🌟🌟🌟🌟
⭐️⭐️⭐️
💫💫
✨
#یه_خاطره 😊
در ماشین🚙 را باز کرد. گفت: بفرما بالا. از بیمارستان برگشته بودم. با آن وضعم فقط جای #یک_نفر توی ماشین بود. من یا حاجی⁉️فکر کردم «حالا یه جوری تا اردوگاه تحمل می کنیم دیگه» سوار شدم. در را بست😟. به راننده گفت «ایشون رو ببر برسون» راننده فقط گفت چشم. راه افتادیم. برگشتم نگاه کردم. دور میشدیم ازش. زیر باران خیس میشد و می آمد.
#شهید_حسین_خرازی❤️
🍃🌺| @dosteshahideman
🌟
⭐️⭐️
💫💫💫
✨✨✨✨