضايت دادن به هفتصدتا.»
اسمش «حسینے» بود.
تازه رفته بود دبیرستان.
📗«آخرین امتحان»، ص74
❤️| @dosteshahideman
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
🍁✨🍁✨🍁✨🍁✨🍁✨🍁
#شهادت
♥️✦ #میخواهم_مثل_تو_باشم ✦♥️
" معجــــزه شهید همـــــت "
از زبان یک استاد دانشگاه
🌸 یه شب خواب بودم که تو خواب دیدم دارن در میزنن . در رو که باز کردم دیدم شهید همت با یه موتور تریل جلو در خونه وایساده و میگه سوار شو بریم .
🌸 ازش پرسیدم، کجا؟ گفت یه نفر به کمک ما احتیاج داره . سوار شدم و رفتیم . سرعتش زیاد نبود طوری که بتونم آدرس خیابون هارو خوب ببینم . وقتی رسیدیم از خواب پریدم.
از چند نفر پرسیم که تعبیر این خواب چیه گفتن خوب معلومه باید بری به اون آدرس ببینی کی به کمکت احتیاج داره .
🌸 هر جوری بود خودمو به اون آدرس رسوندم . در زدم . دررو که باز کردن دیدم یه پسر جوون اومد جلوی در . نه من اونو میشناختم نه اون منو .
🌸 گفت بفرمایید چیکار دارید . ازش پرسیم که با شهید همت کاری داشته ؟ یهو زد زیر گریه . 😭
🌸 گفت چند وقته میخوام خودکشی کنم . دیروز داشتم تو خیابون راه می رفتم و به این فکر میکردم که چه جوری خودم رو خلاص کنم که یه دفعه چشمم افتاد به یه تابلو که روش نوشته شده بود اتوبان شهید همت.
🌸 گفتم میگن شماها زنده اید اگه درسته یه نفر رو بفرستید سراغم که من از خودکشی منصرف بشم و الان شما اومدید اینجا و میگید که از طرف شهید همت اومدید...
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
#پیامبر_اکرم_صلي_الله_عليه_وآله:
❉ اگر خداوند بوسیله تو یک نفر را #هدایت کند برای تو بهتر است از دنیا و هر آنچه در آن است.
بزرگراه همت حاضر...
سمینار همت حاضر...
ورزشگاه همت حاضر...
هدف همت غایب...
غیرت همت غایب...
آرمان همت غایب...
کلاس تعطیل❌
#شهیدهمت
#راه_شهید
🍁| @dosteshahideman
ـ•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
#میخواهم_مثل_تو_باشم💚
وقتی میخواست #درس بخواند،از پایگاه خارج میشد و در سرمای راهرو مینشست.
چراغ های راهرو در شب روشن بود.
🌹میگفت:این درس را برای خودم میخوانم.درست نیست از نوری که هزینه آن از طریق #بیت_المال پرداخت میشود،استفاده کنم.
🌷 #شهید_محمدهادی_ذوالفقاری🌷
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•